آدما با همو تنهان هر کدوم یه جور معمان ♩●♬
بعضی واژه ها یه رازن بعضی واژه ها بی معنا
آدما نقشای رنگی گاهی شادن گاهی غمگین ♩●♬
آخه زندگی بنا نیست که سراسر باشه شیرین
زیر اسمون این شهر چرا دشمنی چرا قهر ♩●♬
وقتی که میشه تهی کرد جام زندگی رو از زهر
جام زندگی رو از زهر♩●♬
آدما خوابنو بیدار...
عنوان:شعر یا متن؟
ژانر:متفرقه
نویسنده: مولوی
ناظر: @Carmen Sandiego
مقدمه: (شعر )مثل تماشای نسیم کنار دریا یا وسط جنگل میمونه.(جمله و متن) اما، بیشتر شبیه تماشای راه رفتن یه آدم با شلوار پارچه قهوه ای همراه یه کیف اداری وسط پیاده روعه! نقطه به نقطه راه میره.مکث داره ..خسته میشه..بعضی قدمها...
در گوشت آروم میگم بیا برگرد
یادت باشه بودیم کیا قبلاً
نیستی الآن شده سیاه قلبم
بهم خیانت کردی و قیافت هست جلو چشمم
داشت دلت ازم زده تر میشد
مثل گل باز میبوسم اون لب سمیتو
سایلنت بودش گوشیم سر تمرین و
چقدر قاطی پاتی میکردی یه نمه شر میشد
اعصابت خرابه و همیشه توو جت لگ
لباس ها رو میکَنیم نی تایم...
چند وقت که برات اهمیت نداره گریه های من
خلوت شبات دیگه شده غریبه با صدای من
زندگی تو از آرزو و حال و روز من جداست
حالا که تو شدی یه آدم غریب و سرد و بی هواس
من از این شهر میرم شهری که ستاره هاش خاموش
معشوق عاشقش رو می فروشه به هیچ و پوچ زندگی
من از این شهر میرم شهری که به ظاهر آشنا زیاده...
آیندمون آینده ای روشن
حرف جدایی رو نزن با من
فردای خوبی پیش رومونه،
دنیا به رفتار تو مدیونه
حالا که خوبیت عاشقم کرده
این عاشقِ دورِ تو میگرده
از هرکس و هرچیز بهتر باش
با من از این هم مهربون تر باش
تـــــــــــــــرکــــــــــم نکـــــــــــــن
من بی تو بیمارم،دیونه وار دوست دارم
من پیشتم، تنهات...
بغضم گرفته وقتشه ببارم
چه بی هوا هوای گریه دارم
باز کاغذام با تو خط خطی شد
خدا این حس و حال و دوست ندارم
باز دور پنجره قفس کشیدم ، دوباره عطرت و نفس کشیدم
قلم تو دست من پر از سکوته ، دوباره از ترانه دست کشیدم
باز خاطرات تو همین حوالیه
حالم همینه و یه چند سالیه
جای تو خالیه
جز تو تمام...
منو جون پناه خودت کن٬ برو
بذار پای این آرزو واستم
به هرکی بهم گفت ازت رد شده
قسم میخورم من خودم خواستم
منو جون پناه خودت کن٬ برو
من از زخم هایی که خوردم پرم
تو باید از این پله بالا بری
تو بالا نری من زمین میخورم
درست لحظه ای که تو باید بری
اسیر یه احساس مبهم شدی
ببین بعد یک عمر پر پر زدن
چه جای...
یه جاده پهن کن توو دلت، گازشو میگیرم بیام
نمیدونی تازگیا، خوابتو میبینم زیاد
یه خونه توو قلبم بساز، که خونمو رنگی کنه
وقتی که نیستی نبودته که اذیت میکنه
یه جوری توو قلبم گمشو که دستِ، هیچ کسی بهت نرسه
یه کاری یه راهی یه جوری که من فقط، دستِ خودم برسه
یه جوری توو قلبم گمشو که هیچ کسی دیگه پیدات...
الآن دیگه خوب میدونم چرا کلی چشم افتاده دنبالِ تو
یه سریا عشقشو دارن ببینن چیه با من داستانِ تو
الآن دیگه خوب میدونم چرا کلی چشم افتاده دنبالِ تو
یه سریا عشقشو دارن ببینن چیه با من داستانِ تو
بیا بارون زده امشب دلِ من، تنگ یه شونست
بیا امشب خونه بی تو به خدا دیوونه خونست
نم بارون شب و دریا همشون...
رسيد به ته اينبار هم
اين مسير بن بستِ باز هم
داره از دستم ميره
هرچى با دستهام ساختم
خيلى وقته صبح
نشده رد ازين خونه
تو نگو ديره
ميدونم خورشيد هيچوقت نميميره…
نميميره
بگو راهى هست
كه نرفته هيچكس
واسه فردا يه چاره اى هست
بگو راهى هست
راه فرارى هست
دور ازين دردها يه جايى هـست…
ميدونم خورشيد هيچوقت...
من اگه خوردم زمین تو منو جمع کن
مثل بچه ها منو نوازشم کن
سر بذار رو شونه هام نفس بزن که
به صدای قلب تو بد عادتم چون
واسه تو دریا شدم که ساحلم شی
واسه تو شمع شدم پروانه ام شی
خودمو به هر دری واست زدم تا
قلبتو نشونه رفتم مالِ من شی
تو همش برو بیا قدم بزن جلو چشام
یا بهم بگو کجایی راهو چشم بسته...
رو به آیینه نشستم، زل زدم به خاطراتم
بسته های قرص اینجان، که بشن راه نجاتم
صبح به صبح مجبور میشم با گذشتم روبرو شم
من با موهای سفیدم، عمریه سیاه پوشم
کی میدونه توو سکوتم، با دلم چی کار کردم
من که به جای گذشتم، از خودم فرار کردم
روز و به شب میرسونم، با خیالی غیر ممکن
دردو ساکت میکنم با، روزی چند...
گفتی خیالِ تو راحت
هرجا که باشی میام سایه به سایه ات
منم بهش کردم عادت
الآن چند وقته که دوری
رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری
مثل من کی میشه واست؟
در و دیوارِ این خونه
میریزه رویِ سَرم بعدِ تو دیوونه
اینا رو یادم میمونه
یکی یکی میچینم آجرای خاطره هامونو میبینم
فاصلم از تو چه دوره ، از...
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
هـمـه آهـم همه درم
مـثـل طـوفـان پر گردم
هـمـه آهـم همه درم
مـثـل طـوفان پر گردم
باد مـسـتم کـه تـو صـحـرا
می پیچم دور تو می گردم
گل...
عشق من طلا چه قشنگ سری تو سرا
خوب میدی قلبمو جلا تو که کشتی ما رو آره والا
کم بیا ادا بریم با هم یه جا با صفا
هرچی دلته تو ازم بخواه بمون پیشم حالا یالا یالا
همینو میخواستیم حالا ضربان قلب رفت بالا
ستاره میشی تو شبا میزنی یه چشمک برام
همینو میخواستیم حالا ضربان قلب رفت بالا
ستاره میشی تو شبا...
غم میونِ دو تا چشمونِ قشنگت؛ لونه کرده…
شب توو موهای سیاهت؛ خونه کرده…
شب توو موهای سیاهت؛ خونه کرده…
دو تا چشمونِ سیاهت؛ مثِ شب های منه
سیاهیای دو چشمت؛ مثِ غم های منه
وقتی بغض؛ از مژه هام پایین میاد، بارون میشه!
سیلِ غم ها؛ آبادیموُ ویرونه کرده…
وقتی با من می مونی؛ تنهاییموُ باد می بره...
یه سری سیاه و سفیدها خوبن
مثل برف لای موهات
مثل کلاویههای پیانو
مثل اون دوتا چشمات
مثل ترکیب یه شال سفید
با موهای مشکی فرفری
مثل یه آلبوم عکس قدیمی
که پُره از عکسهای بچگی
با تو رنگ دنیام چه قشنگه!
سیاه سفیده آره…
همینشه که قشنگه
من شب تارم و تو هم شدی ماهم رو
کنار هم کاملیم میفهمی احوالم...
طاقت ندارم جانم را می گیرند، آه
Dayanamıyorum, canımı alıyo'lar, ah
این ماتم هر شب بر سینه من
Her gece göğsümde bu matem
نمی توانم بغل کنم، زخم هایی از درونم ایجاد شده است
Sarılamıyorum, içimde yaralar var
بیا جانم را بگیر
Gel de şu canımı da al madem
طاقت ندارم جانم را می گیرند، آه...
رفاقتو تو حق من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشق مو نامرد نا رفیق
دارم میبینم اون روزو نه اون تورو بخواد نه تو
نه راهه برگشت واسه من نه راهه جبران واسه تو
چه حالی داشتمو حاله اون روزامو دوریتو الان
تو دستمون بود دستای اون که تو دستته الان
یه روز به حرفم میرسی
امروز و یادت بمونه...
Hani benim sevincim nerde
کو خوشحالی من کجاست
Bilyelerim topacım
توپ های من
Kiraz ağacında yırtılan gömleğim
آن پیرهنم که روی درخت گیلاس پاره شد
Çaldılar çocukluğumu habersiz
بی خبر بچگیم را از من دزدیدند
Penceresiz kaldım anne
مادر، بدون پنجره موندم
Uçurtmam tel örgülere takıldı
بادبادکم گره...