انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
کودکانه
داستانهای کودکانه
داستان کودکانه جوجه کبوتر بهونه گیر
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="هاویر" data-source="post: 58912" data-attributes="member: 185"><p>به نام خدای مهربون</p><p></p><p>یه روزی روزگاری توی یک لونه کبوتر چهارتا جوجه وجود داشت</p><p></p><p>یکی از اون جوجهها بهونه گیر بود</p><p></p><p>هرغذایی که باباکبوتر میاورد و مامان بهشون میداد</p><p></p><p>یه عیبی میگذاشت و نمیخورد</p><p></p><p>اما بقیهی جوجهها با اشتها غذاها رو میخوردند</p><p></p><p>تا اینکه چندماه گذشت و جوجهها پرهاشون بزرگ شد و وقت پرواز کردنشون رسید</p><p></p><p>یکی یکی از مامان و بابا پرواز کردن یادگرفتند و رفتند گردش</p><p></p><p>اما جوجهی بهونه گیر که هنوز پرهاش درست درنیومده بودند نمیتونست پرواز کنه</p><p></p><p>خواهر و برادراش هر روز میومدند و از چیزهای قشنگی که دیده بودند تعریف میکردند</p><p></p><p>جوجه بهونه گیر خیلی دلش برای پرواز کردن لک زده بود</p><p></p><p>بهونه رو گذاشت کنار و حسابی غذا خورد</p><p></p><p>چند روز که گذشت پرهای اون هم دراومد و پرواز کرد</p><p></p><p>و اونقدر بهش خوش گذشت</p><p></p><p>که آرزو کرد کاش بهونه نمیگرفتم و غذاهام رو میخوردم و زودتر پرواز میکردم</p><p></p><p>قصهی ما تموم شد…</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="هاویر, post: 58912, member: 185"] به نام خدای مهربون یه روزی روزگاری توی یک لونه کبوتر چهارتا جوجه وجود داشت یکی از اون جوجهها بهونه گیر بود هرغذایی که باباکبوتر میاورد و مامان بهشون میداد یه عیبی میگذاشت و نمیخورد اما بقیهی جوجهها با اشتها غذاها رو میخوردند تا اینکه چندماه گذشت و جوجهها پرهاشون بزرگ شد و وقت پرواز کردنشون رسید یکی یکی از مامان و بابا پرواز کردن یادگرفتند و رفتند گردش اما جوجهی بهونه گیر که هنوز پرهاش درست درنیومده بودند نمیتونست پرواز کنه خواهر و برادراش هر روز میومدند و از چیزهای قشنگی که دیده بودند تعریف میکردند جوجه بهونه گیر خیلی دلش برای پرواز کردن لک زده بود بهونه رو گذاشت کنار و حسابی غذا خورد چند روز که گذشت پرهای اون هم دراومد و پرواز کرد و اونقدر بهش خوش گذشت که آرزو کرد کاش بهونه نمیگرفتم و غذاهام رو میخوردم و زودتر پرواز میکردم قصهی ما تموم شد… [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
کودکانه
داستانهای کودکانه
داستان کودکانه جوجه کبوتر بهونه گیر
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین