تسلط عثمانیها در تاریخ آلبانی طولانیترین دوران استیلای حکومت خارجی بر این سرزمین است. پس از رومیها، حکومت عثمانی یکی از اثرگذارترین قدرتهای دوران تاریخ بر آلبانی میباشد تا سده چهاردهم که هیچ کشوری نتوانسته بود به لحاظ کوهستانی بودن برخی از مناطق مسکونی آلبانیایی بر آنها سیطره و نفوذ کند، عثمانیها موفق شدهبودند بر آن مناطق دسترسی پیدا نمایند و یک حکومت مرکزی مورد علاقه خود مستقر سازند که کاملاً با آداب و رسوم قبیلهای مردم تفاوت داشت.
بسیاری از روشنفکران مسیحی یا روشنفکران مسلمان لاییک، با هدف ایجاد جامعهای متمایز با جامعه عثمانی آلبانی، توجه زیادی به قهرمانان و شخصیتهای مسیحی کردند. ضدیت با عثمانی به عنوان بیگانگان و متجاوزان، به طرح ادبیات ضد دینی یا مسیحیایی منجر شد. دولت کمونیستی آلبانی نیز در سال ۱۹۶۸، اسکندربیگ را قهرمان ملی اعلام کرد. اسکندربیگ قهرمان آلبانیایی است که در کودکی اسلام آورد و در دربار سلطان مراد دوم تربیت شد. سلطان بعدها او را به دلیل شجاعت و شایستگیهای نظامی، به
مقام بیک رسانید و فرماندهی قشون نظامی را بدو سپرد ولی اسکندربیک به آلبانی بازگشت و دوباره به مسیحیت گروید و نام گیرگی کاستریوتی را برگزید.
اسکندربیگ به مدت ۲۵ سال علیه عثمانی جنگید. هدف او، آزادسازی آلبانی بود. پرچم وی به
رنگ سرخ با دو عقاب سیاه
رنگ، از قدیمیترین نشانهای ایلیری بود. جمله او معروف است که خطاب به مردم گفت: «من برای شما آزادی نیاوردم، من آن را اینجا در میان شما یافتم.» او از حمایت دولتهای مسیحی و نیز، ناپل، مجار و پاپ برخوردار بود و جزو نیروهای صلیبی مورد حمایت پاپ در بالکان شمرده میشد. تنها بعد از مرگ اسکندربیگ بود که راه برای عثمانیها باز شد و آنها توانستند منطقه را به تصرف کامل خود درآورند.
اسکندربیگ، از نظر مسیحیها و مسلمانها، قهرمان راستین آلبانی است. وی از مهمترین شخصیتهای کاتولیک است. توافق مسلمانان و مسیحیان آلبانی بر اسکندربیگ، نشانه خوبی برای شناخت روحیه ملی آلبانیاییها است، چراکه، اکثریت جامعه آلبانی، عثمانیها را متجاوز میدانند. پس از آنکه دولت عثمانی با زوال مواجه شد، دولت مستقل آلبانی در سال ۱۹۱۲ میلادی، و کلیسای ارتدوکس آلبانی به صورت مستقل اعلام موجودیت کرد. مجمع کشورهای بالکان متشکل از بلغارستان، صربستان، یونان و مونتهنگرو که در سال ۱۹۱۲ م. (۱۲۹۱ خورشیدی) بهوجود آمدهبود پس از نبرد با عثمانیها تا حوالی تنگههای بسفر و داردانل پیشروی داشتند. پس از شکاف میان کشورهای عضو مجمع کشورهای بالکان روسیه به امید دست یافتن بر تنگههای یادشده به صربستان قول داد تا از حق آن کشور برای دستیابی به سواحل آدریاتیک حمایت نماید. اما، اتریش که مخالف دستیابی صربستان به این دریا بود به شدت باتحقق چنین پدیدهای مخالفت کرد و بدینگونه بحرانی دیگر روابط بینالملل را تهدید نمود.
در سال ۱۹۱۳ م برای حل این بحران، کنفرانسی در لندن تشکیل شد که در آن به دلیل توافق دو قدرت اصلی وقت اروپا، آلمان و انگلستان، تصمیم گرفته شد که با تشکیل کشور جدید آلبانی، دست صربستان از دریا کوتاه شود و درعوض اراضی محدودی در بالکان به آن کشور داده شد، و بدینگونه کشور کوچک آلبانی در بخش غربی بالکان و ساحل شرقی دریای آدریاتیک پدید آمد.
آلبانی این استقلال را بیشتر مدیون کشورهایی چون ایتالیا و مقدونیهاست که نمیخواستند صربستان قوی شود زیرا در آن زمان صربستان تلاش داشت بخشهایی از آلبانی را تحت تسلط خود درآورد. پس از استقلال آلبانی تحت حمایت امپراتوری آلمان قرار گرفت و به همین دلیل در جنگ جهانی اول کشورهای فرانسه، مونتهنگرو، صربستان، اتریش و ایتالیا آن را تا پایان جنگ تصرف کردند.
در سال ۱۹۲۰ میلادی، جامعه آلبانی به دو بخش تقسیم شد، یک بخش از بیکها و زمینداران سنتی به دور احمد بیک زوقو (زوگ اول آلبانی)، جمع شدند و در منطقه شمال و مرکز، یک حکومت محلی تشکیل دادند. از سوی دیگر با حمایت غرب، نیروهای سیاسی روشنفکر مسیحی با رهبری اسقف ارتدوکس، فان نولی در جنوب حرکتی شکل گرفت.در چنین وضعیت دوگانه سیاسی که بر آلبانی از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ میلادی حاکم بود، به تدریج نیروهای احمد زوق به سمت کوزوو عقبنشینی کردند. فان نولی، در سال ۱۹۲۴ میلادی، دولت جدید تشکیل داد. دولت فان نولی نتوانست شناسایی بینالمللی را در پی داشته باشد و شش ماه بعد، نیروهای احمد زوقو در پی کودتایی بر دولت فان نولی پیروز شدند. دولت احمد زوقو تا سال ۱۹۳۹ میلادی توانست در آلبانی امنیت نسبی ایجاد کند ولی او با ت×جـ×ـا×و×ز× قوای ایتالیایی به یونان گریخت.
در جنگ جهانی دوم هم آلبانی جزو نخستین کشورهایی بود که آلمان آن را اشغال کرد. آلمانیها آلبانی را به عنوان تبعیدگاه یهودیها در نظر گرفتند و به این ترتیب آلبانی تنها کشور اروپایی است که جمعیت یهودیانش پس از جنگ جهانی دوم افزایش یافت.
علاوه بر این، بعد از اشغال کشور در سال ۱۹۴۳ توسط آلمان نازی، آلبانیاییها نه تنها حاضر نشدند مدارک و اسامی یهودیان را در اختیار قوای اشغالگر بگذارند، بلکه سازمانهای دولتی این کشور با صدور اوراق هویت جعلی تلاش کردند تا یهودیان آلبانی را محافظت کنند.