انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
کودکانه
داستانهای کودکانه
داستان کوتاه کودکانه دندان فیل
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="هاویر" data-source="post: 51609" data-attributes="member: 185"><p>یک روز یک موش گرسنه که دنبال غذا میگشت یک فندق در بسته پیدا کرد.</p><p></p><p>هرچقدر سعی کرد با دندونش فندوقو باز کنه نتونست.</p><p></p><p>پوسته ی فنذق خیلی سفت و سخت بود و دندان های کوچیک موش نمیتونست اون رو بشکنه.</p><p></p><p>موش رو به آسمون کرد و گفت: "خدای مهربون! چرا به من دندونای به این کوچیکی دادی؟</p><p></p><p>من نمیتونم باهاش فندوقو بشکنم. الان من غذا دارم ولی نمیتونم بخورمش."</p><p></p><p>خدا از توی آسمون بهش جواب داد:</p><p></p><p>"برو توی جنگل و دندون همه ی حیوون ها رو ببین.</p><p></p><p>دندون هر حیوونی که دوست داشتی رو انتخاب کن تا من همون دندون رو بهت بدم."</p><p></p><p>موش رفت به جنگل و دندون همه ی حیوون ها رو نگاه کرد.</p><p></p><p>دندون هیچ کدوم رو دوست نداشت.</p><p></p><p>تا اینکه به فیل رسید و دندون های بزرگش رو دید که از دهنش بیرون بودن.</p><p></p><p>(به دندون های فیل میگن عاج)</p><p></p><p>پس رو کرد به آسمون و گفت: "خدا جون من دوندون هایی مثل دندون فیل میخوام."</p><p></p><p>اما فیل بهش گفت: "نه نه! اینکارو نکن.</p><p></p><p>درسته که دندون های من خیلی بزرگه.</p><p></p><p>ولی عوضش اصلا به درد غذا خوردن نمیخوره چون بیرون دهنمه.</p><p></p><p>اما دندون های تو با اینکه کوچیکن به درد غدا خوردن میخورن.</p><p></p><p>تازه دندون های من انقد بزرگ و سنگینه که اینور اونور بردنشون خسته میشه برام.</p><p></p><p>تو به این کوچولویی چجوری میخوای با این دندون ها راه بری؟"</p><p></p><p>موش یکم فکر کرد و بعد گفت: "راست میگی.</p><p></p><p>دندون های من به درد خودم میخوره و دندون های تو به درد خودت میخوره.</p><p></p><p>بهتره که من دندونای خودمو داشته باشم و ازشون مراقبت کنم و باهاشون فندوق نشکنم."</p><p></p><p>آدم ها هم باید بدونند هر آنچیزی که دارند را دوست داشته باشند</p><p></p><p>سلامتی یکی از مهم ترین دارایی های ماست</p><p></p><p>یکی از سرمایه های آدم ها سلامتی آن هاست</p><p></p><p>پس آدم های سالم ثروتمند هستند</p><p></p><p>همه باید مراقب ثروتشان باشند</p><p></p><p>بچه ها شما چه ثروت های دیگری توی زندگی تون می شناسین؟</p><p></p><p>مادر و پدر، خاله، عمو، دایی، عمه، فرزندان آنها، همسایه ها، هم مدرسه ای ها</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="هاویر, post: 51609, member: 185"] یک روز یک موش گرسنه که دنبال غذا میگشت یک فندق در بسته پیدا کرد. هرچقدر سعی کرد با دندونش فندوقو باز کنه نتونست. پوسته ی فنذق خیلی سفت و سخت بود و دندان های کوچیک موش نمیتونست اون رو بشکنه. موش رو به آسمون کرد و گفت: "خدای مهربون! چرا به من دندونای به این کوچیکی دادی؟ من نمیتونم باهاش فندوقو بشکنم. الان من غذا دارم ولی نمیتونم بخورمش." خدا از توی آسمون بهش جواب داد: "برو توی جنگل و دندون همه ی حیوون ها رو ببین. دندون هر حیوونی که دوست داشتی رو انتخاب کن تا من همون دندون رو بهت بدم." موش رفت به جنگل و دندون همه ی حیوون ها رو نگاه کرد. دندون هیچ کدوم رو دوست نداشت. تا اینکه به فیل رسید و دندون های بزرگش رو دید که از دهنش بیرون بودن. (به دندون های فیل میگن عاج) پس رو کرد به آسمون و گفت: "خدا جون من دوندون هایی مثل دندون فیل میخوام." اما فیل بهش گفت: "نه نه! اینکارو نکن. درسته که دندون های من خیلی بزرگه. ولی عوضش اصلا به درد غذا خوردن نمیخوره چون بیرون دهنمه. اما دندون های تو با اینکه کوچیکن به درد غدا خوردن میخورن. تازه دندون های من انقد بزرگ و سنگینه که اینور اونور بردنشون خسته میشه برام. تو به این کوچولویی چجوری میخوای با این دندون ها راه بری؟" موش یکم فکر کرد و بعد گفت: "راست میگی. دندون های من به درد خودم میخوره و دندون های تو به درد خودت میخوره. بهتره که من دندونای خودمو داشته باشم و ازشون مراقبت کنم و باهاشون فندوق نشکنم." آدم ها هم باید بدونند هر آنچیزی که دارند را دوست داشته باشند سلامتی یکی از مهم ترین دارایی های ماست یکی از سرمایه های آدم ها سلامتی آن هاست پس آدم های سالم ثروتمند هستند همه باید مراقب ثروتشان باشند بچه ها شما چه ثروت های دیگری توی زندگی تون می شناسین؟ مادر و پدر، خاله، عمو، دایی، عمه، فرزندان آنها، همسایه ها، هم مدرسه ای ها [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
کودکانه
داستانهای کودکانه
داستان کوتاه کودکانه دندان فیل
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین