کتاب به سوی شیدایی
به قلم هدیه قلیزاده.
به نام خدایی که زندگی میبخشد؛
"نگار"
اَواخر زمستان بود و شب از نيمه گذر کرده بود. نسيمی خنک همراه با راحيهی دلاَنگيز گل های نسترن، نرگس وگل محمدی در همه جا میوزيد و مشامم را با آن بوی خوش معطر میکرد. و
وقتی نقطه نیزارین یعنی جمله تمام دیه چرا و میزارین به هم ربط پیدا کنه؟
نقطه رو بردارین، همهی پارتها جایی ک و بعدشه
موهای زيبا و بلندم را با خود به اطراف میبرد و باز میگردادند
میگردادند اصلا معنی درستی نداره.
درستش اینه: باز میگرداندند.
و در آسمان شَبِ پر ستاره به رقص باز داشته بود. لبخندی بر چهرهام نشاندم و برای هزارمين بار خداوندرا شکر کردم. غرق در افکار سر ته
سر و ته
بعد بودم نرو پایین بنویس و پشت سرش
نداشتهام بودم و حواسم
به کل از همه جا بريده بود و ديگر پی موهايی که در آسمان درحال رقص بودند، نبود. باصدای گيرا و جذاب همسرم ناخودآگاه چشمانم را روی هم فشردم تا برای بارها و بارها صدای زيبا و خاصش را در ذهنم ثبت و پرنگ
پر رنگ
یک خط میای پایین فقط نه سه خط!
بعد - یک فاصله بعد نوشته.
- عزیزم؟!
جوابش را دوست نداشتم بدهم دلم ميخواست
ی عربی نزارید خیلی این رو گفتم گلم!
میخواست
بارها باهمين گرما من را
که عزيزمش بودم صدا کند و من بی تکرار غرق لذت شوم.
بارها با همین گرما من را که عزیزمش بودم صدا کند و من بی تکرار غرق در لذت شوم.
-خانومِ عزيزم؟! کجايی زيبای من؟
- خانوم عزیزم؟! کجایی زیبای من؟
قلبم درون سينهام به سرعت میتپيد هر
میتپید، هر
آن ممکن بود از جا کنده شود! دستم را پيش به سوی قلبم بردم. به خودم که نه! اما به قلبم نهيب زدم:
نه؛ اما
"هيش، آرام باش. آرام! چيزی نيست!
۱ همگی خطوطی که ول کردین اومدین پایین رو درست کنید.
۲. راحیه معنی میده؟ خیر. رایحه درسته.
اینارو ت گپ هم گفتما دقت نمیکنید.
گلهای
لطفا دقت کنید.