. . .

انتشاریافته درخواست کپیست مجموعه شعر بطن خفقان|آرا

تالار درخواست کپیست
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر ویرایش

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1523
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
85
نوشته‌ها
391
راه‌حل‌ها
4
پسندها
746
امتیازها
158

  • #1
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
سلام *-*


نام اثر: مجموعه شعر بطن خفقان

نویسنده: آرا (هستی همتی)

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - مجموعه شعر بطن خفقان | آرا (هستی همتی)

ژانر: اجتماعی، تراژدی

سطح: الماسی

تعداد صفحات: 36

مقدمه:
می‌‌پیچد
صدای ازدحام
بر گوشش
و نگاهش
خیره به افق طلایی خورشید.
زمزمه گویان
به زیر ل*ب
می‌‌دوید به سوی حوض آبی
و دست می‌‌کشید
بر زلالی آبش.
گاهی ماهی
همدم زبان بستگی‌‌هایش بود!
خواندن‌‌هایی که بوی
پا بر سن گذاشتن، می‌‌دادند.
می‌‌خواند
از مادری که جانش را
میان رنج‌‌هایش
سوزانده بود
و از همان پدری
که صد بر هیچ
به تمامی دنیا، باخته بود!

برشی از اثر:
دلش
برای همان شیشه‌‌های رنگی پنجره‌‌ها
بال می‌‌زد.
در خاطرش
قرآن قدیمی مادربزرگ،
روی طاقچه،
ته قلبش را
خالی می‌‌کرد.
همان خانه‌‌...

مدیر کپیست

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1524
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
15
نوشته‌ها
419
راه‌حل‌ها
7
پسندها
680
امتیازها
183

  • #2
سلام.
@S O-O M
مهلت: پنج روز - تا 23/11/1400
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #3
سلام *-*


نام اثر: مجموعه شعر بطن خفقان

نویسنده: آرا (هستی همتی)

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - مجموعه شعر بطن خفقان | آرا (هستی همتی)

ژانر: اجتماعی، تراژدی

سطح: الماسی

تعداد صفحات: 36

مقدمه:
می‌‌پیچد
صدای ازدحام
بر گوشش
و نگاهش
خیره به افق طلایی خورشید.
زمزمه گویان
به زیر ل*ب
می‌‌دوید به سوی حوض آبی
و دست می‌‌کشید
بر زلالی آبش.
گاهی ماهی
همدم زبان بستگی‌‌هایش بود!
خواندن‌‌هایی که بوی
پا بر سن گذاشتن، می‌‌دادند.
می‌‌خواند
از مادری که جانش را
میان رنج‌‌هایش
سوزانده بود
و از همان پدری
که صد بر هیچ
به تمامی دنیا، باخته بود!

برشی از اثر:
دلش
برای همان شیشه‌‌های رنگی پنجره‌‌ها
بال می‌‌زد.
در خاطرش
قرآن قدیمی مادربزرگ،
روی طاقچه،
ته قلبش را
خالی می‌‌کرد.
همان خانه‌‌ قدیمی،
با حیاط کاشی شده‌‌ای که غبار
روی ایوانش می‌‌نشست
و مادر
صبح به صبح
جارویشان می‌‌زد.
از اتاقک کوچکی می‌‌گفت
که تنها اتاقِ خانه بود.
مادربزرگ
همان‌‌جا می‌‌ماند
و همان‌‌جا می‌‌خوابید.
شاید
سواد نداشت؛
اما قصه گویی‌‌های نظیر او را
دیگر هیچ‌‌جا
نشنیده بود.
دلش برای آغوش مادربزرگ
و تمام آن شکلات‌‌های رنگی شیشه‌‌ای
که در جیب پیراهن‌‌های نخی‌‌اش بود
و اگر پسری می‌‌شد، آرام،
به او می‌‌داد،
پَرپَر می‌‌زد!
آرامش آن خانه را
دگر
کجا می‌‌فروختند؟

جلد:
negar_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B2%DB%B2_%DB%B2%DB%B2%DB%B3%DB%B7%DB%B5%DB%B2_6knr.png


فایل PDF: بطن خفقان
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #4
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #5
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

مدیر کپیست

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1524
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
15
نوشته‌ها
419
راه‌حل‌ها
7
پسندها
680
امتیازها
183

  • #6
سلام.
خسته نباشی.

@Lotus
 
  • گل رز
  • جذاب
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #7
  • جذاب
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
7
بازدیدها
140
پاسخ‌ها
10
بازدیدها
179
پاسخ‌ها
11
بازدیدها
226

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین