نام اثر: برای لنا بنواز
نویسنده: ابوالفضل حسینیراد
ژانر: اجتماعی
ناظر: @ایرما
خلاصه رمان :
زندگی پر هیاهوی ویالونیست معروفی است، که بعد از فوت همسرش بعد از یک دوره بیماری،احساس میکند ک موسیقی باعث شده بود؛ که او کمتر به همسرش توجه کند و از موسیقی زده میشود!
اوخیال برگشت به دنیای موسیقی را...
نام دلنوشته : آفتاب پرست چشمانم
ژانر: فلسفی، روانشناسی، تراژدی
دلنویس: آرمیتا حسینی (دمیورژ) به قلم سرخ
مقدمه
دست لایه شیرینی خامهای میچرخد
چرخش شیرین سوال زیر زمزمه تلخ جواب
دست را پس میکشد
دست دیگر تنها دست نیست بلکه جنونیست که در مغز فرو رفته
و خامه از رگهای مغز پایین میچکد
من میدانم...
طاقت ندارم جانم را می گیرند، آه
Dayanamıyorum, canımı alıyo'lar, ah
این ماتم هر شب بر سینه من
Her gece göğsümde bu matem
نمی توانم بغل کنم، زخم هایی از درونم ایجاد شده است
Sarılamıyorum, içimde yaralar var
بیا جانم را بگیر
Gel de şu canımı da al madem
طاقت ندارم جانم را می گیرند، آه...
رفاقتو تو حق من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشق مو نامرد نا رفیق
دارم میبینم اون روزو نه اون تورو بخواد نه تو
نه راهه برگشت واسه من نه راهه جبران واسه تو
چه حالی داشتمو حاله اون روزامو دوریتو الان
تو دستمون بود دستای اون که تو دستته الان
یه روز به حرفم میرسی
امروز و یادت بمونه...
Hani benim sevincim nerde
کو خوشحالی من کجاست
Bilyelerim topacım
توپ های من
Kiraz ağacında yırtılan gömleğim
آن پیرهنم که روی درخت گیلاس پاره شد
Çaldılar çocukluğumu habersiz
بی خبر بچگیم را از من دزدیدند
Penceresiz kaldım anne
مادر، بدون پنجره موندم
Uçurtmam tel örgülere takıldı
بادبادکم گره...