انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان شیطان و فساد | laloush
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="FENRIR𓃦" data-source="post: 66977" data-attributes="member: 1066"><p>بخش اول: بیداری </p><p>پارت یازدهم: جهنم جذاب بهش مسخره </p><p>..........</p><p>با قیافه ای فوق العاده جدی نگاهم کرد گفت:</p><p>- واقعا واقعا دوست دارم الان دوتا پای دیگه قرض بگیرم و ازت فرار کنم! چون توی ذهن من چیزی مثل تو یه جور تخیله ولی جایی نمیرم! چون حس میکنم نیاز به کمک داری </p><p>متعجب بهش خیره بودم که ادامه داد:</p><p>- گوش کن...من احتمالاً کمک زیادی نمیتونم بهت بکنم ولی دوستایی دارم که میتونی بهشون اعتماد کنی و خانوادترو پیدا کنی </p><p>مکث کرد و بعد دوباره به حرف اومد:</p><p>- ولی اینکه تو یه خدای سه میلیارد ساله هستی به حد کافی وحشتناک هست و احتمالاً به هرکس بگم میگه روانی شدم پس تا وقتی بتونم به دوستهام توضیح بدم باید بدونی دنیایی که توش بیدار شدی با دنیایی که توش خوابیدی زمین تا آسمون فرق داره </p><p>با دقت بهش گوش دادم حرفش منطقی به نظر میاومد</p><p>بی توجه به محیط اطراف دقیق شدم توی صورتش </p><p>- ببین اسمت چی بود؟</p><p>- من؟ببین قبول دارم خیلی وقته خواب بودم! ولی دلیل نمیشه اسم منرو ندونین! تو میتونی منرو ارباب کالیستو صدا کنی </p><p>بی حوصله نگاهم کرد :</p><p>- تو این دوره کسی، کس دیگهای رو ارباب صدا نمیکنه ...در هر صورت داشتم میگفتم! ببین کالیستو ما الان تو عصر تکنولوژی هستیم علم پیشرفت کرده و انسان ها توانمند شدن دیگه خبری از جنگ با شمشیر و فقر علمی و اینجور چیزا نیست الانه توی سرتا سر دنیا افراد بیسواد به شدت کم شدن، بجز اون ما الان چند صد ساله اختراعات خیلی محشری برای رفاه ادمها داشتیم! </p><p>سر تکون دادم:</p><p>- باشه ولی شهر شیاطین کجاست؟ اگه شهرهای انسانها انقد پیشرفت کرده اونجا هم باید دچار تحولات عظیمی شده باشه! برعکس اون بهشت مسخره که همیشه پایبنده به چیزهای سنتی مضخرفش! </p><p>روناهی و کلوود به هم نگاه کردن و بعد هر دوتاشون خیره شدن بهم که روناهی لب باز کرد:</p><p>- کالیستو شهر شیاطینی وجود نداره ...</p><p>این دومین باری بود که به اسمم صدا میشدم و این چیز عجیبی بود ولی چیزی که واقعاً باعث شد با دهن باز نگاهشون کنم دیالوگی مبنی بر «شهر شیاطینی وجود نداره» بود! دست کشیدم لای موهام و سرمرو بلند کردم :</p><p>- خیلی خب! پس شما میگید که شهر شیاطین وجود نداره...؟</p><p>سر تکون دادن، اخمهام رو درهم کشیدم و جدی نگاهشون کردم </p><p>- این فقط یک معنی میده!</p><p>روناهی با تعجب پرسید:</p><p>- چی؟چه معنی ای؟</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="FENRIR𓃦, post: 66977, member: 1066"] بخش اول: بیداری پارت یازدهم: جهنم جذاب بهش مسخره .......... با قیافه ای فوق العاده جدی نگاهم کرد گفت: - واقعا واقعا دوست دارم الان دوتا پای دیگه قرض بگیرم و ازت فرار کنم! چون توی ذهن من چیزی مثل تو یه جور تخیله ولی جایی نمیرم! چون حس میکنم نیاز به کمک داری متعجب بهش خیره بودم که ادامه داد: - گوش کن...من احتمالاً کمک زیادی نمیتونم بهت بکنم ولی دوستایی دارم که میتونی بهشون اعتماد کنی و خانوادترو پیدا کنی مکث کرد و بعد دوباره به حرف اومد: - ولی اینکه تو یه خدای سه میلیارد ساله هستی به حد کافی وحشتناک هست و احتمالاً به هرکس بگم میگه روانی شدم پس تا وقتی بتونم به دوستهام توضیح بدم باید بدونی دنیایی که توش بیدار شدی با دنیایی که توش خوابیدی زمین تا آسمون فرق داره با دقت بهش گوش دادم حرفش منطقی به نظر میاومد بی توجه به محیط اطراف دقیق شدم توی صورتش - ببین اسمت چی بود؟ - من؟ببین قبول دارم خیلی وقته خواب بودم! ولی دلیل نمیشه اسم منرو ندونین! تو میتونی منرو ارباب کالیستو صدا کنی بی حوصله نگاهم کرد : - تو این دوره کسی، کس دیگهای رو ارباب صدا نمیکنه ...در هر صورت داشتم میگفتم! ببین کالیستو ما الان تو عصر تکنولوژی هستیم علم پیشرفت کرده و انسان ها توانمند شدن دیگه خبری از جنگ با شمشیر و فقر علمی و اینجور چیزا نیست الانه توی سرتا سر دنیا افراد بیسواد به شدت کم شدن، بجز اون ما الان چند صد ساله اختراعات خیلی محشری برای رفاه ادمها داشتیم! سر تکون دادم: - باشه ولی شهر شیاطین کجاست؟ اگه شهرهای انسانها انقد پیشرفت کرده اونجا هم باید دچار تحولات عظیمی شده باشه! برعکس اون بهشت مسخره که همیشه پایبنده به چیزهای سنتی مضخرفش! روناهی و کلوود به هم نگاه کردن و بعد هر دوتاشون خیره شدن بهم که روناهی لب باز کرد: - کالیستو شهر شیاطینی وجود نداره ... این دومین باری بود که به اسمم صدا میشدم و این چیز عجیبی بود ولی چیزی که واقعاً باعث شد با دهن باز نگاهشون کنم دیالوگی مبنی بر «شهر شیاطینی وجود نداره» بود! دست کشیدم لای موهام و سرمرو بلند کردم : - خیلی خب! پس شما میگید که شهر شیاطین وجود نداره...؟ سر تکون دادن، اخمهام رو درهم کشیدم و جدی نگاهشون کردم - این فقط یک معنی میده! روناهی با تعجب پرسید: - چی؟چه معنی ای؟ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان شیطان و فساد | laloush
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین