انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم «جواب منفی» Nope
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Like crazy&lt;3" data-source="post: 98356" data-attributes="member: 1249"><p>اِمرالد یک مکمل درجهیک برای اوجی است؛ دخترکی باانگیزه و پرجنبوجوش که نقطهی مقابل برادر سرد و کمحرف قصه قرار میگیرد. اِمرالد در مقایسه با اوجی، جهان را بیشتر دیده است، میخواهد به شهرت برسد و هرکاری که از دستش در بیاید انجام میدهد (کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی، بازیگری، خوانندگی و موتورسواری!). بنابراین هنگامی که از حضور جین جکت آگاه میشود، آن را به چشم یک سکوی پرتاب میبیند که یحتمل او را به آرزوهای دیرینهاش خواهد رساند.</p><p></p><p>برای اِنجل، جین جکت دریچهای است بهسوی آگاهی از حقایق. او به پدیدهی موجودات فضایی و «یوفو» علاقهمند است، در این زمینه اطلاعات فراوانی دارد و حالا نمیخواهد فرصت ملاقات با یک شیء ناشناس پرنده را از دست بدهد. البته که او هم نیمنگاهی به ثروت دارد، در خانهاش میتوانید تجهیزات استخراج ارز دیجیتال را ببینید. و در نهایت هولست که هیچچیز نمیخواهد، جز میراثی که امیدوار است از خود برجای بگذارد. او یک فیلمبردار قدرنادیده است که اهمیتی به پول و معروفیت نمیدهد، میخواهد غیرممکن را ثبت کند و در نهایت خودش را قربانی میکند تا به هدفش برسد. خودکشی هولست قابل درک است، او نمایندهی هنرمندانی است که آمادهاند تا برای هنر جان خود را فدا کنند و ارزش هنر را والاتر از همه چیز میدانند. البته یک برداشت دیگر هم میتوان از خودکشی او داشت، اینکه با مشاهدهی غیرممکن، به پوچی رسیده است و دیگر زندگی برایش معنی ندارد: «ما سزاوارِ غیرممکن نیستیم».</p><p>جردن پیل، فیلمسازی برای تمام فصول</p><p></p><p>پیل از همان ابتدا میدانست میخواهد چه چیزی بسازد. او فیلم را همچون یک اثر ترسناک بازاریابی کرده است اما نقطهی عطف جواب منفی شاید این باشد که یک فیلم ترسناک عینی نیست و در یکسوم پایانی به یک اثر علمی-تخیلی حماسی کلاسیک تبدیل میشود که عناصر اکشن و موسیقیمتن «تارانتینویی» هم در آن به چشم میخورد. پیل در همین فصل اختتامیه است که به سیم آخر میزند و مخاطب را شوکه میکند زیرا محافظهکاری را کنار میگذارد و بیوقفه معادلات را برهم میزند.</p><p></p><p>او فیلم را با یک معما آغاز میکند: شامپانزهای آغشته به خون که در لحظهی آخر به دوربین خیره میشود (نگاه کردن شخصیتها به دوربین، یکی از امضاهای پیل است و در یکی از نماهای پایانی جواب منفی نیز وجود دارد). سپس یک رویداد شوکهکنندهی دیگر به نمایش گذاشته میشود: برخورد سکهای از آسمان به چشم پدر و مرگ غیرمنتظرهی او. پیل اما کاملا آگاه است که ایدهی اصلی داستان پیرامون موجودات فضایی و یوفو شاید برای مخاطب مدرن مضحک جلوه کند و کلیشهای باشد، بنابراین ریتم را آرام و با سنجیدگی برای اتفاقات بعدی زمینهچینی میکند. در یک ساعت بعدی، او کلیشهها را به کار میگیرد تا مخاطب را فریب دهد و همزمان نوستالژی را در بیننده زنده کند. بسیاری از ما در دوران کودکی و نوجوانی از «پشقاب پرنده» زیاد شنیدهایم یا حتی گاهی این توهم را داشتهایم که آن را در آسمان دیدهایم. این بشقاب پرندهها اغلب ظاهری یکسان داشتند و سفینهی این فیلم به همان شکلی که میشناسیم و به یاد داریم طراحی شده است. پیل حتی در بخشی از قصه، تئوریهای مختلف دربارهی یوفو و موجودات فضایی را بهواسطهی اِنجل به ما یادآوری میکند تا مطمئن شویم از یک داستان خاطرهانگیز منسوخ خبری نخواهد بود اما دقایقی بعد، پیل بار دیگر مخاطب را فریب میدهد و شاهد رویارویی اوجی با سه موجود فضایی با ظاهری آشنا هستیم که در نهایت مشخص میشود فرزندان ژوپ هستند. پس این فضاپیما با طراحی تکراری چیست؟ یک موجود زندهی فضایی که نه هوشمند است و نه صاحب اندیشه و شعور (حتی چشم مصنوعی را از واقعی تشخیص نمیدهد). جین جکت یک حیوان درنده محسوب میشود، یک شکارچی که نه برای تفریح بلکه برای بقا شکار میکند، او همان کوسهی بزرگ سفیدِ آروارهها است.</p><p><img src="https://www.digikala.com/mag/wp-content/uploads/2022/08/nope-moive-review-5.jpg" alt="نقد فیلم جواب منفی" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>و اهمیت زیادی دارد که جین جکت را به چشم یک حیوان ببینید و او را در کنار اسب و شامپانزهی قصه قرار دهید و اساساً به همین دلیل است که پیرنگ فرعی گوردی در فیلم وجود دارد. بخش گوردی در نگاه اول بیربط به نظر میرسد اما در واقع گوردی همان جین جکت است که به عنوان یک پدیدهی دیدنی از او هم سوءاستفاده شده است تا به مرز جنون برسد و اطرافیانش را به قتل برساند. به همین منوال، جین جکت قصد آزار کسی را بهشکل هدفمند ندارد، کشتارهایش از ناچاری و به خاطر گرسنگی است و تنها زمانی از کنترل خارج میشود که تحت فشار قرار میگیرد (هنگامی که اسب تقلبی را به اشتباه تناول کرد و احتمالا معدهاش درد گرفت). خوشبختانه پیل جین جکت را کاملا یک حیوان ترسیم کرده است، او شخصیتپردازی ندارد، مثل انسان فکر نمیکند، نقشه نمیریزد و اینکه وسایل الکترونیکی در اطرافش از کار میافتند (احتمالا با ایجاد یک میدان مغناطیسی یا جریان الکتریکی مخالف)، یک مکانیزم دفاعی است که مشابه آن در بعضی موجودات دریایی وجود دارد. پیل در فصل پایانی مسیر را عوض میکند و به جای نمایش مبهم این حیوان، شکوه او را در کانون توجه میدهد. ابهت و وقار جین جکت در بخشهای نهایی، خیرهکننده و بهطرز نفسگیری زیبا است.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Like crazy<3, post: 98356, member: 1249"] اِمرالد یک مکمل درجهیک برای اوجی است؛ دخترکی باانگیزه و پرجنبوجوش که نقطهی مقابل برادر سرد و کمحرف قصه قرار میگیرد. اِمرالد در مقایسه با اوجی، جهان را بیشتر دیده است، میخواهد به شهرت برسد و هرکاری که از دستش در بیاید انجام میدهد (کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی، بازیگری، خوانندگی و موتورسواری!). بنابراین هنگامی که از حضور جین جکت آگاه میشود، آن را به چشم یک سکوی پرتاب میبیند که یحتمل او را به آرزوهای دیرینهاش خواهد رساند. برای اِنجل، جین جکت دریچهای است بهسوی آگاهی از حقایق. او به پدیدهی موجودات فضایی و «یوفو» علاقهمند است، در این زمینه اطلاعات فراوانی دارد و حالا نمیخواهد فرصت ملاقات با یک شیء ناشناس پرنده را از دست بدهد. البته که او هم نیمنگاهی به ثروت دارد، در خانهاش میتوانید تجهیزات استخراج ارز دیجیتال را ببینید. و در نهایت هولست که هیچچیز نمیخواهد، جز میراثی که امیدوار است از خود برجای بگذارد. او یک فیلمبردار قدرنادیده است که اهمیتی به پول و معروفیت نمیدهد، میخواهد غیرممکن را ثبت کند و در نهایت خودش را قربانی میکند تا به هدفش برسد. خودکشی هولست قابل درک است، او نمایندهی هنرمندانی است که آمادهاند تا برای هنر جان خود را فدا کنند و ارزش هنر را والاتر از همه چیز میدانند. البته یک برداشت دیگر هم میتوان از خودکشی او داشت، اینکه با مشاهدهی غیرممکن، به پوچی رسیده است و دیگر زندگی برایش معنی ندارد: «ما سزاوارِ غیرممکن نیستیم». جردن پیل، فیلمسازی برای تمام فصول پیل از همان ابتدا میدانست میخواهد چه چیزی بسازد. او فیلم را همچون یک اثر ترسناک بازاریابی کرده است اما نقطهی عطف جواب منفی شاید این باشد که یک فیلم ترسناک عینی نیست و در یکسوم پایانی به یک اثر علمی-تخیلی حماسی کلاسیک تبدیل میشود که عناصر اکشن و موسیقیمتن «تارانتینویی» هم در آن به چشم میخورد. پیل در همین فصل اختتامیه است که به سیم آخر میزند و مخاطب را شوکه میکند زیرا محافظهکاری را کنار میگذارد و بیوقفه معادلات را برهم میزند. او فیلم را با یک معما آغاز میکند: شامپانزهای آغشته به خون که در لحظهی آخر به دوربین خیره میشود (نگاه کردن شخصیتها به دوربین، یکی از امضاهای پیل است و در یکی از نماهای پایانی جواب منفی نیز وجود دارد). سپس یک رویداد شوکهکنندهی دیگر به نمایش گذاشته میشود: برخورد سکهای از آسمان به چشم پدر و مرگ غیرمنتظرهی او. پیل اما کاملا آگاه است که ایدهی اصلی داستان پیرامون موجودات فضایی و یوفو شاید برای مخاطب مدرن مضحک جلوه کند و کلیشهای باشد، بنابراین ریتم را آرام و با سنجیدگی برای اتفاقات بعدی زمینهچینی میکند. در یک ساعت بعدی، او کلیشهها را به کار میگیرد تا مخاطب را فریب دهد و همزمان نوستالژی را در بیننده زنده کند. بسیاری از ما در دوران کودکی و نوجوانی از «پشقاب پرنده» زیاد شنیدهایم یا حتی گاهی این توهم را داشتهایم که آن را در آسمان دیدهایم. این بشقاب پرندهها اغلب ظاهری یکسان داشتند و سفینهی این فیلم به همان شکلی که میشناسیم و به یاد داریم طراحی شده است. پیل حتی در بخشی از قصه، تئوریهای مختلف دربارهی یوفو و موجودات فضایی را بهواسطهی اِنجل به ما یادآوری میکند تا مطمئن شویم از یک داستان خاطرهانگیز منسوخ خبری نخواهد بود اما دقایقی بعد، پیل بار دیگر مخاطب را فریب میدهد و شاهد رویارویی اوجی با سه موجود فضایی با ظاهری آشنا هستیم که در نهایت مشخص میشود فرزندان ژوپ هستند. پس این فضاپیما با طراحی تکراری چیست؟ یک موجود زندهی فضایی که نه هوشمند است و نه صاحب اندیشه و شعور (حتی چشم مصنوعی را از واقعی تشخیص نمیدهد). جین جکت یک حیوان درنده محسوب میشود، یک شکارچی که نه برای تفریح بلکه برای بقا شکار میکند، او همان کوسهی بزرگ سفیدِ آروارهها است. [IMG alt="نقد فیلم جواب منفی"]https://www.digikala.com/mag/wp-content/uploads/2022/08/nope-moive-review-5.jpg[/IMG] و اهمیت زیادی دارد که جین جکت را به چشم یک حیوان ببینید و او را در کنار اسب و شامپانزهی قصه قرار دهید و اساساً به همین دلیل است که پیرنگ فرعی گوردی در فیلم وجود دارد. بخش گوردی در نگاه اول بیربط به نظر میرسد اما در واقع گوردی همان جین جکت است که به عنوان یک پدیدهی دیدنی از او هم سوءاستفاده شده است تا به مرز جنون برسد و اطرافیانش را به قتل برساند. به همین منوال، جین جکت قصد آزار کسی را بهشکل هدفمند ندارد، کشتارهایش از ناچاری و به خاطر گرسنگی است و تنها زمانی از کنترل خارج میشود که تحت فشار قرار میگیرد (هنگامی که اسب تقلبی را به اشتباه تناول کرد و احتمالا معدهاش درد گرفت). خوشبختانه پیل جین جکت را کاملا یک حیوان ترسیم کرده است، او شخصیتپردازی ندارد، مثل انسان فکر نمیکند، نقشه نمیریزد و اینکه وسایل الکترونیکی در اطرافش از کار میافتند (احتمالا با ایجاد یک میدان مغناطیسی یا جریان الکتریکی مخالف)، یک مکانیزم دفاعی است که مشابه آن در بعضی موجودات دریایی وجود دارد. پیل در فصل پایانی مسیر را عوض میکند و به جای نمایش مبهم این حیوان، شکوه او را در کانون توجه میدهد. ابهت و وقار جین جکت در بخشهای نهایی، خیرهکننده و بهطرز نفسگیری زیبا است. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
سینما و تئاتر
نقد و بررسی فیلم «جواب منفی» Nope
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین