Mahi83M
مدیر رمانیکیخوان
پرسنل مدیریت
مدیر
گوینده
رمانیکیخوان
- نام هنری
- Mahsa83(M.M)
- انتشاریافتهها
- 5
- آزمایشی
- گوینده
- مدیر
- رمانیکیخوان
- شناسه کاربر
- 7282
- تاریخ ثبتنام
- 2022-05-28
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 163
- نوشتهها
- 618
- راهحلها
- 16
- پسندها
- 1,554
- امتیازها
- 388
- محل سکونت
- کرهی ماه🌙
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز میمیرم از پا میوفتم
به تو گفتم خودم و میکشم و پر میزنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز میمیرم از پا میوفتم
به تو گفتم خودم و میکشم و پر میزنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
به تو گفتم خودم و میکشم و پر میزنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز میمیرم از پا میوفتم
به تو گفتم خودم و میکشم و پر میزنم تو آسمونا بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره تو و من بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
مگه بهت نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده عطر تو مث نفس بود واسه این نفس بریده
نام موضوع : متن آهنگ نفس بریده | محسن چاوشی و فرزاد فرزین
دسته : متن آهنگ