. . .

شعر اشعار الکساندر پوشکین

تالار اشعار شاعران غیر پارسی

پروآ

رمانیکی جذاب
تیم تبلیغات
ناظر
گوینده
نام هنری
پروا
آزمایشی
گوینده+ادیتور
شناسه کاربر
4240
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-13
آخرین بازدید
موضوعات
96
نوشته‌ها
499
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,539
امتیازها
238
سن
15
محل سکونت
ماه

  • #1
سال‌ها گذشت
توفان‌های آزارنده
مه‌آلود
خیال‌های خامِ برساخته‌‌ام را از هم پراکند
و صدای لطیف‌ات را فراموش کردم
شمایل‌های بس الهی‌ات را

در تبعید
در دل‌تنگیِ حبس
روزهای بی‌حادثه‌ام می‌پوسیدند
محروم از هیبت و الهام
محروم از اشک‌ها، از زندگانی، از عشق

روح‌ام دیگربار بیدار شد:
و دیگربار نزدم آمدی
درست مانند خیالی گریزنده
درست مانند چکیده‌یی از زیبایی ناب


قلب‌ام دوباره در خلسه طنین می‌افکند
از درونِ آن دیگربار برمی‌آورد
احساس‌هایی حاکی از هیبت و الهام را
از زندگانی، از اشک، از عشق
 

پروآ

رمانیکی جذاب
تیم تبلیغات
ناظر
گوینده
نام هنری
پروا
آزمایشی
گوینده+ادیتور
شناسه کاربر
4240
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-13
آخرین بازدید
موضوعات
96
نوشته‌ها
499
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,539
امتیازها
238
سن
15
محل سکونت
ماه

  • #2
ترانه‌ی شرقی
گمان می‌کنم برای این به دنیا آمدی که
به آتش بکشانی خیال شاعر را،
او را بگذاری در خلسه‌ای از مسرت،
و با حرف‌هایی شیرین رویایش را بیدار نگه داری
تا افسونش کنی با آن چشم‌های درخشانت،
با آن گفتار غریب شرقیت،
و با پاهای بسیار کوچک نفیست!
آه!برای تحریک لذات ناتوان، به دنیا آمدی
تا ساعت‌ها بدرخشانی شعفی ملکوتی را

 

پروآ

رمانیکی جذاب
تیم تبلیغات
ناظر
گوینده
نام هنری
پروا
آزمایشی
گوینده+ادیتور
شناسه کاربر
4240
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-13
آخرین بازدید
موضوعات
96
نوشته‌ها
499
راه‌حل‌ها
2
پسندها
3,539
امتیازها
238
سن
15
محل سکونت
ماه

  • #3
آن‌گه که در روزِ هیاهو
در شب
به‌سان مرگ
خاموش می‌شود
وین شهرها
همه در تیرگی
م×س×ت‌اند و غوطه‌ور
و آن‌گه که سایه‌ی تاریک و روشنِ شب
با این زمین و خاک می‌گردد آشنا
اِنعامِ ناچیزِ زحمتِ هر روزه می‌شود
ساعات شب‌زنده‌داری و ملال من
سر می‌رسد ز راه
در این بطالتِ شب
اَژدَهابانِ سرکشِ قلبم
آشکارا شعله می‌کشند
آن‌گه
در این سرِ شوریده و غمین و فسرده
هر آن جوشش است!
در قلب
آرزوها چه می‌تپند و
در جان چه شورش است!
آن‌گاه
پیش روی من
تومار بلند خاطرات زنده می‌شود
از بینِ این همه
می‌پاشم از برون
نفرین و لعنتی می‌فرستم
بر خاطرات خویش
تلخ است گریه‌ام
تلخ است شِکوِه‌ام
اما سطور غمگنانه‌ی
این خاطرات را
هرگز ز تومار زندگی
پاک نخواهم کرد!
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین