انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
★پیدا کردن رمانهای بینام★
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="زهرا ص" data-source="post: 46809" data-attributes="member: 705"><p>رمان سلام من دنبال یه رمانی میگردم که یه دختره شخصیت اصلی رمان که کل رمان از زبان اون بود اسمش فکر کنم مریم بود یعنی حدس میزنم مطمئن نیستم، تو یکی از روستا های شمال زندگی میکردند مریم وقتی عقد میکنه درست یه روز بعده عقدش همسرش میره مسافرت ولی یه هفته بعد اتوبوسی که باهاش برمیگرده تصادف میکنه و همه سر نشیناش از جمله شوهره مریم فوت میکنن مردم روستا هم اکثرا میگن مریم شومِ و نحسی اون بود که باعث کشته شدن شوهرش شد بیشتر از همه هم مادر شوهرش خیلی اذیتش میکنه ولی چند وقت بعد که نتیجه کنکور میاد تو یکی از دانشگاه های تهران قبول میشه و به اصرار خواهر زادش زهرا که تقریبا همسن خودشه و با هم صمیمی بودن میره تهران اونجا تو دانشگاه با یه دختره به اسم شیوا اختلاف پیدا میکنه و همیشه دعوا داشتن شیوا همیشه بهش میگفت دهاتی اینم میگفت افتخار میکنم به اینکه دهاتی ام یه روز شیوا حالش بد میشه مریم از سر اجبار میرسونتش بیمارستان وقتی میفهمه که یکی از کلیه هاشو از دست داده از سر دلسوزی یا ناراحتی کلیه خودشو بهش میده شیوا وقتی میفهمه کلی دعواش میکنه ولی بعدش دوستای خیلی صمیمی باهم میشن یه پسره دیگه هم بود که اون هم با مریم خیلی دعوا و اختلاف داست اسمش یادم نیست فقط یادمه تو اسمش ک داشت احتمالا 😅 ولی بعد از کلییی اتفاق که توضیحش الان خیلی طول میکشه فقط یکیش این بود بعد ها وقتی پسره از زبون یکی دیگه میشنوه که مریم بیوه است باهاش تا چند وقت قهر میکنه ولی بعدش با هم خوب میشن و با همون ازدواج میکنه</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="زهرا ص, post: 46809, member: 705"] رمان سلام من دنبال یه رمانی میگردم که یه دختره شخصیت اصلی رمان که کل رمان از زبان اون بود اسمش فکر کنم مریم بود یعنی حدس میزنم مطمئن نیستم، تو یکی از روستا های شمال زندگی میکردند مریم وقتی عقد میکنه درست یه روز بعده عقدش همسرش میره مسافرت ولی یه هفته بعد اتوبوسی که باهاش برمیگرده تصادف میکنه و همه سر نشیناش از جمله شوهره مریم فوت میکنن مردم روستا هم اکثرا میگن مریم شومِ و نحسی اون بود که باعث کشته شدن شوهرش شد بیشتر از همه هم مادر شوهرش خیلی اذیتش میکنه ولی چند وقت بعد که نتیجه کنکور میاد تو یکی از دانشگاه های تهران قبول میشه و به اصرار خواهر زادش زهرا که تقریبا همسن خودشه و با هم صمیمی بودن میره تهران اونجا تو دانشگاه با یه دختره به اسم شیوا اختلاف پیدا میکنه و همیشه دعوا داشتن شیوا همیشه بهش میگفت دهاتی اینم میگفت افتخار میکنم به اینکه دهاتی ام یه روز شیوا حالش بد میشه مریم از سر اجبار میرسونتش بیمارستان وقتی میفهمه که یکی از کلیه هاشو از دست داده از سر دلسوزی یا ناراحتی کلیه خودشو بهش میده شیوا وقتی میفهمه کلی دعواش میکنه ولی بعدش دوستای خیلی صمیمی باهم میشن یه پسره دیگه هم بود که اون هم با مریم خیلی دعوا و اختلاف داست اسمش یادم نیست فقط یادمه تو اسمش ک داشت احتمالا 😅 ولی بعد از کلییی اتفاق که توضیحش الان خیلی طول میکشه فقط یکیش این بود بعد ها وقتی پسره از زبون یکی دیگه میشنوه که مریم بیوه است باهاش تا چند وقت قهر میکنه ولی بعدش با هم خوب میشن و با همون ازدواج میکنه [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین