- شناسه کاربر
- 682
- تاریخ ثبتنام
- 2021-07-30
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 55
- نوشتهها
- 492
- پسندها
- 4,266
- امتیازها
- 353
خلاصه داستان:
بمب یک عاشقانه داستان زن و مرد جوانی است که در زمان بمبارانهای تهران در بحبوحه جنگ به دلیل مشکلی با یکدیگر مشاجره دارند، آنها فکر میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند و هنگام اعلام وضعیت قرمز به پناهگاه نمیروند اما...
جنگ و اتفاقات اطرافش همواره دستمایه نویسندگان و فیلمسازان در سرتاسر دنیا بوده و فیلمهای زیادی درباره این رخداد تلخ ساخته شده است، فیلمهایی که گاه خود جنگ و میدانهای آن را نمایش دادهاند و گاه دست روی حواشی و پیامدهای آن گذاشتهاند. اما چه خود میدان جنگ چه حواشی آن همیشه مسالهای مهم و البته جذاب در مدیوم سینما بوده و اکنون نیز هست. دومین ساخته پیمان معادی فیلمی است که دست روی جنگ و روزهایی از آن گذاشته که تهران زیر بمباران بوده و فضای فیلم به دور از میدانهای جنگ، نگاهی به زندگی یک زوج جوان تحصیلکرده دارد که در میان بمبارانها مشکلاتی با یکدیگر دارند. و بمبارانهای شبانه بهانهای است تا آنها بتوانند با هم به صحبت و حل و فصل این مشکلات بپردازند، اما آیا راهی برای حل این مشکلات هست؟
«بمب یک عاشقانه» برای کسانی که در آن روزهای پر التهاب میزیستهاند و آن اتفاقات را تجربه کردهاند، میتواند فیلمی بسیار صمیمی و نزدیک باشد، زیرا تمرکز اصلی فیلم پیش از پرداختن به قصه، شخصیتها و یا هر موضوع فنی دیگری، پرداختن به اتفاقات نوستالژیکی است که حسهای زیادی را برای افراد درگیر در ماجرای بمباران زنده میکند، و طبیعی است که وقتی چنین حجمی از احساسات برانگیخته شود، توجه به نکات فنی و اشکالات فیلم کمتر و کمتر خواهد شد. البته پرداختن به چنین موارد نوستالژیکی آنچنان خوب در فیلم پیاده سازی شده که به عنوان فاکتور اصلی از سایر موارد پیشی بگیرد و ضعفهای فیلم را در پس خود پنهان کند و دلیل اصلی این موضوع نیز زیستن و یا داشتن اطلاعات کافی درباره این شرایط خاص است. طوری که شوخیها و فضای مدرسه و پناه گرفتن مردم در زمان بمباران آنچنان خوب از آب در آمده که حرفی نتوان در مورد آنها زد. اما باید دانست که پرداخت صرف به چند نوستالژی و شوخیهایی که از خاطرات آمده نمیتواند عاملی برای خوب بودن یک فیلم باشد.
فیلم معادی در بحث شخصیت پردازی به هیچ سرانجامی نمیرسد و تقریبا هیچ کدام از شخصیتها به طور کامل شکل نمیگیرند، و وقتی چنین ضعفی در مورد دو شخصیت اصلی فیلم به چشم میخورد، با توجه به اینکه قصهای مشخص نیز برای بیان وجود ندارد، پس فیلم عملا نمیتواند رو به جلو برود و تنها در یک سیر دایره وار به حالت ایستا در خواهد آمد. شاید تنها شخصیت پرداخت شده درست در فیلم شخصیتی باشد که سیامک انصاری نقشش را بازی میکند و میتوان به وضوح دید که این پرداخت خوب هم از پس همان تمرکز بر روی نوستالژیهای فیلم آمده و در دل همان اتفاقات رخ داده و چندان ارتباطی به فیلمنامه ندارد. بخش عاشقانه قصه محدود به همان نام فیلم و البته چند نگاه و حرکت پسر نوجوان است و نه بمباران و نه اتفاقات دیگر چندان حس عاشقانهای را در شخصیتها و به تبع آن در بینندگان برانگیخته نخواهد کرد. حتی نوع نگاه به رابطه دو شخصیت اصلی بسیار ساده انگارانه است و این نوع نگاه ساده را میتوان در همان برخورد ابتدایی پدر دختر با دامادش دید، جایی که به شکلی بد مشکل بین زن و مرد برای بینندگان مطرح شده و فیلم آنها را در جریان قرار میدهد. در واقع تمرکز روی پرداختن به خاطرات و نوستالژیها آن قدر زیاد بوده که در بعضی از زمانهای فیلم بسیار ساده و سطحی به مسائل نگاه شده است.
فیلم از لحاظ طراحی صحنه و لباس در سطح بسیار خوبی قرار دارد و سینهفیل بودن کارگردان به اجرای قابهایی جذاب و دیدنی کمک کرده و فیلمنامه ضعیف باعث نشده تا معادی در بحث کارگردانی چیزی کم بگذارد و کارگردانی قابل قبولی را میتوان در فیلم شاهد بود. جذابیتهای بصری فیلم در کنار موسیقیهای شنیدنی آن تا حد زیادی بیننده را در زمان تماشای آن اغنا خواهد کرد، اما در نهایت نبودن یک فیلمنامه منسجم و پیش از آن نبودن یک قصه درست برای پرداختن به آن، لطمه اصلی را به فیلم وارد میکند.
نگاه ضد جنگ و ضد پرخاش معادی در فیلم کاملا ملموس و قابل ستایش است، اما همه حرفها و دغدغههای فیلم در پس همان خاطرات قرار گرفتهاند و کمکی به پیش رفتن درام نمیکنند، در اصل کشمکش فیلم آن قدر نمایان نیست که بتوان حتی شکل گیری درام را برای آن متصور بود، حتی در زمانهایی شاید فیلم تا رسیدن به کشمکش و ایجاد درام پیش برود، اما مسائل حاشیهای این اجازه را نمیدهند و تمرکز را از روی شخصیتها و مشکلشان بر میدارند.
«بمب یک عاشقانه» با تمام ویژگیهای بصری خوب و شوخیهای به جا و حرفهای انسان دوستانهاش، در مهمترین قسمت دچار ایراد است و هرچه که بگردیم فیلمنامهای منسجم و قصهای درست در آن نمیتوانیم پیدا کنیم و همین موضوع باعث میشود که فیلم آن طور که باید و شاید تاثیرگذار نباشد.
اما در میان تمامی این اشکالات و خوبیها، بازی چشم نواز سیامک انصاری را نمیتوان نادیده گرفت، اجرای خوبی که در دل بهترین شخصیتپردازی فیلم قرار گرفته و بیننده را با کاراکتری جذاب مواجه کرده است.
بمب یک عاشقانه داستان زن و مرد جوانی است که در زمان بمبارانهای تهران در بحبوحه جنگ به دلیل مشکلی با یکدیگر مشاجره دارند، آنها فکر میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند و هنگام اعلام وضعیت قرمز به پناهگاه نمیروند اما...
جنگ و اتفاقات اطرافش همواره دستمایه نویسندگان و فیلمسازان در سرتاسر دنیا بوده و فیلمهای زیادی درباره این رخداد تلخ ساخته شده است، فیلمهایی که گاه خود جنگ و میدانهای آن را نمایش دادهاند و گاه دست روی حواشی و پیامدهای آن گذاشتهاند. اما چه خود میدان جنگ چه حواشی آن همیشه مسالهای مهم و البته جذاب در مدیوم سینما بوده و اکنون نیز هست. دومین ساخته پیمان معادی فیلمی است که دست روی جنگ و روزهایی از آن گذاشته که تهران زیر بمباران بوده و فضای فیلم به دور از میدانهای جنگ، نگاهی به زندگی یک زوج جوان تحصیلکرده دارد که در میان بمبارانها مشکلاتی با یکدیگر دارند. و بمبارانهای شبانه بهانهای است تا آنها بتوانند با هم به صحبت و حل و فصل این مشکلات بپردازند، اما آیا راهی برای حل این مشکلات هست؟
«بمب یک عاشقانه» برای کسانی که در آن روزهای پر التهاب میزیستهاند و آن اتفاقات را تجربه کردهاند، میتواند فیلمی بسیار صمیمی و نزدیک باشد، زیرا تمرکز اصلی فیلم پیش از پرداختن به قصه، شخصیتها و یا هر موضوع فنی دیگری، پرداختن به اتفاقات نوستالژیکی است که حسهای زیادی را برای افراد درگیر در ماجرای بمباران زنده میکند، و طبیعی است که وقتی چنین حجمی از احساسات برانگیخته شود، توجه به نکات فنی و اشکالات فیلم کمتر و کمتر خواهد شد. البته پرداختن به چنین موارد نوستالژیکی آنچنان خوب در فیلم پیاده سازی شده که به عنوان فاکتور اصلی از سایر موارد پیشی بگیرد و ضعفهای فیلم را در پس خود پنهان کند و دلیل اصلی این موضوع نیز زیستن و یا داشتن اطلاعات کافی درباره این شرایط خاص است. طوری که شوخیها و فضای مدرسه و پناه گرفتن مردم در زمان بمباران آنچنان خوب از آب در آمده که حرفی نتوان در مورد آنها زد. اما باید دانست که پرداخت صرف به چند نوستالژی و شوخیهایی که از خاطرات آمده نمیتواند عاملی برای خوب بودن یک فیلم باشد.
فیلم معادی در بحث شخصیت پردازی به هیچ سرانجامی نمیرسد و تقریبا هیچ کدام از شخصیتها به طور کامل شکل نمیگیرند، و وقتی چنین ضعفی در مورد دو شخصیت اصلی فیلم به چشم میخورد، با توجه به اینکه قصهای مشخص نیز برای بیان وجود ندارد، پس فیلم عملا نمیتواند رو به جلو برود و تنها در یک سیر دایره وار به حالت ایستا در خواهد آمد. شاید تنها شخصیت پرداخت شده درست در فیلم شخصیتی باشد که سیامک انصاری نقشش را بازی میکند و میتوان به وضوح دید که این پرداخت خوب هم از پس همان تمرکز بر روی نوستالژیهای فیلم آمده و در دل همان اتفاقات رخ داده و چندان ارتباطی به فیلمنامه ندارد. بخش عاشقانه قصه محدود به همان نام فیلم و البته چند نگاه و حرکت پسر نوجوان است و نه بمباران و نه اتفاقات دیگر چندان حس عاشقانهای را در شخصیتها و به تبع آن در بینندگان برانگیخته نخواهد کرد. حتی نوع نگاه به رابطه دو شخصیت اصلی بسیار ساده انگارانه است و این نوع نگاه ساده را میتوان در همان برخورد ابتدایی پدر دختر با دامادش دید، جایی که به شکلی بد مشکل بین زن و مرد برای بینندگان مطرح شده و فیلم آنها را در جریان قرار میدهد. در واقع تمرکز روی پرداختن به خاطرات و نوستالژیها آن قدر زیاد بوده که در بعضی از زمانهای فیلم بسیار ساده و سطحی به مسائل نگاه شده است.
فیلم از لحاظ طراحی صحنه و لباس در سطح بسیار خوبی قرار دارد و سینهفیل بودن کارگردان به اجرای قابهایی جذاب و دیدنی کمک کرده و فیلمنامه ضعیف باعث نشده تا معادی در بحث کارگردانی چیزی کم بگذارد و کارگردانی قابل قبولی را میتوان در فیلم شاهد بود. جذابیتهای بصری فیلم در کنار موسیقیهای شنیدنی آن تا حد زیادی بیننده را در زمان تماشای آن اغنا خواهد کرد، اما در نهایت نبودن یک فیلمنامه منسجم و پیش از آن نبودن یک قصه درست برای پرداختن به آن، لطمه اصلی را به فیلم وارد میکند.
نگاه ضد جنگ و ضد پرخاش معادی در فیلم کاملا ملموس و قابل ستایش است، اما همه حرفها و دغدغههای فیلم در پس همان خاطرات قرار گرفتهاند و کمکی به پیش رفتن درام نمیکنند، در اصل کشمکش فیلم آن قدر نمایان نیست که بتوان حتی شکل گیری درام را برای آن متصور بود، حتی در زمانهایی شاید فیلم تا رسیدن به کشمکش و ایجاد درام پیش برود، اما مسائل حاشیهای این اجازه را نمیدهند و تمرکز را از روی شخصیتها و مشکلشان بر میدارند.
«بمب یک عاشقانه» با تمام ویژگیهای بصری خوب و شوخیهای به جا و حرفهای انسان دوستانهاش، در مهمترین قسمت دچار ایراد است و هرچه که بگردیم فیلمنامهای منسجم و قصهای درست در آن نمیتوانیم پیدا کنیم و همین موضوع باعث میشود که فیلم آن طور که باید و شاید تاثیرگذار نباشد.
اما در میان تمامی این اشکالات و خوبیها، بازی چشم نواز سیامک انصاری را نمیتوان نادیده گرفت، اجرای خوبی که در دل بهترین شخصیتپردازی فیلم قرار گرفته و بیننده را با کاراکتری جذاب مواجه کرده است.
نام موضوع : بمب یک عاشقانه
دسته : سینما و تئاتر