انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
داستان پوکر (راند دوم) | N.G
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="N.G" data-source="post: 59562" data-attributes="member: 76"><p>بخش پنجم:</p><p></p><p>آنچنان پریدم که هم خودم و هم تمام مهره های کمرم به ناله افتادن.</p><p></p><p>- آخ...</p><p></p><p>چیشدی؟</p><p></p><p>- آخ</p><p></p><p>با صدای آخ گفتن پیمان سرم رو بلند کردم و نگاهش کردم سرش رو گرفته بود و با چشم های جست و جوگرش اطراف رو نگاه میکردم میدونستم دنبال چی میگرده. گوشیم رو از جیبم بیرون کشیدم و دوربینش رو باز کردم.</p><p></p><p>با دیدن سرش چشم هاش انقدر درشت شد که ترسیدم سکته کنه.</p><p></p><p>بعد از یه سکوت طولانی گفت:</p><p></p><p>- خدای من موهام</p><p></p><p>لبخندی زدم و گفتم روز اول هم مو نداشتی!</p><p></p><p>با همون چشم های گرد نگاهم کرد و گفت:</p><p></p><p>- همینقدر از ته زده بودم؟</p><p></p><p>سری تکون دادم که بهت زده گفت:</p><p></p><p>- چطور ممکنه من هرگز موهام رو از ته نمیزنم از این کار متنفرم ببین شبیه تخم مرغ شدم.</p><p></p><p>با این حرفش نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر خنده انقدر خندیدم که دیگه روی پا بند نبودم وقتی نگاهم به نگاه شاکیش میخورد بدتر خندم میگرفت بالاخره از خنده های من اون هم خندید. چند تا نفس عمیق کشیدم تا به خودم مسلط بشم و بعد با هیجان گفتم:</p><p></p><p>- چیزی یادت اومده؟</p><p></p><p>گیج پرسید:</p><p></p><p>- چی؟!</p><p></p><p>- میگم چیزی یادت اومده؟ از خاطراتت؟ ناسلامتی مغزت ضربه خورده!</p><p></p><p>اخمی کرد و گفت:</p><p></p><p>- نه خیر پیشونیم شکاف خورده مغزم که ضربه نخورده بعد هم مگه فیلمه که هی سر ما زرت و زرت به اینور و اونطرف بخوره بعد فراموشی بگیریم؟</p><p></p><p>از لحن نیم لاتش خندم گرفت اما اون جدی و اخمو ادامه داد:</p><p></p><p>- اما من فکر نمیکنم این دو تصادف شانسی باشن دست کم یکیشون میتونه برنامه ریزی شده باشه.</p><p></p><p>محکم زبونم رو گاز گرفتم تا نگم پیگیرشم اما اون خیلی تیز بود.</p><p></p><p>- زبونت رو ول کن</p><p></p><p>از حرصش محکم تر گاز گرفتم و گفتم:</p><p></p><p>- زبون خودمه</p><p></p><p>یه ابروش رو بالا داد و گفت: باشه اصن بزن خونش بنداز ولی قبلش یه لطفی کن بپرس کی مرخص میشم جای بخیه هام میسوزه و ترجیح میدم توی تخت گرم و نرم خودم باشم نه فضای خوش بوی بیمارستان</p><p></p><p>خوش بو رو با کنایه گفت مرموز نگاهش کردم اما وقتی چیزی از چشم هاش تشخیص ندادم با سمت در رفتم و درهمون حال گفتم:</p><p></p><p>- میرم بگم مرخصت کنن.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="N.G, post: 59562, member: 76"] بخش پنجم: آنچنان پریدم که هم خودم و هم تمام مهره های کمرم به ناله افتادن. - آخ... چیشدی؟ - آخ با صدای آخ گفتن پیمان سرم رو بلند کردم و نگاهش کردم سرش رو گرفته بود و با چشم های جست و جوگرش اطراف رو نگاه میکردم میدونستم دنبال چی میگرده. گوشیم رو از جیبم بیرون کشیدم و دوربینش رو باز کردم. با دیدن سرش چشم هاش انقدر درشت شد که ترسیدم سکته کنه. بعد از یه سکوت طولانی گفت: - خدای من موهام لبخندی زدم و گفتم روز اول هم مو نداشتی! با همون چشم های گرد نگاهم کرد و گفت: - همینقدر از ته زده بودم؟ سری تکون دادم که بهت زده گفت: - چطور ممکنه من هرگز موهام رو از ته نمیزنم از این کار متنفرم ببین شبیه تخم مرغ شدم. با این حرفش نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر خنده انقدر خندیدم که دیگه روی پا بند نبودم وقتی نگاهم به نگاه شاکیش میخورد بدتر خندم میگرفت بالاخره از خنده های من اون هم خندید. چند تا نفس عمیق کشیدم تا به خودم مسلط بشم و بعد با هیجان گفتم: - چیزی یادت اومده؟ گیج پرسید: - چی؟! - میگم چیزی یادت اومده؟ از خاطراتت؟ ناسلامتی مغزت ضربه خورده! اخمی کرد و گفت: - نه خیر پیشونیم شکاف خورده مغزم که ضربه نخورده بعد هم مگه فیلمه که هی سر ما زرت و زرت به اینور و اونطرف بخوره بعد فراموشی بگیریم؟ از لحن نیم لاتش خندم گرفت اما اون جدی و اخمو ادامه داد: - اما من فکر نمیکنم این دو تصادف شانسی باشن دست کم یکیشون میتونه برنامه ریزی شده باشه. محکم زبونم رو گاز گرفتم تا نگم پیگیرشم اما اون خیلی تیز بود. - زبونت رو ول کن از حرصش محکم تر گاز گرفتم و گفتم: - زبون خودمه یه ابروش رو بالا داد و گفت: باشه اصن بزن خونش بنداز ولی قبلش یه لطفی کن بپرس کی مرخص میشم جای بخیه هام میسوزه و ترجیح میدم توی تخت گرم و نرم خودم باشم نه فضای خوش بوی بیمارستان خوش بو رو با کنایه گفت مرموز نگاهش کردم اما وقتی چیزی از چشم هاش تشخیص ندادم با سمت در رفتم و درهمون حال گفتم: - میرم بگم مرخصت کنن. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
داستان پوکر (راند دوم) | N.G
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین