انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم جزیره شاتر
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Like crazy&lt;3" data-source="post: 90167" data-attributes="member: 1249"><p><img src="https://cdn.zoomg.ir/2015/07/Detectives-on-the-case1.jpg" alt="Detectives-on-the-case1" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>همهی ما آن گفتوگوی عجیب و جذاب بین جرج نویس و تدی را به خاطر داریم. دیالوگهایی که در آن سکانس بین این دو رد و بدل میشود را به جرات میتوان مهمترین دیالوگهای اثر به شمار آورد. جرج نویس، در صحبتهایی که با تدی دارد به او میگوید: "اندرو لیدیس و این خیالات و این توهمات را فراموش کن تا حقیقت رو بفهمی". ثانیههایی میگذرد و تدی در همان سلول جرج، همسرش دلورس رو مشاهده میکند. در این سکانس نویس از تدی ملتمسانه میخواهد که این خیالات را رها کند وگرنه تا ابد در این جزیره باقی میماند. حال با در نظر گرفتن تمام نکات گفتهشده در تمام بخشهای مقاله، فیلم را به روایتی دیگر تعریف میکنیم، روایتی که به خوبی از پس توجیه ۹۰ درصد از اتفاقات داستان بر میآید:</p><p>اندرو لیدیس، یکی از مارشالهای ایالات متحده است و همسری به نام دلورس چانا دارد. دلورس، از افسردگی شدید و آزاردهندهای رنج میبرد و رفتارهایی مرموز و غیر انسانی دارد. در طی حادثهای( که به احتمال بسیار به خاطر روشن کردن کبریت توسط اندرو به وجود آمد) آپارتمان آنها آتش گرفته و به طور کامل میسوزد. اندرو به همراه دلورس و هر سه فرزندش به خانهای جدید که پشت آن یک دریاچه است نقل مکان میکند. یک روز تدی پس از آمدن به خانه هر سه فرزندش را غرق شده درون دریاچهی پشت خانه میبیند و متوجه میشود که دلورس این کار را با آنها کرده است. او برای پایان دادن به دیوانگیهای این زن که هنوز هم عاشقش است و صد البته رساندن او به خواستهاش که یک آرامش تمام ناشدنی است با یک شلیک دفتر زندگی وی را میبندد. وی پس از صحنهسازیهای بسیار و تغییر نام، خود را تدی دنیلز و قاتل حقیقی زن و فرزندانش را شخص ناشناسی به نام اندرو لیدیس معرفی میکند. او پس از جستوجو در مکانهای بسیار به رازی تاریک در رابطه با مکانی به نام جزیرهی شاتر پی میبرد و با پذیرفتن یک پرونده وارد آن مکان میشود. او قبل از ورود به جزیره هم مشکلات و سردردهایی دارد که مربوط به خاطرات بسیار بدی است که از گذشته با خود حمل میکند اما پس از ورود او به جزیره و توجه بیپایان او به بعضی کارهای مشکوک آن مکان، دکتر کاولی و افرادش متوجه میشوند که وی همهچیز را فهمیده و قصد علنیکردن اتفاقات تاریکی که در این مکان رخ میدهد را دارد. آنها به وی تهمت دیوانگی زده و با استفاده از روشهایی روانشناسی( و یا شاید هم غیر انسانی) در طول تمام این دو سال روح وی را شکنجه میکنند تا جایی که سخنان آنان را میپذیرد و حقیقتا دیوانه میشود. او که به گفتهی خود دکتر کاولی هم بسیاربسیار باهوش بوده با این که تحت تاثیر این روشها قرار گرفته اما مثل دیگران همهچیز را فراموش نمیکند و در بعضی مواقع همان شخصیت خود در زمان ورود به این مکان را به یاد میآورد. دکتر کاولی همیشه میخواهد زودتر این حالت او را از بین ببرد و با پخش موسیقی آزاردهنده، خوراندن قرصهای مختلف به او و ... تلاش خود برای این کار را نمایان میکند. اوج این موضوع را آن جایی میتوان دید که وقتی تدی متوجه اشکالی در این قصه میشود و به دکتر لستر شیان حمله میکند، کاولی برای آرام کردن او تصاویر فرزندان او را که مردهاند در برابرش میآورد و او از شدت فشار عصبی بیهوش میشود. جرج نویس میدانست که آنها این جنون را خلق کردهاند که تدی حقیقت را فراموش کند برای همین به او میگوید این خیالات را رها کن تا حقیقت رو بفهمی. نمیدانیم که در پایان قصه چه اتفاقی روی میدهد اما در پایان کاولی دیگر ریسک نمیکند و تصمیم میگیرد با همان عمل وحشیانه کار تدی( یا همان اندرو) را تمام کند. او درک میکند که هرچه قدر هم بخواهد این تفکرات دیوانهوار را در ذهن تدی پرورش دهد بازهم ذهن پردازشگر تدی لایههای جنون را کنار میزند و سعی میکند حقیقت را درک کند. علت صبر او تا امروز نیز فقط این بوده که تا جای ممکن وجههاش نزد دیگران خراب نگردد.</p><p></p><p>در این روایت، ما لحظهی ورود تدی تا زمان بیهوش شدنش در فانوس دریایی را پیوسته در نظر میگیریم و صحنهی پایانی فیلم که با بیدار شدن او بر روی آن تخت آغاز میشود را مدتی بعد از تمام حوادث دیدهشدهی قبلی میدانیم. ( این مدت میتواند بازهای بین ۹ ماه تا ۲ سال باشد)</p><p></p><p>البته بر علیه این تئوری هم یک نکتهی نقض آزاردهنده وجود دارد و آن این است که نمایش بسیاری سکانسها باعث میشود حس کنیم که تدی پیش از پیاده شدن از کشتی نیز اینجا حضور داشته است. این موضوع تحلیل و موشکافی بالا را نقض میکند چرا که در این نگاه ما لحظهی ورود او با کشتی را اولین حضورش در این مکان فرض کردهایم. ( چون گفتهایم که تدی در لحظهی ورود دیوانه نبوده است) نکته این است که همانطور که گفتم ما در این تئوری به حداقل نکات نقض ممکن رسیدهایم و همین باعث میشود که آن را تا حد خوبی پذیرفته و درست بدانیم.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Like crazy<3, post: 90167, member: 1249"] [IMG alt="Detectives-on-the-case1"]https://cdn.zoomg.ir/2015/07/Detectives-on-the-case1.jpg[/IMG] همهی ما آن گفتوگوی عجیب و جذاب بین جرج نویس و تدی را به خاطر داریم. دیالوگهایی که در آن سکانس بین این دو رد و بدل میشود را به جرات میتوان مهمترین دیالوگهای اثر به شمار آورد. جرج نویس، در صحبتهایی که با تدی دارد به او میگوید: "اندرو لیدیس و این خیالات و این توهمات را فراموش کن تا حقیقت رو بفهمی". ثانیههایی میگذرد و تدی در همان سلول جرج، همسرش دلورس رو مشاهده میکند. در این سکانس نویس از تدی ملتمسانه میخواهد که این خیالات را رها کند وگرنه تا ابد در این جزیره باقی میماند. حال با در نظر گرفتن تمام نکات گفتهشده در تمام بخشهای مقاله، فیلم را به روایتی دیگر تعریف میکنیم، روایتی که به خوبی از پس توجیه ۹۰ درصد از اتفاقات داستان بر میآید: اندرو لیدیس، یکی از مارشالهای ایالات متحده است و همسری به نام دلورس چانا دارد. دلورس، از افسردگی شدید و آزاردهندهای رنج میبرد و رفتارهایی مرموز و غیر انسانی دارد. در طی حادثهای( که به احتمال بسیار به خاطر روشن کردن کبریت توسط اندرو به وجود آمد) آپارتمان آنها آتش گرفته و به طور کامل میسوزد. اندرو به همراه دلورس و هر سه فرزندش به خانهای جدید که پشت آن یک دریاچه است نقل مکان میکند. یک روز تدی پس از آمدن به خانه هر سه فرزندش را غرق شده درون دریاچهی پشت خانه میبیند و متوجه میشود که دلورس این کار را با آنها کرده است. او برای پایان دادن به دیوانگیهای این زن که هنوز هم عاشقش است و صد البته رساندن او به خواستهاش که یک آرامش تمام ناشدنی است با یک شلیک دفتر زندگی وی را میبندد. وی پس از صحنهسازیهای بسیار و تغییر نام، خود را تدی دنیلز و قاتل حقیقی زن و فرزندانش را شخص ناشناسی به نام اندرو لیدیس معرفی میکند. او پس از جستوجو در مکانهای بسیار به رازی تاریک در رابطه با مکانی به نام جزیرهی شاتر پی میبرد و با پذیرفتن یک پرونده وارد آن مکان میشود. او قبل از ورود به جزیره هم مشکلات و سردردهایی دارد که مربوط به خاطرات بسیار بدی است که از گذشته با خود حمل میکند اما پس از ورود او به جزیره و توجه بیپایان او به بعضی کارهای مشکوک آن مکان، دکتر کاولی و افرادش متوجه میشوند که وی همهچیز را فهمیده و قصد علنیکردن اتفاقات تاریکی که در این مکان رخ میدهد را دارد. آنها به وی تهمت دیوانگی زده و با استفاده از روشهایی روانشناسی( و یا شاید هم غیر انسانی) در طول تمام این دو سال روح وی را شکنجه میکنند تا جایی که سخنان آنان را میپذیرد و حقیقتا دیوانه میشود. او که به گفتهی خود دکتر کاولی هم بسیاربسیار باهوش بوده با این که تحت تاثیر این روشها قرار گرفته اما مثل دیگران همهچیز را فراموش نمیکند و در بعضی مواقع همان شخصیت خود در زمان ورود به این مکان را به یاد میآورد. دکتر کاولی همیشه میخواهد زودتر این حالت او را از بین ببرد و با پخش موسیقی آزاردهنده، خوراندن قرصهای مختلف به او و ... تلاش خود برای این کار را نمایان میکند. اوج این موضوع را آن جایی میتوان دید که وقتی تدی متوجه اشکالی در این قصه میشود و به دکتر لستر شیان حمله میکند، کاولی برای آرام کردن او تصاویر فرزندان او را که مردهاند در برابرش میآورد و او از شدت فشار عصبی بیهوش میشود. جرج نویس میدانست که آنها این جنون را خلق کردهاند که تدی حقیقت را فراموش کند برای همین به او میگوید این خیالات را رها کن تا حقیقت رو بفهمی. نمیدانیم که در پایان قصه چه اتفاقی روی میدهد اما در پایان کاولی دیگر ریسک نمیکند و تصمیم میگیرد با همان عمل وحشیانه کار تدی( یا همان اندرو) را تمام کند. او درک میکند که هرچه قدر هم بخواهد این تفکرات دیوانهوار را در ذهن تدی پرورش دهد بازهم ذهن پردازشگر تدی لایههای جنون را کنار میزند و سعی میکند حقیقت را درک کند. علت صبر او تا امروز نیز فقط این بوده که تا جای ممکن وجههاش نزد دیگران خراب نگردد. در این روایت، ما لحظهی ورود تدی تا زمان بیهوش شدنش در فانوس دریایی را پیوسته در نظر میگیریم و صحنهی پایانی فیلم که با بیدار شدن او بر روی آن تخت آغاز میشود را مدتی بعد از تمام حوادث دیدهشدهی قبلی میدانیم. ( این مدت میتواند بازهای بین ۹ ماه تا ۲ سال باشد) البته بر علیه این تئوری هم یک نکتهی نقض آزاردهنده وجود دارد و آن این است که نمایش بسیاری سکانسها باعث میشود حس کنیم که تدی پیش از پیاده شدن از کشتی نیز اینجا حضور داشته است. این موضوع تحلیل و موشکافی بالا را نقض میکند چرا که در این نگاه ما لحظهی ورود او با کشتی را اولین حضورش در این مکان فرض کردهایم. ( چون گفتهایم که تدی در لحظهی ورود دیوانه نبوده است) نکته این است که همانطور که گفتم ما در این تئوری به حداقل نکات نقض ممکن رسیدهایم و همین باعث میشود که آن را تا حد خوبی پذیرفته و درست بدانیم. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم جزیره شاتر
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین