روزی خلیفه هارون الرشید و جمعی از درباریان به شکار رفته بودند. بهلول با آنها بود. در شکارگاه آهویی نمودار شد. پادشاه تیری به سوی آهو انداخت ولی به مقصد نخورد.
بهلول گفت: احسنت!
خلیفه غضبناک شد و گفت: مرا مسخره میکنی؟
بهلول پاسخ داد: باریکلای من برای آهو بود که خوب گریز نمود.
***
روزی بهلول...