انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان پچ پچ گمشده | تیام قربانی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="DINO" data-source="post: 89877" data-attributes="member: 957"><p><span style="font-family: 'Tanha'">#مقدمه</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">تو نمیدانی اما</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">بعد از هوهوی پیچیده در سردخانه</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">جنازه یخ بسته، آتش قورت داد</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">نور عظیمی،</span> <span style="font-family: 'Tanha'">از پشت پلکهایش،</span> <span style="font-family: 'Tanha'">بالا جست</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">دستانش، کورمال کورمال، حرکت کردند و </span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">این پاها بودند که،</span> <span style="font-family: 'Tanha'">دراز به دراز، سردشان شده بود</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'"> باز</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">هو هویی پیچید!</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">پچ پچی داغ در کرانه گوش</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'"> داشت آوازی میخواند، آوازی برای آغاز مرگ</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">مرگ باید پایان میشد... </span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">اما پایان، خوابش برده بود و آغاز، جای او</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">در این سردخانه بی روح، قدم میزد</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">هو هو</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">هیـــــــــــــــــــــس!</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">اینجا همه خوابیدهاند! مردگان را بیدار نکنید</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">اما یکی از مردگان،</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">در یک لحظه</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">میان تاریکی، آتش گرفت و خاکستر ناپدیدی او</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">معمایی شد برای ما.</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">حال او</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">کجاست؟</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">سردخانه دهان باز کردهه... یا که آن پچ پچ... او را برده!</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">جنازه را ربودهاند! چرا کسی باورش نمیشود؟</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">جنازه را ربودهاند</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'"> ربودهاند</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'"></span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">آرمیتا حسینی(نویسنده غیرعادی)</span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="DINO, post: 89877, member: 957"] [FONT=Tanha]#مقدمه تو نمیدانی اما بعد از هوهوی پیچیده در سردخانه جنازه یخ بسته، آتش قورت داد نور عظیمی،[/FONT] [FONT=Tanha]از پشت پلکهایش،[/FONT] [FONT=Tanha]بالا جست دستانش، کورمال کورمال، حرکت کردند و این پاها بودند که،[/FONT] [FONT=Tanha]دراز به دراز، سردشان شده بود باز هو هویی پیچید! پچ پچی داغ در کرانه گوش داشت آوازی میخواند، آوازی برای آغاز مرگ مرگ باید پایان میشد... اما پایان، خوابش برده بود و آغاز، جای او در این سردخانه بی روح، قدم میزد هو هو هیـــــــــــــــــــــس! اینجا همه خوابیدهاند! مردگان را بیدار نکنید اما یکی از مردگان، در یک لحظه میان تاریکی، آتش گرفت و خاکستر ناپدیدی او معمایی شد برای ما. حال او کجاست؟ سردخانه دهان باز کردهه... یا که آن پچ پچ... او را برده! جنازه را ربودهاند! چرا کسی باورش نمیشود؟ جنازه را ربودهاند ربودهاند آرمیتا حسینی(نویسنده غیرعادی)[/FONT] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان پچ پچ گمشده | تیام قربانی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین