انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
پر کاربرد ترین ضرب المثل های آلمانی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Soli" data-source="post: 68636" data-attributes="member: 1186"><p>Das Eisen schmieden, solange es heiß ist.</p><p></p><p>ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن.</p><p>معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند.</p><p>Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen.</p><p></p><p>ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست.</p><p>معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد.</p><p>Durch Dick und Dünn gehen.</p><p></p><p>ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض</p><p>معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش .</p><p>Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer.</p><p></p><p>ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید.</p><p>معادل: با یک گل بهار نمی شود.</p><p>Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen.</p><p></p><p>ترجمه و معادل: دنبال سوزن در انبار کاه گشتن.</p><p>Kleider machen Leute.</p><p></p><p>ترجمه: لباس ها مردم را می سازند.</p><p>معادل: آستین نو بخور چلو</p><p>Leichter gesagt als getan.</p><p></p><p>ترجمه: گفتنش از انجام دادنش ساده تر است.</p><p>معادل: از حرف تا عمل فاصله بسیار است.</p><p>Rom ist auch nicht an einem Tag erbaut worden.</p><p></p><p>ترجمه: شهر رم یک روزه ساخته نشده است.</p><p>معادل: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.</p><p>Viele Köche verderben den Brei.</p><p></p><p>معنی: آشپزهای زیادی فرنی را خراب می کند.</p><p>معادل: آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک.</p><p>Aus einer Mücke einen Elefanten machen.</p><p></p><p>معنی: از توده ای موش کور ساخته کوه ساختن.</p><p>معادل: از کاه کوه ساختن.</p><p>Die Katze im Sack kaufen.</p><p></p><p>معنی: گربه را داخل کیسه خریدن</p><p>معادل: هندوانه دربسته خریدن.</p><p>Einem geschenkten Gaul schaut man nicht ins</p><p></p><p>معنی: شخص نباید داخل دهان اسب هدیه شده را نگاه کند.</p><p>دندان های اسب پیشکشی را نمی شمرند.</p><p>Hunde, die bellen, beißen nicht.</p><p></p><p>معنی: سگی که پارس می کند گاز نمی گیرد.</p><p>Morgenstund’ hat Gold im Mund.</p><p></p><p>معنی: کرم از آن مرغ سحر خیز است.</p><p>معادل: سحرخیز باش تا کام روا باشی.</p><p>Zwei Fliegen mit einer Klappe schlagen.</p><p></p><p>معنی: با یک سنگ دو پرنده زدن.</p><p>معادل: با یک تیر دو نشان زدن.</p><p>Alles auf eine Karte setzen.</p><p></p><p>معنی: تمام پول را روی یک کارت شرط بستن.</p><p>معادل: تمام تخم مرغ ها را داخل یک سبد گذاشتن.</p><p>Lügen haben kurze Beine.</p><p></p><p>معنی: دروغ گو پاهای کوتاهی دارد.</p><p>معادل: دروغ گو کم حافظه است.</p><p>Probieren geht über studieren.</p><p></p><p>معنی: تجربه کردن بهتر از آموختن است.</p><p>معادل: دو صد گفته چون نیم کردار نیست.</p><p>Wie man in den Wald hineinruft, so schallt es heraus.</p><p></p><p>معنی: کسی که در بیابان فریاد زند، بازتاب آن را خواهد شنید.</p><p>معادل: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو</p><p>Reden ist Silber, Schweigen ist Gold.</p><p></p><p>معنی: صحبت کردن نقره ای است و سکوت طلایی.</p><p>معادل: (از امثال و حکم) اگر گفتن سیم است خاموشی زر است .</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Soli, post: 68636, member: 1186"] Das Eisen schmieden, solange es heiß ist. ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن. معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند. Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen. ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست. معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد. Durch Dick und Dünn gehen. ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش . Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer. ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید. معادل: با یک گل بهار نمی شود. Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen. ترجمه و معادل: دنبال سوزن در انبار کاه گشتن. Kleider machen Leute. ترجمه: لباس ها مردم را می سازند. معادل: آستین نو بخور چلو Leichter gesagt als getan. ترجمه: گفتنش از انجام دادنش ساده تر است. معادل: از حرف تا عمل فاصله بسیار است. Rom ist auch nicht an einem Tag erbaut worden. ترجمه: شهر رم یک روزه ساخته نشده است. معادل: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی. Viele Köche verderben den Brei. معنی: آشپزهای زیادی فرنی را خراب می کند. معادل: آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک. Aus einer Mücke einen Elefanten machen. معنی: از توده ای موش کور ساخته کوه ساختن. معادل: از کاه کوه ساختن. Die Katze im Sack kaufen. معنی: گربه را داخل کیسه خریدن معادل: هندوانه دربسته خریدن. Einem geschenkten Gaul schaut man nicht ins معنی: شخص نباید داخل دهان اسب هدیه شده را نگاه کند. دندان های اسب پیشکشی را نمی شمرند. Hunde, die bellen, beißen nicht. معنی: سگی که پارس می کند گاز نمی گیرد. Morgenstund’ hat Gold im Mund. معنی: کرم از آن مرغ سحر خیز است. معادل: سحرخیز باش تا کام روا باشی. Zwei Fliegen mit einer Klappe schlagen. معنی: با یک سنگ دو پرنده زدن. معادل: با یک تیر دو نشان زدن. Alles auf eine Karte setzen. معنی: تمام پول را روی یک کارت شرط بستن. معادل: تمام تخم مرغ ها را داخل یک سبد گذاشتن. Lügen haben kurze Beine. معنی: دروغ گو پاهای کوتاهی دارد. معادل: دروغ گو کم حافظه است. Probieren geht über studieren. معنی: تجربه کردن بهتر از آموختن است. معادل: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. Wie man in den Wald hineinruft, so schallt es heraus. معنی: کسی که در بیابان فریاد زند، بازتاب آن را خواهد شنید. معادل: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو Reden ist Silber, Schweigen ist Gold. معنی: صحبت کردن نقره ای است و سکوت طلایی. معادل: (از امثال و حکم) اگر گفتن سیم است خاموشی زر است . [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
پر کاربرد ترین ضرب المثل های آلمانی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین