. . .

داستان های امامان

  1. مذهبی ماجرای خواندنی گردنبند بابرکت

    يك روز پس از نماز عصر، پيغمبر اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم) با صحابه نشسته بودند، در اين موقع پيرمردى با لباس‌ هاى كهنه در كمال ضعف و سستى كه معلوم مى‌ شد راه دورى را با گرسنگى پيموده، وارد شد. [پيرمرد] عرض كرد: من مردى پريشان حالم، مرا از گرسنگى و برهنگى و گرفتارى نجات ده! رسول اكرم(صلی الله...
  2. مذهبی ماجرای خواندنی مرد شامی و امام حسین (ع)

    شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد کیست؟ گفته شد: «حسین بن علی بن ابی طالب است.» سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربة الی الله آنچه می تواند سب و دشنام نثار...
بالا پایین