انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
تاریخ
تاریخ ایران
پس از اسلام
نبرد ملازگرد
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="at♧er" data-source="post: 92276" data-attributes="member: 1484"><p><strong>نبرد</strong></p><p><strong>در صبح روز ۲۷ ذیقعده ۴۶۳ هجری / ۲۶ اوت ۱۰۷۱ میلادی هر دو سپاه به صف آرایی در برابر هم پرداختند. فاصله میان مواضع دو سپاه به یک فرسخ میرسید. ایرانیان بنا بر عادتی که داشتند پیش از شروع جنگ یک بار دیگر به طرح پیشنهاد صلح پرداختند. بر این اساس سلطان آلپ ارسلان نیز بار دیگر به طرح پیشنهاد صلح پرداخت، اما رومانوس این پیشنهاد را به حساب ترس گذاشته، آن را رد کرد. آلپ ارسلان بعد از خواندن نماز جمعه لباس سفید به تن کرد، از اسب فرود آمد به مسجد رفت و به راز و نیاز با خدا پرداخت. سپس از سجده برخاست و ضمن خطابهٔ زیر که برای سپاهیان ایراد کرد اوج ایمان و جسارتش را نشان داد:</strong></p><p><strong>«در اینجا سلطان دیگری جز خدا نیست. قضا و قدر در دست اوست. به همین سبب آزادید که در کنار من بجنگید یا از جنگ سر باز زنید.»</strong></p><p><strong>سپاهیان تحت تأثیر سخنان سلطان گفتند: «به هیچ رو از امر تو سر برنخواهیم زد. سپس همگی گریه سر داده و به جهت اندیشناک بودن از سرانجام جنگ برای آخرین بار از هم حلالیت طلبیده و با یکدیگر وداع گفتند.» سپس سلطان زین اسبش را محکم بست و بنابر یک عادت قدیمی دم اسبش را نیز گره زد، هم چنین تیر و کمانش را نیز انداخت و به جای آن شمشیر و گرزش را برداشت. تمام سپاه نیز چنین کردند. سلطان در آخرین خطابه خود چنین گفت:</strong></p><p><strong>«ای سپاهیانم؛ اگر به شهادت رسیدم، لباس سفیدی که بر تن دارم کفنم خواهد شد و روحم به آسمانها پرواز خواهد کرد. ملکشاه را به جای من بر تخت بنشانید و تن به اطاعت او بسپارید. اگر از این جنگ سرفراز و پیروز بیرون آمدیم، بدانید که روزهای پر خیر و برکتی در پیش خواهیم داشت.»</strong></p><p><strong>این خطابه مانند آخرین وصیتهای سلطان بود. در این اثنا اردوی بیزانس نیز مشغول مراسم دینی بود. در نهایت بعد از ظهر روز جمعه جنگ شروع شد، ایرانیان با فریاد سر دادن و کوبیدن بر طبلها و نواختن شیپورها اقدام به تحریک سپاهیان بیزانس کردند. در حقیقت سپاهیان ایرانی به علت قلت نیروی نظامیشان بود که دست به چنین اعمالی میزدند، چرا که میخواستند دشمن دست به هجوم بزند و بعد از پیشروی آنها لشکریانی که پیشتر در کمینگاه موضع گرفته بودند، بتوانند از پشت سر، سپاه بیزانس را مورد حمله و هجوم قرار دهند.</strong></p><p><strong>شکل اردوی روم بدین صورت بود:</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>تئودور آلیاتس فرمانده جناح چپ بود، که از سپاهیان آناتولی تشکیل میشد. </strong></p><p><strong>نیکفوروس بریانوس فرمانده جناح راست بود، که از سپاهیان بیزانسی تشکیل میشد.</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>امپراتور فرماندهی مرکز اردو را بر عهده داشت.</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>آندرونیکوس دوکاس هم فرماندهی قوای احتیاط را بر عهده داشت.</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>سپاهیان بیزانس صف بسته و سپرها را بر دست گرفته و آمادهٔ جنگی کلاسیک بودند. سپاهیان ایرانی به چهار قست تقسیم شدهبودند و با اتخاذ تاکتیک جنگی ترکها به نام «توران» یا «هلال» که پیش از آن بارها موجب پیروزی سلجوقیان شدهبود، آماده جنگیدن بودند. از این چهار قسمت، دو گروه در تپههای مشرف به صحنه نبرد کمین کردهبود، گروه سوم که وظیفهاش محاصره دشمن از پشت سر بود نیز در مواضع مناسبی مستقر شدهبود، آلپ ارسلان نیز در مرکز اردو و در موضعی مقابل دیوجانوس جای گرفتهبود. ابتدا کمانداران ایرانی اقدام به پرتاب بیامان تیر کردند و سپس قوای مرکزی تحت پوشش آنها اقدام به پیشروی نمودند. مرکز اردوی روم به فرماندهی دیوجانوس که دید قوای مرکزی مهاجم ایران کم شمار است، به هوس نابود کردن آنها با تمام قوا اقدام به حمله متقابل کرد. ایرانیان به آرامی شروع به عقبنشینی کردند و بیزانسیها به تعقیب آنها پرداختند. بدین ترتیب با برخاستن غوغا و گرد و غبار در صحنه میدان، یک نبرد تاریخی که در کشمکش چند سده میان مسلمانان و بیزانس یک نقطه عطف به حساب میآید، شروع شد. در این جنگ نیز ایرانیان با توسل به هجوم و عقبنشینی تاکتیکی (تاکتیک تیراندازی پارتی)، مهارت خود را در جنگ به خوبی نشان دادند. سلجوقیان ضعف ناشی از کم شمار بودن سپاه خود را با توسل به این تاکتیک جبران کردند و به بیزانسیها اجازه پیش بردن جنگ منظم و کلاسیک را ندادند و به همین جهت در نقشهٔ نظامی خود پیروز شدند. با پیشروی سپاه بیزانس، قوای ایران که در کمینگاه بودند یکباره شروع به حمله و هجوم کردند و دشمن را دچار حیرانی و سرگشتگی ساختند.</strong></p><p><strong>در این اثنا سواران ترکتبار اوغوز و پچنگ سپاه ایران که در جناح اردوی بیزانس بودند، بنا بر نقشهای که از قبل با سپاه سلجوقی طرح کردهبودند؛ به سپاهیان سلجوقی پیوستند. این اقدام آنها باعث شد که سپاهیان بیزانسی همگی دچار حیرت و اضطراب شده و روحیهشان را از دست بدهند. مهارتی که سپاه سلجوقی در هجوم و عقبنشینی تاکتیکی به کار بست باعث شد که امپراتور بیزانس به دلیل پیشروی تدریجی از اردوگاه خود بسیار دور شده و در هنگام غروب آفتاب درست به جایی برسد که محل کمینگاههای بخشی از سپاه سلجوقی بود. امپراتور بعد از آنکه سپاه ایران دست به هجوم همهجانبه زد، تازه به خطای خود پی برد و به فکر عقبنشینی افتاد اما اردوی بیزانس در محاصره سختی قرار گرفتهبود. آندرونیکوس که فرمانده قوای احتیاط بود، تلاش امپراتور برای عقبنشینی را به شکل شکست به اطرافیان وانمود کرد و همراه با سپاهیان تحت امر خود اقدام به فرار نمود. همین امر موجب گریز سپاهیان ارمنی از اردو شد. رومانوس که اردویش در حال از هم پاشیده شدن بود تنها نظاره میکرد. با شکست جناح راست اردوی بیزانس در همان ابتدا، رومانوس سعی کرد تا از جناح چپ برای آنها کمک بفرستد اما موفق نشد. آلپ ارسلان خود شخصاَ در جبهه مقابل جنگ را اداره میکرد و حتی گاهی خود در جنگ شرکت میکرد. در این هرج و مرج، عقبنشینی امپراتور به طرف قرارگاه و خزانهاش باعث سردرگمی و از هم پاشیدهشدن سپاه بیزانس شد. با این حال امپراتور بیزانس قهرمانانه به جنگ ادامه داد. سپاهیان سلجوقی اردوی بیزانس را نابود ساختند و آنها را مجبور به فرار کردند. سرانجام امپراتور که از ناحیه دست زخمی شدهبود و از اسب به زمین افتاده بود توسط یکی از سربازان ترک سپاه ایران به اسارت درآمد.</strong></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="at♧er, post: 92276, member: 1484"] [B]نبرد در صبح روز ۲۷ ذیقعده ۴۶۳ هجری / ۲۶ اوت ۱۰۷۱ میلادی هر دو سپاه به صف آرایی در برابر هم پرداختند. فاصله میان مواضع دو سپاه به یک فرسخ میرسید. ایرانیان بنا بر عادتی که داشتند پیش از شروع جنگ یک بار دیگر به طرح پیشنهاد صلح پرداختند. بر این اساس سلطان آلپ ارسلان نیز بار دیگر به طرح پیشنهاد صلح پرداخت، اما رومانوس این پیشنهاد را به حساب ترس گذاشته، آن را رد کرد. آلپ ارسلان بعد از خواندن نماز جمعه لباس سفید به تن کرد، از اسب فرود آمد به مسجد رفت و به راز و نیاز با خدا پرداخت. سپس از سجده برخاست و ضمن خطابهٔ زیر که برای سپاهیان ایراد کرد اوج ایمان و جسارتش را نشان داد: «در اینجا سلطان دیگری جز خدا نیست. قضا و قدر در دست اوست. به همین سبب آزادید که در کنار من بجنگید یا از جنگ سر باز زنید.» سپاهیان تحت تأثیر سخنان سلطان گفتند: «به هیچ رو از امر تو سر برنخواهیم زد. سپس همگی گریه سر داده و به جهت اندیشناک بودن از سرانجام جنگ برای آخرین بار از هم حلالیت طلبیده و با یکدیگر وداع گفتند.» سپس سلطان زین اسبش را محکم بست و بنابر یک عادت قدیمی دم اسبش را نیز گره زد، هم چنین تیر و کمانش را نیز انداخت و به جای آن شمشیر و گرزش را برداشت. تمام سپاه نیز چنین کردند. سلطان در آخرین خطابه خود چنین گفت: «ای سپاهیانم؛ اگر به شهادت رسیدم، لباس سفیدی که بر تن دارم کفنم خواهد شد و روحم به آسمانها پرواز خواهد کرد. ملکشاه را به جای من بر تخت بنشانید و تن به اطاعت او بسپارید. اگر از این جنگ سرفراز و پیروز بیرون آمدیم، بدانید که روزهای پر خیر و برکتی در پیش خواهیم داشت.» این خطابه مانند آخرین وصیتهای سلطان بود. در این اثنا اردوی بیزانس نیز مشغول مراسم دینی بود. در نهایت بعد از ظهر روز جمعه جنگ شروع شد، ایرانیان با فریاد سر دادن و کوبیدن بر طبلها و نواختن شیپورها اقدام به تحریک سپاهیان بیزانس کردند. در حقیقت سپاهیان ایرانی به علت قلت نیروی نظامیشان بود که دست به چنین اعمالی میزدند، چرا که میخواستند دشمن دست به هجوم بزند و بعد از پیشروی آنها لشکریانی که پیشتر در کمینگاه موضع گرفته بودند، بتوانند از پشت سر، سپاه بیزانس را مورد حمله و هجوم قرار دهند. شکل اردوی روم بدین صورت بود: تئودور آلیاتس فرمانده جناح چپ بود، که از سپاهیان آناتولی تشکیل میشد. نیکفوروس بریانوس فرمانده جناح راست بود، که از سپاهیان بیزانسی تشکیل میشد. امپراتور فرماندهی مرکز اردو را بر عهده داشت. آندرونیکوس دوکاس هم فرماندهی قوای احتیاط را بر عهده داشت. سپاهیان بیزانس صف بسته و سپرها را بر دست گرفته و آمادهٔ جنگی کلاسیک بودند. سپاهیان ایرانی به چهار قست تقسیم شدهبودند و با اتخاذ تاکتیک جنگی ترکها به نام «توران» یا «هلال» که پیش از آن بارها موجب پیروزی سلجوقیان شدهبود، آماده جنگیدن بودند. از این چهار قسمت، دو گروه در تپههای مشرف به صحنه نبرد کمین کردهبود، گروه سوم که وظیفهاش محاصره دشمن از پشت سر بود نیز در مواضع مناسبی مستقر شدهبود، آلپ ارسلان نیز در مرکز اردو و در موضعی مقابل دیوجانوس جای گرفتهبود. ابتدا کمانداران ایرانی اقدام به پرتاب بیامان تیر کردند و سپس قوای مرکزی تحت پوشش آنها اقدام به پیشروی نمودند. مرکز اردوی روم به فرماندهی دیوجانوس که دید قوای مرکزی مهاجم ایران کم شمار است، به هوس نابود کردن آنها با تمام قوا اقدام به حمله متقابل کرد. ایرانیان به آرامی شروع به عقبنشینی کردند و بیزانسیها به تعقیب آنها پرداختند. بدین ترتیب با برخاستن غوغا و گرد و غبار در صحنه میدان، یک نبرد تاریخی که در کشمکش چند سده میان مسلمانان و بیزانس یک نقطه عطف به حساب میآید، شروع شد. در این جنگ نیز ایرانیان با توسل به هجوم و عقبنشینی تاکتیکی (تاکتیک تیراندازی پارتی)، مهارت خود را در جنگ به خوبی نشان دادند. سلجوقیان ضعف ناشی از کم شمار بودن سپاه خود را با توسل به این تاکتیک جبران کردند و به بیزانسیها اجازه پیش بردن جنگ منظم و کلاسیک را ندادند و به همین جهت در نقشهٔ نظامی خود پیروز شدند. با پیشروی سپاه بیزانس، قوای ایران که در کمینگاه بودند یکباره شروع به حمله و هجوم کردند و دشمن را دچار حیرانی و سرگشتگی ساختند. در این اثنا سواران ترکتبار اوغوز و پچنگ سپاه ایران که در جناح اردوی بیزانس بودند، بنا بر نقشهای که از قبل با سپاه سلجوقی طرح کردهبودند؛ به سپاهیان سلجوقی پیوستند. این اقدام آنها باعث شد که سپاهیان بیزانسی همگی دچار حیرت و اضطراب شده و روحیهشان را از دست بدهند. مهارتی که سپاه سلجوقی در هجوم و عقبنشینی تاکتیکی به کار بست باعث شد که امپراتور بیزانس به دلیل پیشروی تدریجی از اردوگاه خود بسیار دور شده و در هنگام غروب آفتاب درست به جایی برسد که محل کمینگاههای بخشی از سپاه سلجوقی بود. امپراتور بعد از آنکه سپاه ایران دست به هجوم همهجانبه زد، تازه به خطای خود پی برد و به فکر عقبنشینی افتاد اما اردوی بیزانس در محاصره سختی قرار گرفتهبود. آندرونیکوس که فرمانده قوای احتیاط بود، تلاش امپراتور برای عقبنشینی را به شکل شکست به اطرافیان وانمود کرد و همراه با سپاهیان تحت امر خود اقدام به فرار نمود. همین امر موجب گریز سپاهیان ارمنی از اردو شد. رومانوس که اردویش در حال از هم پاشیده شدن بود تنها نظاره میکرد. با شکست جناح راست اردوی بیزانس در همان ابتدا، رومانوس سعی کرد تا از جناح چپ برای آنها کمک بفرستد اما موفق نشد. آلپ ارسلان خود شخصاَ در جبهه مقابل جنگ را اداره میکرد و حتی گاهی خود در جنگ شرکت میکرد. در این هرج و مرج، عقبنشینی امپراتور به طرف قرارگاه و خزانهاش باعث سردرگمی و از هم پاشیدهشدن سپاه بیزانس شد. با این حال امپراتور بیزانس قهرمانانه به جنگ ادامه داد. سپاهیان سلجوقی اردوی بیزانس را نابود ساختند و آنها را مجبور به فرار کردند. سرانجام امپراتور که از ناحیه دست زخمی شدهبود و از اسب به زمین افتاده بود توسط یکی از سربازان ترک سپاه ایران به اسارت درآمد.[/B] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
تاریخ
تاریخ ایران
پس از اسلام
نبرد ملازگرد
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین