- شناسه کاربر
- 1521
- تاریخ ثبتنام
- 2022-01-06
- موضوعات
- 123
- نوشتهها
- 495
- راهحلها
- 7
- پسندها
- 938
- امتیازها
- 308
اصلیـترین عناصر داستان مینیمال کدامند؟
ایجاز
مینیمال، همهی عناصر یک داستان معمولی را در خود دارد؛ با این تفاوت که این عناصر با ایجاز و اختصار فوقالعادهای همراه است؛ تا آنجا که برخلاف داستان کوتاه و رمان که «شخصیت» مهمترین عنصر آن است، «ایجاز» را مهمترین عنصر داستان مینیمال میدانند. ایجاز، آن قدر در داستان مینیمال اهمیت دارد که مینیمالیستها عبارت «کم هم زیاد است» را شعار خود قرار دادهاند و گفتهاند:«مینیمالیسم یعنی هیچ جزئی از اثرت را نتوانی حذف کنی. همین!» به عبارت سادهتر، کسی که میخواهد یک داستان مینیمال خلق کند، نه تنها باید در طول داستان از دادن اطلاعات غیر ضروری به شدت پرهیز کند؛ بلکه باید آفرینش قسمتهایی از داستان را نیز به عهدهی خود خوانندگان بگذارد تا آنها خود به صورت انتزاعی ناگفتههای داستان را دریابند.
برای رسیدن به ایجازی که از آن سخن رفت، داستاننویسها مجبورند به عناصر «گفت و گو»، «تلخیص» و «روایت» بیشترین توجه را داشته باشند، زیرا این عناصر بیشترین قدرت و سرعت را در انتقال اطلاعات داستانی دارا هستند. البته همین ایجاز و استفادهی حداقلی از عناصر یک اثر بد (شاید هم اثر خوب!) دارد و آن هم این که این مسأله، قابلیت نقد به شیوههای مرسوم را از داستان میگیرد و دست منقد را بسته نگه میدارد.
شخصیت
شخصیتهای داستانهای مینیمال، عموما افرادی عادی، با همان زبان مردم کوچه و بازار هستند. آنها برای گفت و گو از کلمات ساده و جملات کوتاه استفاده میکنند. در میان آنها نیز معمولا یک شاهزاده، یک کارآگاه بسیار باهوش، یک فرشتهی زیبا و... پیدا نمیشود.
شخصیتها در پایان این گونه داستانها، همان هستند که در اول بودهاند؛ یعنی هیچ تغییری نمیکنند. برخلاف یک رمان که شخصیت در طول آن و به تدریج کامل میشود. معمولا برای درک بهتر این موضوع، شخصیت در دو نوع داستانی مینیمال و رمان به ترتیب به درخت و نهال تشبیه میشود و میگویند: شخصیت در داستان مینیمال، از ابتدا مانند درختی کامل است؛ اما در رمان مانند نهالی است که ما به تدریج شاهد درخت شدنش هستیم.
ایجاز
مینیمال، همهی عناصر یک داستان معمولی را در خود دارد؛ با این تفاوت که این عناصر با ایجاز و اختصار فوقالعادهای همراه است؛ تا آنجا که برخلاف داستان کوتاه و رمان که «شخصیت» مهمترین عنصر آن است، «ایجاز» را مهمترین عنصر داستان مینیمال میدانند. ایجاز، آن قدر در داستان مینیمال اهمیت دارد که مینیمالیستها عبارت «کم هم زیاد است» را شعار خود قرار دادهاند و گفتهاند:«مینیمالیسم یعنی هیچ جزئی از اثرت را نتوانی حذف کنی. همین!» به عبارت سادهتر، کسی که میخواهد یک داستان مینیمال خلق کند، نه تنها باید در طول داستان از دادن اطلاعات غیر ضروری به شدت پرهیز کند؛ بلکه باید آفرینش قسمتهایی از داستان را نیز به عهدهی خود خوانندگان بگذارد تا آنها خود به صورت انتزاعی ناگفتههای داستان را دریابند.
برای رسیدن به ایجازی که از آن سخن رفت، داستاننویسها مجبورند به عناصر «گفت و گو»، «تلخیص» و «روایت» بیشترین توجه را داشته باشند، زیرا این عناصر بیشترین قدرت و سرعت را در انتقال اطلاعات داستانی دارا هستند. البته همین ایجاز و استفادهی حداقلی از عناصر یک اثر بد (شاید هم اثر خوب!) دارد و آن هم این که این مسأله، قابلیت نقد به شیوههای مرسوم را از داستان میگیرد و دست منقد را بسته نگه میدارد.
شخصیت
شخصیتهای داستانهای مینیمال، عموما افرادی عادی، با همان زبان مردم کوچه و بازار هستند. آنها برای گفت و گو از کلمات ساده و جملات کوتاه استفاده میکنند. در میان آنها نیز معمولا یک شاهزاده، یک کارآگاه بسیار باهوش، یک فرشتهی زیبا و... پیدا نمیشود.
شخصیتها در پایان این گونه داستانها، همان هستند که در اول بودهاند؛ یعنی هیچ تغییری نمیکنند. برخلاف یک رمان که شخصیت در طول آن و به تدریج کامل میشود. معمولا برای درک بهتر این موضوع، شخصیت در دو نوع داستانی مینیمال و رمان به ترتیب به درخت و نهال تشبیه میشود و میگویند: شخصیت در داستان مینیمال، از ابتدا مانند درختی کامل است؛ اما در رمان مانند نهالی است که ما به تدریج شاهد درخت شدنش هستیم.
نام موضوع : داستان مینیمال و نقد آن
دسته : آموزش نقد نویسی