انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان سایع فیول|فاطمه فرهمندنیا
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="BAD_GRIL" data-source="post: 68504" data-attributes="member: 1062"><p><span style="font-family: 'Tanha'">به نام خدا</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">پارت۱</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">باناک، مونتانا از زمانی که به شهرهای اشباح در فیلمهای وسترن فکر میکنید، به یاد مکانهایی مشابه باناک میافتید. این منطقه که در طی زمان خالی از سکنه شده و به دست فراموشی سپرده شده است، محلی پر از داستانهای غمانگیز مخفیشده در میان ساختمانی با دیوارهای مخروبه و پوسیده است. مردم باناک که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند، دست به ترک خانههای خود از همان مسیری زدند که آمده بودند. چندین قرن گذشت کسی دیگر خبری از آنجا نمیگرفت؛همهی مردم به این باور رسیده بودند که آنجا خانهی جن و ارواح است و دیگر محل زندگی انسان نیست و اگر کسی قصد داشته باشد درآنجا به زندگی عادی بپردازد قطعاً جان خود را از دست خواهد داد. اما آن قضیه همانجا تمام نشد! داستان تازه آغاز شده بود، آغازی که زندگی را طور دیگری معنا میکرد، آغازی که همه چی را دگرگون کرد. </span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">***</span></p><p> <span style="font-family: 'Tanha'">با نگاه چندش به آن موجودات کریح چشم دوخته بود؛ دگر طاقتاش طاق شده بود، به آنجلا چشم غرهای میرود و از ته حلقاش بلند فریاد زد که باعث شد مایع سیاه رنگی از گلویش سرازیر شود، همیشه همانطور بود، تا خشم خود را بروز میداد، آن اتفاق حال بهمزن میافتاد! دلیلش برای خودش همروشن نبود و البته او زیادهم کنجکاو آن موضوع نبود.</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">_ خفه شین دیگه! اصلاً برید گمشید همتون موجودات نجاست حالم ازتون بهم میخوره!</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">تک تکشان شروع کردن به پچ پچ کردن؛ بدتر از قبل عصبی شد، یک لحظه احساس کرد بدناش درحال خشک شدن است، درونش را انگار داشت چیزی با شدت شعله میسوزاند؛ با خود زمزمه میکرد: </span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">- من نمیخواهم! آن امپراتوری را نمیخواهم!</span></p><p><span style="font-family: 'Tanha'">برایش شگفتانگیز بود! چرا رئیس قلعه آن مقام را به او سپره بود کسی که نه تمرینی دیده بود و نه اصلاً سابقهای در آن کارها داشت! برایش بسیار جای تعجب داشت که آنجلا با آن حد از قدرت و اقتداری که دارد هنوز در همان پست باقی مانده و او حال شده بود فرمانروای یک قلعه! یکجای قضیه میلنگید! اما چه و چرایش بزودی مشخص خواهد شد!</span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="BAD_GRIL, post: 68504, member: 1062"] [FONT=Tanha]به نام خدا پارت۱ باناک، مونتانا از زمانی که به شهرهای اشباح در فیلمهای وسترن فکر میکنید، به یاد مکانهایی مشابه باناک میافتید. این منطقه که در طی زمان خالی از سکنه شده و به دست فراموشی سپرده شده است، محلی پر از داستانهای غمانگیز مخفیشده در میان ساختمانی با دیوارهای مخروبه و پوسیده است. مردم باناک که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند، دست به ترک خانههای خود از همان مسیری زدند که آمده بودند. چندین قرن گذشت کسی دیگر خبری از آنجا نمیگرفت؛همهی مردم به این باور رسیده بودند که آنجا خانهی جن و ارواح است و دیگر محل زندگی انسان نیست و اگر کسی قصد داشته باشد درآنجا به زندگی عادی بپردازد قطعاً جان خود را از دست خواهد داد. اما آن قضیه همانجا تمام نشد! داستان تازه آغاز شده بود، آغازی که زندگی را طور دیگری معنا میکرد، آغازی که همه چی را دگرگون کرد. ***[/FONT] [FONT=Tanha]با نگاه چندش به آن موجودات کریح چشم دوخته بود؛ دگر طاقتاش طاق شده بود، به آنجلا چشم غرهای میرود و از ته حلقاش بلند فریاد زد که باعث شد مایع سیاه رنگی از گلویش سرازیر شود، همیشه همانطور بود، تا خشم خود را بروز میداد، آن اتفاق حال بهمزن میافتاد! دلیلش برای خودش همروشن نبود و البته او زیادهم کنجکاو آن موضوع نبود. _ خفه شین دیگه! اصلاً برید گمشید همتون موجودات نجاست حالم ازتون بهم میخوره! تک تکشان شروع کردن به پچ پچ کردن؛ بدتر از قبل عصبی شد، یک لحظه احساس کرد بدناش درحال خشک شدن است، درونش را انگار داشت چیزی با شدت شعله میسوزاند؛ با خود زمزمه میکرد: - من نمیخواهم! آن امپراتوری را نمیخواهم! برایش شگفتانگیز بود! چرا رئیس قلعه آن مقام را به او سپره بود کسی که نه تمرینی دیده بود و نه اصلاً سابقهای در آن کارها داشت! برایش بسیار جای تعجب داشت که آنجلا با آن حد از قدرت و اقتداری که دارد هنوز در همان پست باقی مانده و او حال شده بود فرمانروای یک قلعه! یکجای قضیه میلنگید! اما چه و چرایش بزودی مشخص خواهد شد![/FONT] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان سایع فیول|فاطمه فرهمندنیا
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین