انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
مجموعه داستان شب های خونین|فاطمه فرخی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="فندوق کوشولو🧸🍪" data-source="post: 105746" data-attributes="member: 1784"><p>در آن ساعت روز خیابانها شلوغ و پررفتوآمد بود و</p><p></p><p> ترافیک سنگینی بر شهر حاکم بود. هانت که راننده</p><p></p><p> قابلی بود و خیابانها را بخوبی میشناخت، برای</p><p></p><p> رهایی از ترافیک سنگین از کوچه پس کوچهها عبور</p><p></p><p> کرد و 45 دقیقه بعد خودرو را در مقابل ویلایی زیبا</p><p></p><p> در دل جنگل انوریک متوقف کرد.</p><p></p><p> جنگل انوریک در شمال شرقی شهر واقع شده بود.</p><p></p><p> یک جنگل زیبا و دیدنی. ویلایی که جنایت در آنجا رخ</p><p></p><p> دادهبود، در 30 کیلومتری جنگل در کنار رودخانه واقع</p><p></p><p> شدهبود. یک ویلای کوچک و زیبا. ویلا در منطقهای</p><p></p><p> خلوت ساخته شدهبود و ویلاهای اطراف آن خالی یا</p><p></p><p> متروکه بودند. </p><p></p><p> دور ویلا با دیواری بلند محصور شده بود. با این</p><p></p><p> وجود، ورود به ویلا چندان سخت نبود. در آن ساعت</p><p></p><p> غروب که خورشید رفته رفته جای خود را به شب و</p><p></p><p> تاریکی میداد، سکوت وهمانگیزی در جنگل حاکم</p><p></p><p> شدهبود.</p><p></p><p> هوا بسیار مطبوع و دلانگیز بود. </p><p></p><p> به خاطر ییلاقی بودن، استفاده از ویلا فقط برای چند</p><p></p><p> روز مقدور بود و به نظر نمیرسید کسی به طور مداوم</p><p></p><p> بتواند در آنجا زندگی کند. </p><p></p><p>البته در یک کیلومتری ویلا روستایی بسیار زیبا قرار</p><p></p><p> داشت که اهالی آنجا بومی بودند و در تمام مدت</p><p></p><p> سال در آنجا زندگی میکردند و بسیار هم رضایت</p><p></p><p> داشتند. </p><p></p><p></p><p>کمیسر پس از این که از خودرو پیاده شد، نگاهی به </p><p></p><p>اطراف و جنگل زیبا انداخت و آرام وارد ویلا شد. او</p><p></p><p> پس از طی محوطه ویلا که 60 یا 70 متر میشد، وارد</p><p></p><p> ویلا شد. </p><p></p><p>چند مامور پلیس مشغول بررسی در نقاط مختلف ویلا</p><p></p><p> بودند. سروان جان رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه با</p><p></p><p> دیدن کمیسر جلو آمد و پس از احترام نظامی، گزارش</p><p></p><p> داد: </p><p></p><p></p><p> حدود ساعت 4 بعدازظهر خانم جینا سراسیمه با ما</p><p></p><p> تماس گرفت و اعلام کرد که دوستش ماریا در ویلایش</p><p></p><p> در انوریک به قتل رسیده است. ما بلافاصله به محل</p><p></p><p> آمدیم و متاسفانه با جسد خونآلود ماریا که با</p><p></p><p> شلیک گلوله کالیبر 223 به قتل رسیده بود، روبهرو</p><p></p><p> شدیم. ماریای بیچاره پس از آزار و اذیت به قتل</p><p></p><p> رسیده بود. ما محل را کاملا تحت کنترل درآوردیم و</p><p></p><p> موضوع را به رئیس پلیس اطلاع دادیم. </p><p></p><p></p><p>سروان جان ادامه داد: آن طور که در بررسیهای اولیه</p><p></p><p> متوجه شدیم، 4 ساعت از وقوع مرگ او میگذشت.</p><p></p><p> گویا ماریا تنها در ویلا بوده که مورد حمله قاتل</p><p></p><p> بیرحم قرار گرفته و پس از شکنجه و آزار و اذیت به</p><p></p><p> قتل رسیده است.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="فندوق کوشولو🧸🍪, post: 105746, member: 1784"] در آن ساعت روز خیابانها شلوغ و پررفتوآمد بود و ترافیک سنگینی بر شهر حاکم بود. هانت که راننده قابلی بود و خیابانها را بخوبی میشناخت، برای رهایی از ترافیک سنگین از کوچه پس کوچهها عبور کرد و 45 دقیقه بعد خودرو را در مقابل ویلایی زیبا در دل جنگل انوریک متوقف کرد. جنگل انوریک در شمال شرقی شهر واقع شده بود. یک جنگل زیبا و دیدنی. ویلایی که جنایت در آنجا رخ دادهبود، در 30 کیلومتری جنگل در کنار رودخانه واقع شدهبود. یک ویلای کوچک و زیبا. ویلا در منطقهای خلوت ساخته شدهبود و ویلاهای اطراف آن خالی یا متروکه بودند. دور ویلا با دیواری بلند محصور شده بود. با این وجود، ورود به ویلا چندان سخت نبود. در آن ساعت غروب که خورشید رفته رفته جای خود را به شب و تاریکی میداد، سکوت وهمانگیزی در جنگل حاکم شدهبود. هوا بسیار مطبوع و دلانگیز بود. به خاطر ییلاقی بودن، استفاده از ویلا فقط برای چند روز مقدور بود و به نظر نمیرسید کسی به طور مداوم بتواند در آنجا زندگی کند. البته در یک کیلومتری ویلا روستایی بسیار زیبا قرار داشت که اهالی آنجا بومی بودند و در تمام مدت سال در آنجا زندگی میکردند و بسیار هم رضایت داشتند. کمیسر پس از این که از خودرو پیاده شد، نگاهی به اطراف و جنگل زیبا انداخت و آرام وارد ویلا شد. او پس از طی محوطه ویلا که 60 یا 70 متر میشد، وارد ویلا شد. چند مامور پلیس مشغول بررسی در نقاط مختلف ویلا بودند. سروان جان رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه با دیدن کمیسر جلو آمد و پس از احترام نظامی، گزارش داد: حدود ساعت 4 بعدازظهر خانم جینا سراسیمه با ما تماس گرفت و اعلام کرد که دوستش ماریا در ویلایش در انوریک به قتل رسیده است. ما بلافاصله به محل آمدیم و متاسفانه با جسد خونآلود ماریا که با شلیک گلوله کالیبر 223 به قتل رسیده بود، روبهرو شدیم. ماریای بیچاره پس از آزار و اذیت به قتل رسیده بود. ما محل را کاملا تحت کنترل درآوردیم و موضوع را به رئیس پلیس اطلاع دادیم. سروان جان ادامه داد: آن طور که در بررسیهای اولیه متوجه شدیم، 4 ساعت از وقوع مرگ او میگذشت. گویا ماریا تنها در ویلا بوده که مورد حمله قاتل بیرحم قرار گرفته و پس از شکنجه و آزار و اذیت به قتل رسیده است. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
داستان / داستان کوتاه
مجموعه داستان شب های خونین|فاطمه فرخی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین