. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان یارگیلاما| لبخند زمستان

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
122
نوشته‌ها
1,645
راه‌حل‌ها
58
پسندها
13,871
امتیازها
650

  • #1
0462-fotor-1699179981401-4wgx.jpg



عنوان اثر: یارگیلاما

نویسنده: @لبخند زمستان

ژانر: عاشقانه، اجتماعی



مقدمه:

زندگی کمی آرام‌تر قدم بردار.

من خسته‌ی این روزگارم



تو صبر کن تا شاید پا به پای تو برسم

زندگی کمی آرام و آهسته و بی‌مهابا

من هر چقدر که دویدم باز به تو نرسیدم

روزگار کمی آرام...

وقتی تمام نوجوانی و جوانی‌ات را به انتظار بنشینی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد.

تمام دخترها در طول زندگی، فقط به دو مرد تکیه می‌دهند یکی بابا و دیگری عشق‌شان اما او فقط به انتظار این دو مرد نشسته است تا شاید بیایند و زخم‌های تازه و کهنه‌اش را مداوا کنند!



خلاصه:

فاطمه دختر مظلوم هفده ساله، چند سالی

می‌شد که منتظر پدرش نشسته بود پدری که برای دفاع از حرم عازم سوریه شده بود و حالا بعد از چند سال در بی‌خبری از پدرش به سر می‌برد.

در مسیر زندگی‌اش فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر می‌گذارد و طی یک اتفاق یا شاید حکمت خدا با پسری آشنا می‌شود.

ساسان پسر مغرور صد البته جذاب داستان با فرهنگی خیلی متفاوت وارد زندگی او می‌شود و سبب پیدا شدن رضا که باعث می‌شود نهال عشقی که در دل فاطمه نهفته بود رفته رفته بزرگ‌تر باشد و بعد از کلی کش مکش محرم هم‌دیگر می‌شوند اما درست زمان عروسی اتفاقی پیش می‌آید که دوباره آن‌ها را برای مدت طولانی از هم دور می‌کند که فصل دوم رمان آن‌ها را به ما نشان خواهد داد.

لینک اثر:
در دست اقدام - رمان یارگیلاما(قضاوت کردن)| لبخند زمستان

منتقد: @فاطره
 
راه‌حل
سلام سلام اومدیم با یه نقدی جدید از اثر یارگیلاما به قلم لبخند زمستان.
✨️
در مرحله‌ی اول چیزی که برای جذب خواننده به سمت اثرمونه‌، جلدشه. همون‌طور که می‌دونین تک به تک رنگ‌ها، حالت قلم، شکلک‌ها و... ای که روی جلد اثر به کار گرفته میشه، روی خواننده تاثیر می‌زاره؛ پس نویسنده موظفه که جلدی رو تایید که با ژانرها و محتوای رمان هماهنگی لازم رو داشته باشه.
در مورد جلد رمان یارگیلاما باید بگم که حقیقتا من جلدی ندیدم😐🤌.

✨️گزینه‌ی دومی که برای جذب خواننده به نویسنده کمک می‌کنه، اسم اثره. اسم هر اثری علاوه بر جذابیت و جدید بودن نیازه که محتوا رو در خودش جا داده باشه ولی چیزی رو لو نده و فقط کنجکاو کنه.
اسم یارگیلاما به معنای قضاوت کردن می‌تونه جذاب، کنجکاو کننده و عالی باشه و کل محتوای اثر رو به زیبایی در خودش جای داده. در اولین...

فاطره

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
انجمندار
مدیر
تیم تبلیغات
بازرس
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
نام هنری
فاطره
آزمایشی
بازرس
مقام خاص
مبلغ‌یار+ بازرس‌یار
مدیر
هنرجویان
شناسه کاربر
5955
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-21
آخرین بازدید
موضوعات
801
نوشته‌ها
2,234
راه‌حل‌ها
58
پسندها
4,682
امتیازها
690
محل سکونت
سَرزَمینِ روءیا

  • #2
سلام سلام اومدیم با یه نقدی جدید از اثر یارگیلاما به قلم لبخند زمستان.
✨️
در مرحله‌ی اول چیزی که برای جذب خواننده به سمت اثرمونه‌، جلدشه. همون‌طور که می‌دونین تک به تک رنگ‌ها، حالت قلم، شکلک‌ها و... ای که روی جلد اثر به کار گرفته میشه، روی خواننده تاثیر می‌زاره؛ پس نویسنده موظفه که جلدی رو تایید که با ژانرها و محتوای رمان هماهنگی لازم رو داشته باشه.
در مورد جلد رمان یارگیلاما باید بگم که حقیقتا من جلدی ندیدم😐🤌.

✨️گزینه‌ی دومی که برای جذب خواننده به نویسنده کمک می‌کنه، اسم اثره. اسم هر اثری علاوه بر جذابیت و جدید بودن نیازه که محتوا رو در خودش جا داده باشه ولی چیزی رو لو نده و فقط کنجکاو کنه.
اسم یارگیلاما به معنای قضاوت کردن می‌تونه جذاب، کنجکاو کننده و عالی باشه و کل محتوای اثر رو به زیبایی در خودش جای داده. در اولین نگاه، خواننده متعجب میشه و به فکر فرو میره، قضاوت کردن چه کسی، چه چیزی، چرا و چطور، حالا چطور خودش رو ثابت کنه و... که همه‌ی این‌ها عالی هستن😌🤌.


بریم که خوندن رو شروع کنیم🌱
✨️مقدمه از این قراره که:
زندگی کمی آرام‌تر قدم بردار.
من خسته‌ی این روزگارم

بعد از این دلنوشته نیاز به فاصله نیست.
تو صبر کن تا شاید پا به پای تو برسم
زندگی کمی آرام و آهسته و بی‌مهابا
من هر چقدر که دویدم باز به تو نرسیدم
روزگار کمی آرام...

تا این قسمت میشه گفت که ما یک دلنوشته و مقدمه‌ی کامل رو داریم. با این‌که می‌تونه متن مناسبی برای دلنوشته باشه ولی جذابیتی نداره و خیلی کلیشه‌ایه، می‌تونم با جرئت بگم خواننده‌هایی هستن که بعد از خوندن این بخش در خوندن این رمان تجدید نظر می‌کنن. نکته‌ی بعدی که در دلنوشته دیده شد، چرا دوبار گفته شده زندگی آرام‌تر؟ چرا به روزگار گفته آرام؟ مسئله‌ای که هست اینه که ما می‌تونیم بگیم زندگی آرام، چون‌که گاها آدم‌ها با توجه به سن و تجربه‌اشون از زندگی عقب افتاده‌ان اما در این حین نمی‌تونیم به روزگار هم بگیم آرام‌تر، فقط می‌تونیم بگیم مهربان‌تر باش.
وقتی تمام نوجوانی و جوانی‌ات را به انتظار بنشینی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد.
جمله‌ی انگیزشی و مناسب و تکمیل کننده‌ی مطلب قبلیه.
تمام دخترها در طول زندگی، فقط به دو مرد تکیه می‌دهند یکی بابا و دیگری عشق‌شان اما او فقط به انتظار این دو مرد نشسته است تا شاید بیایند و زخم‌های تازه و کهنه‌اش را مداوا کنند!
اما او فقط...، در جمله‌ی اول نوشته شده تمام دختران این انتظار رو دارند. کلمه‌ی اما هم به معنای برخلاف و... هستش، پس میشه گفت تضاد نوشته شده و کلمه‌ی "اما" لازمه که حذف بشه تا زیبایی متن از بین نره؛ مطلب دومی که باید خدمتتون بگم اینه که مقدمه فقط احساسات رمان رو با خواننده در میون میزاره و نیاز به توضیحات بیشتر و حتی نوشتن خلاصه در مقدمه نیست. این بند جزو خلاصه محسوب میشه.

✨️خلاصه:

فاطمه دختر مظلوم هفده ساله، چند سالی
می‌شد که منتظر پدرش نشسته بود پدری که برای دفاع از حرم عازم سوریه شده بود و حالا بعد از چند سال در بی‌خبری از پدرش به سر می‌برد.
در مسیر زندگی‌اش فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر می‌گذارد و طی یک اتفاق یا شاید حکمت خدا با پسری آشنا می‌شود.

به نظرم جمله‌بندی و فعل‌گذاری‌ها جای بهتر شدن دارن، حتی جابه‌جایی جمله‌ها می‌تونه زیبایی قلم رو افزایش بده.
ساسان پسر مغرور و صد البته جذاب داستان با فرهنگی خیلی متفاوت وارد زندگی او می‌شود و سبب پیدا شدن رضا که باعث می‌شود نهال عشقی که در دل فاطمه نهفته بود رفته رفته بزرگ‌تر باشد و بعد از کلی کش مکش محرم هم‌دیگر می‌شوند اما درست زمان عروسی اتفاقی پیش می‌آید که دوباره آن‌ها را برای مدت طولانی از هم دور می‌کند که فصل دوم رمان آن‌ها را به ما نشان خواهد داد.
خلاصه‌ی خوب و مفیدی برای یک رمانه اما چرا باید قسمت هیجانی رمان رو لو بده؟ نویسنده می‌تونست زمانی که جدایی پیش میاد رو نگه و فقط خواننده رو اماده‌ی جدایی این زوج عاشق بکنه و بگذاره خواننده مشتاق و کنجکاو علت جدایی و زمان جدایی بشه🤌

✨️علائم نگارشی:
علائم نگارشی از جمله ویرگول، نقطه. ویرگول‌نقطه؛ نقل‌قول: علامت سوال و تعجب؟! خط دیالوگ نویسی_ سه نقطه... ستاره*** همه‌ی این‌ها در زیبایی و خوانش صحیح اثر و رسوندن مفهوم به خواننده تاثیر‌گذاره.

در رمان یارگیلاما نویسندمون به دو نوع دیالوگ نوشته و این یک اشتباه بزرگه.
نوع اول:
سارا:‌ سلام، خوبی؟
سحر: سلام، خوبم.
نوع دوم:
سارا گفت:
_ سلام، خوبی؟
سحر جواب داد:
_ سلام، خوبم.

مورد بعدی این‌که موقع تغییر شخصیت‌ها، مکان‌ها، و... لازمه که *** بزاریم و بریم مکان بعدی، مثلا:
ساسان
تو کوچه داشتم راه می‌رفتم و چشمم به دختری چادری افتاد.
***
فاطمه
خدایا خودت به دادم برس.

و این مورد هم با ناظر و لازمه که چک کنه.

✨️یکی از نکات مهم و تاثیر گذار دیگه در رمان‌ها طریقه‌ی پردازش و توصیف مکان، زمان، شخصیت، حالات و احساساته‌.
نکته‌ی قابل توجه در رمان یارگیلاما اینه که توصیفات احساسات قشنگی داره، ولی توصیفات مکان گاها کوتاه بودن و در عین حال قابل قبول، در مورد توصیفات شخصیت هم میشه گفت نیاز به توضیح بیشتره.


✨️در مورد سیر رمان باید بگم که هر قلمی باید رعایت کنه و حواسش باشه که در بعضی از قسمت‌های رمان تند نویسی و زودگذری نکنه و در بعضی قسمت‌ها آهسته پیش بره.
مثلا توصیفات احساسات قشنگ بودن و به اندازه‌ی کافی ولی توصیفات مکان بعضی جاها کوتاه و حدودا زود گذر و بعضی‌ جاها کافی بودند، یا حتی اتفاقاتی که پیش میومد مثلا قشنگ تمرکز می‌شد روشون و بهشون رسیدگی میشد، اما یه جاهایی ماجرا زود تموم شد ولی نیازمند خرج کردن جوهر بیشتر بودن.

✨️زاویه دید در این رمان از طرف ساسان، فاطمه، مادرش و حتی خیلی دیگه از شخصیت‌ها بود و میشه گفت یکی از نقاط قوت رمانه و احسنت داره.

✨️آرایه نویسی یکی از مواردی که در تمامی مراحل و تمامی قلم‌ها میشه استفاده کرد به خصوص بیان احساسات و توصیف ظاهر مکان و شخصیت‌ها کاربرد خاصی داره. در
رمان‌ها از آرایه میشه استفاده کرد و اما باید حواسمون باشه که چطور و در چه حدی استفاده می‌کنیم که تبدیل به دلنوشته یا حتی برای خواننده گنگ و مبهم نشه.
در رمان یارگیلاما میشه گفت آرایه‌ها نسبتا خوب بودن البته اگه بیشتر روشون مانور داده بشه که عالی‌ میشه.
آرایه‌هایی مثل، تشبیه ظاهر شخصیت‌ها، توصیف احساسات و انکارشون که میشه ضد و نقیض. به شدت کم و از چشم به دور هستن، اما به کار رفته شده.


✨️رمان با یک اتفاق ناگوار شروع میشه، با یک دلتنگی ابدی و حتی دزدی بزرگ. اتفاقاتی که میوفته واقعا کنجکاو کننده و حتی غیرتجاری هستند و می‌تونم با جرئت بگم یک رمان با اتفاقاتی جدید و عالی رو پیش رو داریم. تمامی اتفاقات و نتایجش غیرقابل پیش‌بینیه‌ و ذهن خواننده رو به بازی می‌گیره و این فوق‌العاده است. در آخر با اتفاقی ناگوارتر و غیرقابل تصورتری روبه‌رو میشیم و من به شخصه منتظر جلد دوم رمان هستم.

✨️✨️✨️✨️✨️
اشتباه تایپی/غلط املایی:

🐾(صفحه‌ی اول رمان)
برسونم‌تون❌️ برسونمتون✔️
اشک‌ش❌️ اشکش✔️
معضب❌️ معذب ✔️
سراسینه❌️ سراسیمه✔️
سرش را گج کرد❌️ سرش را کج کرد✔️
خودش را بهش رساند❌️ خودش را به او رساند✔️
دوستانش از راه بدر کردند❌️ دوستانش از راه به درش کردند✔️
پای درخت‌ها هم سبزی‌جات مختلف کاشته شده با دیدن در کوچک آهنی آبی رنگ حیاط🫠❌️ در اطراف ریشه‌ی درخت‌ها، سبزیجات مختلفی کاشته شده بودند؛ با دیدن در کوچک آهنیِ آبی رنگِ حیاط...✔️
تف به هم‌چنین بی‌ناموسی که شماها دارین، از جون من چی می‌خواین؟❌️ اشتباه تایپی✔️
دوست و همراهش چند ماهی می‌شد که او را تنها گذاشته و به خارج از کشور مهاجرت کرده بود و حالا ساسان دلش برای او که از کودکی‌اش نازش را کشیده بود دل‌تنگش بود.❌️ دوستش اگه پسر باشه، چطوری ناز کشیده؟ اگه دختره که می‌تونه درست باشه، البته در ادامه نوشتی که اون شخص، فکر کرده مزاحم زندگی ساسانه، علاوه بر کنجکاوی متعجب و حیران شدم👀✔️
لبخندی که بر لبش نشست جزء تلخی چیزی را نشان نداد❌️ جزء: جزء‌های قرآن / جُز: به جز... ، به غیر از... .✔️

این موارد رو دقیق نوشتم که متوجه بشیم ناظر در رمان چقدر تاثیر گذاره و در اصل موظف به چه کاریه. نویسنده‌ی رمان یارگیلاما لطف کن و با تیم نظارت هماهنگ کن تا رمانت به صورت دقیق رسیدگی و بررسی بشه👀🌱


سطح: نقره‌ای (اگه مشکلات نظارتی، نگارشی، عامیانه و محاوره نویسی رفع بشه، سطح طلایی میگیره)
رده سنی: نوجوانان، جوانان، بزرگسالان
 

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
122
نوشته‌ها
1,645
راه‌حل‌ها
58
پسندها
13,871
امتیازها
650

  • #3
سلام سلام اومدیم با یه نقدی جدید از اثر یارگیلاما به قلم لبخند زمستان.
✨️
در مرحله‌ی اول چیزی که برای جذب خواننده به سمت اثرمونه‌، جلدشه. همون‌طور که می‌دونین تک به تک رنگ‌ها، حالت قلم، شکلک‌ها و... ای که روی جلد اثر به کار گرفته میشه، روی خواننده تاثیر می‌زاره؛ پس نویسنده موظفه که جلدی رو تایید که با ژانرها و محتوای رمان هماهنگی لازم رو داشته باشه.
در مورد جلد رمان یارگیلاما باید بگم که حقیقتا من جلدی ندیدم😐🤌.

✨️گزینه‌ی دومی که برای جذب خواننده به نویسنده کمک می‌کنه، اسم اثره. اسم هر اثری علاوه بر جذابیت و جدید بودن نیازه که محتوا رو در خودش جا داده باشه ولی چیزی رو لو نده و فقط کنجکاو کنه.
اسم یارگیلاما به معنای قضاوت کردن می‌تونه جذاب، کنجکاو کننده و عالی باشه و کل محتوای اثر رو به زیبایی در خودش جای داده. در اولین نگاه، خواننده متعجب میشه و به فکر فرو میره، قضاوت کردن چه کسی، چه چیزی، چرا و چطور، حالا چطور خودش رو ثابت کنه و... که همه‌ی این‌ها عالی هستن😌🤌.


بریم که خوندن رو شروع کنیم🌱
✨️مقدمه از این قراره که:
زندگی کمی آرام‌تر قدم بردار.
من خسته‌ی این روزگارم

بعد از این دلنوشته نیاز به فاصله نیست.
تو صبر کن تا شاید پا به پای تو برسم
زندگی کمی آرام و آهسته و بی‌مهابا
من هر چقدر که دویدم باز به تو نرسیدم
روزگار کمی آرام...

تا این قسمت میشه گفت که ما یک دلنوشته و مقدمه‌ی کامل رو داریم. با این‌که می‌تونه متن مناسبی برای دلنوشته باشه ولی جذابیتی نداره و خیلی کلیشه‌ایه، می‌تونم با جرئت بگم خواننده‌هایی هستن که بعد از خوندن این بخش در خوندن این رمان تجدید نظر می‌کنن. نکته‌ی بعدی که در دلنوشته دیده شد، چرا دوبار گفته شده زندگی آرام‌تر؟ چرا به روزگار گفته آرام؟ مسئله‌ای که هست اینه که ما می‌تونیم بگیم زندگی آرام، چون‌که گاها آدم‌ها با توجه به سن و تجربه‌اشون از زندگی عقب افتاده‌ان اما در این حین نمی‌تونیم به روزگار هم بگیم آرام‌تر، فقط می‌تونیم بگیم مهربان‌تر باش.
وقتی تمام نوجوانی و جوانی‌ات را به انتظار بنشینی باز هم چیزی تغییر نخواهد کرد.
جمله‌ی انگیزشی و مناسب و تکمیل کننده‌ی مطلب قبلیه.
تمام دخترها در طول زندگی، فقط به دو مرد تکیه می‌دهند یکی بابا و دیگری عشق‌شان اما او فقط به انتظار این دو مرد نشسته است تا شاید بیایند و زخم‌های تازه و کهنه‌اش را مداوا کنند!
اما او فقط...، در جمله‌ی اول نوشته شده تمام دختران این انتظار رو دارند. کلمه‌ی اما هم به معنای برخلاف و... هستش، پس میشه گفت تضاد نوشته شده و کلمه‌ی "اما" لازمه که حذف بشه تا زیبایی متن از بین نره؛ مطلب دومی که باید خدمتتون بگم اینه که مقدمه فقط احساسات رمان رو با خواننده در میون میزاره و نیاز به توضیحات بیشتر و حتی نوشتن خلاصه در مقدمه نیست. این بند جزو خلاصه محسوب میشه.

✨️خلاصه:

فاطمه دختر مظلوم هفده ساله، چند سالی
می‌شد که منتظر پدرش نشسته بود پدری که برای دفاع از حرم عازم سوریه شده بود و حالا بعد از چند سال در بی‌خبری از پدرش به سر می‌برد.
در مسیر زندگی‌اش فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر می‌گذارد و طی یک اتفاق یا شاید حکمت خدا با پسری آشنا می‌شود.

به نظرم جمله‌بندی و فعل‌گذاری‌ها جای بهتر شدن دارن، حتی جابه‌جایی جمله‌ها می‌تونه زیبایی قلم رو افزایش بده.
ساسان پسر مغرور و صد البته جذاب داستان با فرهنگی خیلی متفاوت وارد زندگی او می‌شود و سبب پیدا شدن رضا که باعث می‌شود نهال عشقی که در دل فاطمه نهفته بود رفته رفته بزرگ‌تر باشد و بعد از کلی کش مکش محرم هم‌دیگر می‌شوند اما درست زمان عروسی اتفاقی پیش می‌آید که دوباره آن‌ها را برای مدت طولانی از هم دور می‌کند که فصل دوم رمان آن‌ها را به ما نشان خواهد داد.
خلاصه‌ی خوب و مفیدی برای یک رمانه اما چرا باید قسمت هیجانی رمان رو لو بده؟ نویسنده می‌تونست زمانی که جدایی پیش میاد رو نگه و فقط خواننده رو اماده‌ی جدایی این زوج عاشق بکنه و بگذاره خواننده مشتاق و کنجکاو علت جدایی و زمان جدایی بشه🤌

✨️علائم نگارشی:
علائم نگارشی از جمله ویرگول، نقطه. ویرگول‌نقطه؛ نقل‌قول: علامت سوال و تعجب؟! خط دیالوگ نویسی_ سه نقطه... ستاره*** همه‌ی این‌ها در زیبایی و خوانش صحیح اثر و رسوندن مفهوم به خواننده تاثیر‌گذاره.

در رمان یارگیلاما نویسندمون به دو نوع دیالوگ نوشته و این یک اشتباه بزرگه.
نوع اول:
سارا:‌ سلام، خوبی؟
سحر: سلام، خوبم.
نوع دوم:
سارا گفت:
_ سلام، خوبی؟
سحر جواب داد:
_ سلام، خوبم.

مورد بعدی این‌که موقع تغییر شخصیت‌ها، مکان‌ها، و... لازمه که *** بزاریم و بریم مکان بعدی، مثلا:
ساسان
تو کوچه داشتم راه می‌رفتم و چشمم به دختری چادری افتاد.
***
فاطمه
خدایا خودت به دادم برس.

و این مورد هم با ناظر و لازمه که چک کنه.

✨️یکی از نکات مهم و تاثیر گذار دیگه در رمان‌ها طریقه‌ی پردازش و توصیف مکان، زمان، شخصیت، حالات و احساساته‌.
نکته‌ی قابل توجه در رمان یارگیلاما اینه که توصیفات احساسات قشنگی داره، ولی توصیفات مکان گاها کوتاه بودن و در عین حال قابل قبول، در مورد توصیفات شخصیت هم میشه گفت نیاز به توضیح بیشتره.


✨️در مورد سیر رمان باید بگم که هر قلمی باید رعایت کنه و حواسش باشه که در بعضی از قسمت‌های رمان تند نویسی و زودگذری نکنه و در بعضی قسمت‌ها آهسته پیش بره.
مثلا توصیفات احساسات قشنگ بودن و به اندازه‌ی کافی ولی توصیفات مکان بعضی جاها کوتاه و حدودا زود گذر و بعضی‌ جاها کافی بودند، یا حتی اتفاقاتی که پیش میومد مثلا قشنگ تمرکز می‌شد روشون و بهشون رسیدگی میشد، اما یه جاهایی ماجرا زود تموم شد ولی نیازمند خرج کردن جوهر بیشتر بودن.

✨️زاویه دید در این رمان از طرف ساسان، فاطمه، مادرش و حتی خیلی دیگه از شخصیت‌ها بود و میشه گفت یکی از نقاط قوت رمانه و احسنت داره.

✨️آرایه نویسی یکی از مواردی که در تمامی مراحل و تمامی قلم‌ها میشه استفاده کرد به خصوص بیان احساسات و توصیف ظاهر مکان و شخصیت‌ها کاربرد خاصی داره. در
رمان‌ها از آرایه میشه استفاده کرد و اما باید حواسمون باشه که چطور و در چه حدی استفاده می‌کنیم که تبدیل به دلنوشته یا حتی برای خواننده گنگ و مبهم نشه.
در رمان یارگیلاما میشه گفت آرایه‌ها نسبتا خوب بودن البته اگه بیشتر روشون مانور داده بشه که عالی‌ میشه.
آرایه‌هایی مثل، تشبیه ظاهر شخصیت‌ها، توصیف احساسات و انکارشون که میشه ضد و نقیض. به شدت کم و از چشم به دور هستن، اما به کار رفته شده.


✨️رمان با یک اتفاق ناگوار شروع میشه، با یک دلتنگی ابدی و حتی دزدی بزرگ. اتفاقاتی که میوفته واقعا کنجکاو کننده و حتی غیرتجاری هستند و می‌تونم با جرئت بگم یک رمان با اتفاقاتی جدید و عالی رو پیش رو داریم. تمامی اتفاقات و نتایجش غیرقابل پیش‌بینیه‌ و ذهن خواننده رو به بازی می‌گیره و این فوق‌العاده است. در آخر با اتفاقی ناگوارتر و غیرقابل تصورتری روبه‌رو میشیم و من به شخصه منتظر جلد دوم رمان هستم.

✨️✨️✨️✨️✨️
اشتباه تایپی/غلط املایی:

🐾(صفحه‌ی اول رمان)
برسونم‌تون❌️ برسونمتون✔️
اشک‌ش❌️ اشکش✔️
معضب❌️ معذب ✔️
سراسینه❌️ سراسیمه✔️
سرش را گج کرد❌️ سرش را کج کرد✔️
خودش را بهش رساند❌️ خودش را به او رساند✔️
دوستانش از راه بدر کردند❌️ دوستانش از راه به درش کردند✔️
پای درخت‌ها هم سبزی‌جات مختلف کاشته شده با دیدن در کوچک آهنی آبی رنگ حیاط🫠❌️ در اطراف ریشه‌ی درخت‌ها، سبزیجات مختلفی کاشته شده بودند؛ با دیدن در کوچک آهنیِ آبی رنگِ حیاط...✔️
تف به هم‌چنین بی‌ناموسی که شماها دارین، از جون من چی می‌خواین؟❌️ اشتباه تایپی✔️
دوست و همراهش چند ماهی می‌شد که او را تنها گذاشته و به خارج از کشور مهاجرت کرده بود و حالا ساسان دلش برای او که از کودکی‌اش نازش را کشیده بود دل‌تنگش بود.❌️ دوستش اگه پسر باشه، چطوری ناز کشیده؟ اگه دختره که می‌تونه درست باشه، البته در ادامه نوشتی که اون شخص، فکر کرده مزاحم زندگی ساسانه، علاوه بر کنجکاوی متعجب و حیران شدم👀✔️
لبخندی که بر لبش نشست جزء تلخی چیزی را نشان نداد❌️ جزء: جزء‌های قرآن / جُز: به جز... ، به غیر از... .✔️

این موارد رو دقیق نوشتم که متوجه بشیم ناظر در رمان چقدر تاثیر گذاره و در اصل موظف به چه کاریه. نویسنده‌ی رمان یارگیلاما لطف کن و با تیم نظارت هماهنگ کن تا رمانت به صورت دقیق رسیدگی و بررسی بشه👀🌱


سطح: نقره‌ای (اگه مشکلات نظارتی، نگارشی، عامیانه و محاوره نویسی رفع بشه، سطح طلایی میگیره)
رده سنی: نوجوانان، جوانان، بزرگسالان
نویسنده: @لبخند زمستان
منتقد: @فاطره
سطح: نقره‌ای
اختصاصی: است
رده سنی: نوجوانان، جوانان، بزرگسالان
 

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
122
نوشته‌ها
1,645
راه‌حل‌ها
58
پسندها
13,871
امتیازها
650

  • #4
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 7)

بالا پایین