انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
سلام نویسندهی عزیز، یک نکتهی خیلی مهمی رو لازمه بدونی و اون هم اینه که در فرایند
رصد،
طراحی،
نقد،
ویراستاری،
کپیست،
و ... اگر ایرادی میبینی همون زمان به تیم مربوطه اطلاع بده. بعد از تایید شدن، هیچ تغییری در مرحلهی قبل داده نمیشه.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
نقد و بررسی
نقد خوانندگان آثار
معرفی و نقد رمان ژرفای جنون|...A.m کاربر انجمن رمانیک
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="☾ℤ𝕒ℍℝ𝕒" data-source="post: 44391" data-attributes="member: 264"><p style="text-align: center"><strong><span style="color: rgb(26, 188, 156)">*نقد رمان ژرفای جنون*</span></strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>عنوان:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>ترکیبِ منتخب برای عنوان رمان، از دو کلمهی "ژرفا" به معنای عمق و "جنون" به معنای دیوانگی تشکیل شده است. قرار دادنِ این دو کلمه در کنارِ هم نوعی تشبیه را میسازد؛ جنون به دریایی تشبیه شده که عمق و ژرفا دارد. بنابراین نام برگزیده برای رمان علاوه بر زیباییِ کلمات سازنده، حاوی بار ادبی نیز میباشد.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>با توجه به وجود کلمهی "جنون"، نام انتخابی با ژانرِ تراژدیِ رمان ارتباط مستقیم دارد. بهتر است نویسنده هدف از انتخاب کلمهی جنون برای نام را در محتوای رمان برجسته کند؛ تا به این قسمتِ رمان، این نکته ملموس نبود.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>ژانر:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>ژانرها به درستی انتخاب شده بودند، به خصوص ژانر معمایی؛ روی برجسته سازیِ ژانرِ تراژدی و بالا بردنِ احساس متنِ رمان در این ژانر، نویسنده باید قلم خود را تقویت کند و خاطرات را به گونهای تداعی کند که خواننده با خواندن آن قسمت، حس غم در دلش شناور شود. در عمق رمان اثری از ژانر عاشقانه نیز به چشم میخورد که ذکر نشده بود.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>خلاصه:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>خلاصهای قوی و سرشار از ابهام برای رمان نوشته شده بود که خواننده را ترغیب به خواندنِ ادامهی داستان میکرد.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>جملهی "<span style="color: rgb(71, 85, 119)">زندگیاش یک معمای پیچ در پیچ شده بود</span>"، به گونهای کلیشه به شمار میرود، به خصوص با حضور ژانر معمایی و اشاره مستقیم به آن. </strong></p> <p style="text-align: center"><strong>در بخشِ "<span style="color: rgb(71, 85, 119)">معمای مجهولی که تنها به دست یک نفر حل میشد، و آن یک نفر...</span>"، جمله نباید نصفه و ناتمام رها شود، بلکه باید به گونهای بیان شود که سرشار از ابهام باشد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>مقدمه:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>مقدمه دارای متنی قوی و مرتبط با محتوای رمان است. ابهام موجود در نوشته به طور مستقیم به ژانر معمایی محتوای رمان، اشاره میکند. مقدمه، پیش زمینهای برای شروع رمان است، بنابراین هر چیزی که در آن میبینیم به گونهای در قسمتهای مختلف رمان باید به چشم بیاید. بهتر بود کمی تراژدیِ خونِ مقدمه را نیز افزایش دهید؛ با توجه به این که مقدمه باید متنی دربرگیرندهی تمام این رمانِ بزرگ باشد، پس باید تمامی نکات را در دلِ یک متن چند خطهی پربار جای داد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>شروع رمان:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>شروعی سراسر کلیشه! شروع رمان متاسفانه بسیار ضعیف و کلیشهوار به چشم میآید؛ خواننده در نگاه اول میتواند صحنه و اتفاقات پیش آمده را حدس بزند و از ادامه دادن به خواندن رمان، صرف نظر کند. بهتر است رمان با اتفاقاتی سراسر ابهام و غم، که کل داستان را در بر خواهد داشت، شروع شود. شروع رمان یکی از نکات مهم است که باید به قویترین صورت ممکن به نمایش گذاشته شود.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>توصیفات:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>توصیفات در سطح نسبتا خوبی قرار داشتند، اما هنوز هم جای تقویت دارد. زمان و مکان به صورتی مجهول بودند، خواننده هنگام خواندن رمان، از روز و شب و... در برخی قسمتها آگاهی نداشت. مکانها به طور ضعیف و مجهول توصیف میشدند، فقط به اندازهی رنگ و شکل مبل! توصیفات مکان باید به اندازهای باشد که شکلِ آن در ذهن خواننده مجسم شود. شخصیت پردازیها خوب صورت گرفته بودند ولی روی لباس و ظاهر شخصیتها تمرکز نشده بود.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>«<span style="color: rgb(251, 160, 38)">با دیدن دمپاییهای انگشتی سامیار،</span>» مثلا در این بخش میتوانست رنگِ آن دمپایی نیز به توصیفات اضافه شود.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>توصیف حالات برخی قسمتها خوب، برخی قسمتها جای کار داشتند؛ </strong></p> <p style="text-align: center"><strong>به طور مثال: </strong></p> <p style="text-align: center"><strong><span style="color: rgb(251, 160, 38)">سامیار با لحن نگرانی گفت</span></strong></p> <p style="text-align: center"><strong>همین لحنِ نگران را بهتر بود نویسنده ویژگی و حالتِ آن را بیان کند؛ مثلا بگوید "<span style="color: rgb(65, 168, 95)">سامیار با لحنی لرزان که خبر از نگرانیِ خفته در قلبش میداد...</span>" یا در بخشِ "<span style="color: rgb(251, 160, 38)">تلخندی زد و بیحال گفت</span>" بیحالی را میتوان با صدای تحلیل رفته جایگزین کرد؛ " <span style="color: rgb(65, 168, 95)">تلخندی بر لبانش نقش گرفت و صدای تحلیل رفتهاش به زور در گوشم فرو رفت</span>" و و و مثال زیاد بود و نمیشد همه را در این چند خط خلاصه کرد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>سیر رمان:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>سیر رمان سریع نبود؛ اما اتفاقات پشت هم میافتادند و باعث گیج شدنِ خواننده میشد. در کل سیر مناسبی برای رمان میشد اگر بین اتفاقات، مدتی به پردازش احساسات اختصاص داده و فرصت هضم اتفاقات پشت هم به خواننده داده میشد.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><span style="color: rgb(147, 101, 184)">دیالوگ مونولوگ:</span></strong></p> <p style="text-align: center"><strong>دیالوگ و مونولوگ با حجمهای مناسب کنار هم محتوای داستان رو به تصویر کشیده بودند. دیالوگ و مونولوگ طلایی و حاوی بار معنایی و ادبیِ بالا، به چشم نمیخورد که از ارزش متن میکاست؛ بهتر است متنهای زیبای ادبی یا احساسی، در متن دیالوگ و مونولوگ جای داده شود و ارزش آن را به طرز چشمگیری تغییر دهد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>هدف سازی:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>هر پارت با هدف نوشته شده و همهی رمان از هدفی واحد پیروی میکند؛ اصلاً نوشتن داستانی بدون هدف ممکن نیست! با توجه به ژانر معمایی موجود در رمان، هر پارت با هدف معما گذاریِ جدید یا حل معمایی از قلم نویسنده خارج شده بود.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><span style="color: rgb(147, 101, 184)">زوایه دید و بافت:</span></strong></p> <p style="text-align: center"><strong>زاویه دید شوم شخص بود و این نکته قوتی به حساب میرود، چون اگر قرار بود به طور پیوسته راویِ داستان در حال تغییر باشد، قطعا داستات خسته کننده میشد. فقط اگر کمی با جزئیات بیشتر جابجایی مکان یا زمان داشته باشیم بهتر است؛ چون برخی قسمتها واقعا خواننده گیج میشد که الان در چه مکانی و با چه شخصیتی داستان نوشته شده است.</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>بافت رمان، ادبیِ ساده بوده و از کلمات سخت و نامفهوم استفاده نشده بود؛ البته که استفاده از آرایهها و کلمات ادبی به جذابیت داستان چندین برابر اضافه خواهد کرد، اما نوشتن این گونه نیز موردی ندارد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>باورپذیری:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>تا به این قسمت از داستان، مشکلی در این قسمت دیده نشد.</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: rgb(147, 101, 184)"><strong>اشکالات نگارشی:</strong></span></p> <p style="text-align: center"><strong>این بخش در نقد، بیشتر به مشکلاتِ برجسته اشاره میکند که خواندن رمان را دچار مشکل کند و نباید به طور جزئی وارد بحث آن شد؛ اما در این بخش مشکلی به چشم نخورد که خوانش رمان را دچار مشکل کند. علائم نگارشی به خوبی رعایت شده بود که به نحوهی صحیح خواندن رمان کمک نیز میکرد. </strong></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><span style="color: rgb(147, 101, 184)">ایده پردازی:</span></strong></p> <p style="text-align: center"><strong>با توجه به ژانر معمایی نمیتوان به طور دقیق در این باره صحبت کرد، اما تا به این بخش از داستان، اتفاق جدیدی به چشم نخورد، ایده یا داستان جدیدی نیز به چشمِ خواننده نمیآمد.</strong></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="☾ℤ𝕒ℍℝ𝕒, post: 44391, member: 264"] [CENTER][B][COLOR=rgb(26, 188, 156)]*نقد رمان ژرفای جنون*[/COLOR][/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]عنوان:[/B][/COLOR] [B]ترکیبِ منتخب برای عنوان رمان، از دو کلمهی "ژرفا" به معنای عمق و "جنون" به معنای دیوانگی تشکیل شده است. قرار دادنِ این دو کلمه در کنارِ هم نوعی تشبیه را میسازد؛ جنون به دریایی تشبیه شده که عمق و ژرفا دارد. بنابراین نام برگزیده برای رمان علاوه بر زیباییِ کلمات سازنده، حاوی بار ادبی نیز میباشد. با توجه به وجود کلمهی "جنون"، نام انتخابی با ژانرِ تراژدیِ رمان ارتباط مستقیم دارد. بهتر است نویسنده هدف از انتخاب کلمهی جنون برای نام را در محتوای رمان برجسته کند؛ تا به این قسمتِ رمان، این نکته ملموس نبود.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]ژانر:[/B][/COLOR] [B]ژانرها به درستی انتخاب شده بودند، به خصوص ژانر معمایی؛ روی برجسته سازیِ ژانرِ تراژدی و بالا بردنِ احساس متنِ رمان در این ژانر، نویسنده باید قلم خود را تقویت کند و خاطرات را به گونهای تداعی کند که خواننده با خواندن آن قسمت، حس غم در دلش شناور شود. در عمق رمان اثری از ژانر عاشقانه نیز به چشم میخورد که ذکر نشده بود.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]خلاصه:[/B][/COLOR] [B]خلاصهای قوی و سرشار از ابهام برای رمان نوشته شده بود که خواننده را ترغیب به خواندنِ ادامهی داستان میکرد. جملهی "[COLOR=rgb(71, 85, 119)]زندگیاش یک معمای پیچ در پیچ شده بود[/COLOR]"، به گونهای کلیشه به شمار میرود، به خصوص با حضور ژانر معمایی و اشاره مستقیم به آن. در بخشِ "[COLOR=rgb(71, 85, 119)]معمای مجهولی که تنها به دست یک نفر حل میشد، و آن یک نفر...[/COLOR]"، جمله نباید نصفه و ناتمام رها شود، بلکه باید به گونهای بیان شود که سرشار از ابهام باشد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]مقدمه:[/B][/COLOR] [B]مقدمه دارای متنی قوی و مرتبط با محتوای رمان است. ابهام موجود در نوشته به طور مستقیم به ژانر معمایی محتوای رمان، اشاره میکند. مقدمه، پیش زمینهای برای شروع رمان است، بنابراین هر چیزی که در آن میبینیم به گونهای در قسمتهای مختلف رمان باید به چشم بیاید. بهتر بود کمی تراژدیِ خونِ مقدمه را نیز افزایش دهید؛ با توجه به این که مقدمه باید متنی دربرگیرندهی تمام این رمانِ بزرگ باشد، پس باید تمامی نکات را در دلِ یک متن چند خطهی پربار جای داد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]شروع رمان:[/B][/COLOR] [B]شروعی سراسر کلیشه! شروع رمان متاسفانه بسیار ضعیف و کلیشهوار به چشم میآید؛ خواننده در نگاه اول میتواند صحنه و اتفاقات پیش آمده را حدس بزند و از ادامه دادن به خواندن رمان، صرف نظر کند. بهتر است رمان با اتفاقاتی سراسر ابهام و غم، که کل داستان را در بر خواهد داشت، شروع شود. شروع رمان یکی از نکات مهم است که باید به قویترین صورت ممکن به نمایش گذاشته شود.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]توصیفات:[/B][/COLOR] [B]توصیفات در سطح نسبتا خوبی قرار داشتند، اما هنوز هم جای تقویت دارد. زمان و مکان به صورتی مجهول بودند، خواننده هنگام خواندن رمان، از روز و شب و... در برخی قسمتها آگاهی نداشت. مکانها به طور ضعیف و مجهول توصیف میشدند، فقط به اندازهی رنگ و شکل مبل! توصیفات مکان باید به اندازهای باشد که شکلِ آن در ذهن خواننده مجسم شود. شخصیت پردازیها خوب صورت گرفته بودند ولی روی لباس و ظاهر شخصیتها تمرکز نشده بود. «[COLOR=rgb(251, 160, 38)]با دیدن دمپاییهای انگشتی سامیار،[/COLOR]» مثلا در این بخش میتوانست رنگِ آن دمپایی نیز به توصیفات اضافه شود. توصیف حالات برخی قسمتها خوب، برخی قسمتها جای کار داشتند؛ به طور مثال: [COLOR=rgb(251, 160, 38)]سامیار با لحن نگرانی گفت[/COLOR] همین لحنِ نگران را بهتر بود نویسنده ویژگی و حالتِ آن را بیان کند؛ مثلا بگوید "[COLOR=rgb(65, 168, 95)]سامیار با لحنی لرزان که خبر از نگرانیِ خفته در قلبش میداد...[/COLOR]" یا در بخشِ "[COLOR=rgb(251, 160, 38)]تلخندی زد و بیحال گفت[/COLOR]" بیحالی را میتوان با صدای تحلیل رفته جایگزین کرد؛ " [COLOR=rgb(65, 168, 95)]تلخندی بر لبانش نقش گرفت و صدای تحلیل رفتهاش به زور در گوشم فرو رفت[/COLOR]" و و و مثال زیاد بود و نمیشد همه را در این چند خط خلاصه کرد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]سیر رمان:[/B][/COLOR] [B]سیر رمان سریع نبود؛ اما اتفاقات پشت هم میافتادند و باعث گیج شدنِ خواننده میشد. در کل سیر مناسبی برای رمان میشد اگر بین اتفاقات، مدتی به پردازش احساسات اختصاص داده و فرصت هضم اتفاقات پشت هم به خواننده داده میشد. [COLOR=rgb(147, 101, 184)]دیالوگ مونولوگ:[/COLOR] دیالوگ و مونولوگ با حجمهای مناسب کنار هم محتوای داستان رو به تصویر کشیده بودند. دیالوگ و مونولوگ طلایی و حاوی بار معنایی و ادبیِ بالا، به چشم نمیخورد که از ارزش متن میکاست؛ بهتر است متنهای زیبای ادبی یا احساسی، در متن دیالوگ و مونولوگ جای داده شود و ارزش آن را به طرز چشمگیری تغییر دهد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]هدف سازی:[/B][/COLOR] [B]هر پارت با هدف نوشته شده و همهی رمان از هدفی واحد پیروی میکند؛ اصلاً نوشتن داستانی بدون هدف ممکن نیست! با توجه به ژانر معمایی موجود در رمان، هر پارت با هدف معما گذاریِ جدید یا حل معمایی از قلم نویسنده خارج شده بود. [COLOR=rgb(147, 101, 184)]زوایه دید و بافت:[/COLOR] زاویه دید شوم شخص بود و این نکته قوتی به حساب میرود، چون اگر قرار بود به طور پیوسته راویِ داستان در حال تغییر باشد، قطعا داستات خسته کننده میشد. فقط اگر کمی با جزئیات بیشتر جابجایی مکان یا زمان داشته باشیم بهتر است؛ چون برخی قسمتها واقعا خواننده گیج میشد که الان در چه مکانی و با چه شخصیتی داستان نوشته شده است. بافت رمان، ادبیِ ساده بوده و از کلمات سخت و نامفهوم استفاده نشده بود؛ البته که استفاده از آرایهها و کلمات ادبی به جذابیت داستان چندین برابر اضافه خواهد کرد، اما نوشتن این گونه نیز موردی ندارد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]باورپذیری:[/B][/COLOR] [B]تا به این قسمت از داستان، مشکلی در این قسمت دیده نشد.[/B] [COLOR=rgb(147, 101, 184)][B]اشکالات نگارشی:[/B][/COLOR] [B]این بخش در نقد، بیشتر به مشکلاتِ برجسته اشاره میکند که خواندن رمان را دچار مشکل کند و نباید به طور جزئی وارد بحث آن شد؛ اما در این بخش مشکلی به چشم نخورد که خوانش رمان را دچار مشکل کند. علائم نگارشی به خوبی رعایت شده بود که به نحوهی صحیح خواندن رمان کمک نیز میکرد. [COLOR=rgb(147, 101, 184)]ایده پردازی:[/COLOR] با توجه به ژانر معمایی نمیتوان به طور دقیق در این باره صحبت کرد، اما تا به این بخش از داستان، اتفاق جدیدی به چشم نخورد، ایده یا داستان جدیدی نیز به چشمِ خواننده نمیآمد.[/B][/CENTER] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
نقد و بررسی
نقد خوانندگان آثار
معرفی و نقد رمان ژرفای جنون|...A.m کاربر انجمن رمانیک
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین