به نام خدا
نقدی بر دلنوشته سنجابک
نام اثر:
سنجابک به معنی سنجاب کوچک است. این لقبی است که ازسوی شخصی خاص به نویسنده داده شده و نمادی از دلدادگی و حس دوست داشتن نسبت به دلنویس محترم می باشد.
اسم انتخابی با ژانر عاشقانه هماهنگ بوده و پس زمینه احساسی اسم انتخابی را به خوبی نشان می دهد.
اسم اصلاً جذاب نیست و ارتباطی با متن ندارد چون تقریباً تا پارت های آخر اثر نمی توانی ارتباطی بین متن و اسم انتخابی ببینی و بفهمی چرا این اسم برای اثر انتخاب شده است.
به طور کلی می توان گفت اسم علی رغم زیبایی و جذابیت خوبش ارتباط کمی با متن دارد و به جز درپایان اصلاً نمی توان ارتباطی بین آن و محتوای دلنوشته پیدا کرد!
مقدمه اثر:
مقدمه ارتباط جامع و دلپذیری با محتوا دارد و در آن می توانی ژانر عاشقانه را حس کنی و در مقدمه سخن از عشق هایی است که به بی دلیل و بدون چون و چرا وجود دارند. و در آن نویسنده یکسری ویژگی ها مثبت و شیرین به این نوع عشقها نسبت می دهد؛ در واقع می توان گفت از دیدگاه نویسنده عشقها دو دسته اند یا بیدلیل یا با دلیل و از نظر او عشق های بیدلیل زیباترند.
در مقدمه از آرایه های ادبی مثل تشبیه، تلمیح و اغراق استفاده شده است:
هیچ چیز جز ردپایشان را در قلبت جا نمیگذارند. برای واژه مجنون می توان ایهام نیز در نظر گرفت: 1- مجنون: دیوانه، شیدا
و همان ردپا، آنچنان مجنون و ویرانت میکند، 2- مجنون: دلباخته لیلی
علی رغم ارتباط محکم محتوایی بین مقدمه و تنه( متن کلی دلنوشته) بین مقدمه و اسم اثر به جز ژانری که هردو بدان مربوط هستند، ارتباط خاصی نیست.
ژانر :
دلنوشته در ژانر عاشقانه نوشته شده و در تمامی پارتها می توانستی حس عاشقانه و اندکی عارفانه را بینی و نویسنده توانسته در تمام محتوا از این ژانر استفاده کند.
ساختمان اثر:
دلنوشته با یک عبارت تاکیدی و خبری شروع میشود و به نوعی پندی نهفته در خود دارد که برای شروع
دلنوشته تا حدودی جالب و دل انگیز است.
ده سال زمان کمی نیست!
ده سال نوزاد را کودک دبستانی میکند،
کودک را نوجوان میکند،
در دلنوشته خبری از این شاخه به آن شاخه پریدن نیست و هر پ**ا**ر**ت**ی هدفمند و در ادامه با پارت قبلی خودآمده و تکمیل کننده آن است.
وجود جابه جایی های درست و صحیح و بازی با کلمات سبب دلپذیریی و زیبایی متن شده است.
جملات در برابرش قاصر میشدند!
آخر مگر میشد یک موجود آسمانی را
با کلمات زمینی توصیف کرد؟
هرپارت با دقت شروع و به خوبی پایان یافته است ولی در برخی از پارتها اندازه استاندارد رعایت نشده است و بین اندازه پارتها تناسبی وجود ندارد.
برخی از پارت ها خیلی کوتاه اند و به حالت یک خط بلند در آمده اند!
انتقال احساسات:
در دلنوشته سخن از دلدادگی و اندکی شکوه از دنیاست که خوشیهای نویسنده را دزدیده و هرگاه کسی را دوست داشته این گیتی قلدر آن را ربوده!
در هرپارت می توان این حس ناب عاشقی و دوست داشتن را دید که با چاشنی امید و مثبت نگری به رشته تحریر درآمده و می توان شوق و ذوق نویسنده برای معشوق را دید و با استفاده از آرایههایی مانند تشبیه، مراعات نظیر و اندکی هم اغراق آن را زیباتر ساخته است.
دلنویس در متنش از عشق بی دلیل سخن میگوید و امیدی که از ورطه نابودی نجاتش داده و سبب رهایی گشته است.
خواننده می تواند این حس را به خوبی درک و تا حدود زیادی با نویسنده همزادپنداری کند و حسش را بفهمد. نویسنده در بخش انتقال احساسات به خوبی عمل کرده و این حس را به مخاطب نرسانده است.
واژگان:
در دلنوشته واژه یا تعبیرات خاص و ثقیل ادبی وجود ندارد و هر کلمهای که به کار رفته است، همان کلمات سادهای هستند که در زندگی روزمره از آن استفاده می کنیم!
نگارش:
مشکل خاصی از نظر به کاربردن علائم نگارشی یا غلط املایی در اثر نبود.
ایده و پردازش:
ایده درباره دخترکی است که دنیا هرچه داشته از او دزدیده و با شکستن دلش او را تا مرزنابودی کشانده ولی با حضوری شخصی خاص با محبت بیدلیلش دخترک را نجات می دهد و عشق و محبت حتی می تواند مرده را زنده کند.
نگارش نویسنده بسیار عالی است و با قلم پخته اش توانسته مفهوم را به خوبی برساند.
اثر فاقد جلد
در یک قسمت ممنوعه به چشم میخورد:
میان بازوهای مردانهاش،
درست وسط آغوش گرم و پر از محبتش،
امنیت را حس کردم.
او که هوایم را داشت،
تگ اثر:
نقرهای