چکامه (مژده شمسایی) : خیلی داد بزنی ممکنه برادراش بشنون.اونوقت ممکنه ناچار شی برای ثابت کردن این که دستات پاکه خون الودش کنی
[ وقتی همه خوابیم - بهرام بیضایی ]
حمید هامون (خسرو شکیبایی) : تو میخوای من اونی باشم که واقعن تو میخوای من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو میخوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی من خودم نیستم .
کجا داره میره؟ دِ آخه به چی رسیدن؟ مثه يه مشت سوسک و مورچه دارن تو مرداب تکنیک دست و پا می زنند .همش هم به خاطر این شکم صاب مرده است،راحت لم دادن. معنویت چی شد بدبخت؟ به سر عشق چی اومد؟