انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم هفت
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Like crazy&lt;3" data-source="post: 93204" data-attributes="member: 1249"><p>آن ها اوقات خوبی را در کنار هم می گذرانند و به خاطر لرزش آپارتمان حین عبور مترو کلی می خندند. بعد از این که تریسی به رختخواب می رود، میلز و سامرست به بررسی شواهد پرونده قتل وکیل می پردازند. تصاویر صحنه جنایت نشان می دهد قاتل، وکیل را وادار به بریدن گوشت های بدنش کرده است.</p><p></p><p>استنباط سامرست از تصویر همسر گولد با چشمان خونی این است که او احتمالا می تواند چیزی درباره صحنه قتل متوجه شود که هیچ کس دیگر نمی تواند ببیند. دو کارآگاه به سرعت به خانه ای که همسر گولد در آن جا تحت حفاظت است می روند و از می خواهند با نگاه کردن به تصاویر ببیند چیز مشکوکی وجود دارد یا خیر.</p><p></p><p>خانم گولد متوجه می شود یکی از تابلوهای اتاق همسرش وارونه شده است. سامرست و میلز به محل قتل رفته و بعد از بررسی تابلو و دیوار پشت آن تعدادی اثر انگشت پیدا می کنند که طبق گفته متخصصان اداره انگشت نگاری عبارت “به من کمک کنید” با اثر انگشت ها مشخص شده است.</p><p>این اثر انگشت ها متعلق به مقتول نیست بلکه به یک کودک آزار به نام ویکتور تعلق دارد که با تلاش وکیلش یعنی الی گولد از ت×جـ×ـا×و×ز× به یک کودک خردسال تبرئه شده است. سامرست و میلز به این قضیه مشکوک هستند و به همراه افراد پلیس به آپارتمان ویکتور می روند.</p><p></p><p>پلیس ویکتور را در حالی پیدا می کند که روی تخت دراز کشیده و به قدری لاغر شده که بیشتر شبیه اسکلت به نظر می رسد اما هنوز زنده است و روی دیوار اتاقش کلمه “تنبلی” حک شده است. تاریخ عکس ها نشان می دهد او به مدت یک سال روی تخت گرفتار بوده و در این مدت به او انواع و اقسام داروها از جمله آنتی بیوتیک داده شده تا بدنش عفونت نکند.</p><p></p><p>همچنین قاتل زنجیره ای دست او را قطع کرده تا اثر انگشت های پشت تابلو را ایجاد کند. عکس ها گویای آن است که همه چیز از قبل برنامه ریزی شده است. میلز و سامرست می خواهند از ویکتور در بیمارستان بازجویی کنند اما پزشک می گوید که او از نظر ذهنی و جسمی در وضعیتی نیست که بتواند پاسخگو باشد.</p><p></p><p>عصر همان روز تریسی با سامرست تماس می گیرد و از او می خواهد یکدیگر را ملاقات کنند. سامرست در یک رستوران تریسی را می بیند و تریسی به او می گوید که از آمدن به این شهر چقدر ناراحت است، این که او باردار است و نگران این است که فرزندش در چنین مکانی بزرگ شود، همچنین از گفتن این مسئله به دیوید می ترسد.</p><p></p><p>سامرست به او می گوید که اگر می خواهد بچه اش را سقط کند هرگز به شوهرش نگوید باردار بوده اما اگر می خواهد آن را نگه دارد. او گذشته خودش را برای تریسی تعریف می کند که به همسرش اصرار کرده بچه اش را سقط کند و حالا از این کار خود به شدت پشیمان است.</p><p></p><p>همان روز سامرست لیست افرادی را که کتاب های مربوط به هفت گناه کشنده را از کتابخانه گرفته اند به دست می آورد. این لیست دو کارآگاه را به شخصی به نام جان دو هدایت می کند و آن ها بدون هماهنگی با اداره پلیس به آپارتمان این شخص می روند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Like crazy<3, post: 93204, member: 1249"] آن ها اوقات خوبی را در کنار هم می گذرانند و به خاطر لرزش آپارتمان حین عبور مترو کلی می خندند. بعد از این که تریسی به رختخواب می رود، میلز و سامرست به بررسی شواهد پرونده قتل وکیل می پردازند. تصاویر صحنه جنایت نشان می دهد قاتل، وکیل را وادار به بریدن گوشت های بدنش کرده است. استنباط سامرست از تصویر همسر گولد با چشمان خونی این است که او احتمالا می تواند چیزی درباره صحنه قتل متوجه شود که هیچ کس دیگر نمی تواند ببیند. دو کارآگاه به سرعت به خانه ای که همسر گولد در آن جا تحت حفاظت است می روند و از می خواهند با نگاه کردن به تصاویر ببیند چیز مشکوکی وجود دارد یا خیر. خانم گولد متوجه می شود یکی از تابلوهای اتاق همسرش وارونه شده است. سامرست و میلز به محل قتل رفته و بعد از بررسی تابلو و دیوار پشت آن تعدادی اثر انگشت پیدا می کنند که طبق گفته متخصصان اداره انگشت نگاری عبارت “به من کمک کنید” با اثر انگشت ها مشخص شده است. این اثر انگشت ها متعلق به مقتول نیست بلکه به یک کودک آزار به نام ویکتور تعلق دارد که با تلاش وکیلش یعنی الی گولد از ت×جـ×ـا×و×ز× به یک کودک خردسال تبرئه شده است. سامرست و میلز به این قضیه مشکوک هستند و به همراه افراد پلیس به آپارتمان ویکتور می روند. پلیس ویکتور را در حالی پیدا می کند که روی تخت دراز کشیده و به قدری لاغر شده که بیشتر شبیه اسکلت به نظر می رسد اما هنوز زنده است و روی دیوار اتاقش کلمه “تنبلی” حک شده است. تاریخ عکس ها نشان می دهد او به مدت یک سال روی تخت گرفتار بوده و در این مدت به او انواع و اقسام داروها از جمله آنتی بیوتیک داده شده تا بدنش عفونت نکند. همچنین قاتل زنجیره ای دست او را قطع کرده تا اثر انگشت های پشت تابلو را ایجاد کند. عکس ها گویای آن است که همه چیز از قبل برنامه ریزی شده است. میلز و سامرست می خواهند از ویکتور در بیمارستان بازجویی کنند اما پزشک می گوید که او از نظر ذهنی و جسمی در وضعیتی نیست که بتواند پاسخگو باشد. عصر همان روز تریسی با سامرست تماس می گیرد و از او می خواهد یکدیگر را ملاقات کنند. سامرست در یک رستوران تریسی را می بیند و تریسی به او می گوید که از آمدن به این شهر چقدر ناراحت است، این که او باردار است و نگران این است که فرزندش در چنین مکانی بزرگ شود، همچنین از گفتن این مسئله به دیوید می ترسد. سامرست به او می گوید که اگر می خواهد بچه اش را سقط کند هرگز به شوهرش نگوید باردار بوده اما اگر می خواهد آن را نگه دارد. او گذشته خودش را برای تریسی تعریف می کند که به همسرش اصرار کرده بچه اش را سقط کند و حالا از این کار خود به شدت پشیمان است. همان روز سامرست لیست افرادی را که کتاب های مربوط به هفت گناه کشنده را از کتابخانه گرفته اند به دست می آورد. این لیست دو کارآگاه را به شخصی به نام جان دو هدایت می کند و آن ها بدون هماهنگی با اداره پلیس به آپارتمان این شخص می روند. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم هفت
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین