انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
لطیفهی آلمانی!
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="tor_anj.kh" data-source="post: 47044" data-attributes="member: 24"><p>Ein Mann kommt in die Apotheke und fragt: “Haben Sie etwas Zucker?” Der Apotheker geht nach hinten und kommt mit einem Beutel Zucker wieder. “Haben Sie vielleicht auch einen Löffel?”, fragt der Mann. Der Apotheker langt unter die Theke und holt einen Löffel hervor. Der Mann holt einen Löffel voll Zucker aus dem Beutel, zieht ein kleines Fläschchen aus der Tasche und träufelt vorsichtig zwanzig Tropfen auf den Zucker. “Probieren Sie doch mal”, sagt er zum Apotheker. Der probiert den beträufelten Zucker und fragt: “Und was soll das jetzt bedeuten?” “Ach, nichts weiter, mein Arzt hat zu mir gesagt: Gehen Sie in die Apotheke und lassen Sie Ihren Urin auf Zucker testen…”</p><p></p><p>مردی به داروخانه رفت و پرسید “کمی شکر دارید؟”</p><p></p><p>داروخانچی رفت و با یک کیسه شکر برگشت.</p><p></p><p>“آیا یک قاشق هم دارید؟”</p><p></p><p>داروخانچی زیر پیشخوان رفت و یک قاشق در آورد. مرد یک قاشق پر شکر را از کیسه در آورد، یک بطری کوچک از جیبش در آورد و با دقت 20 قطره از محلول آن را روی شکر ریخت.</p><p></p><p>به بعد به داروخانچی گفت “این را امتحان می کنی؟”</p><p></p><p>داروخانچی شکر خیس شده را گرفت و خورد (امتحان کرد)، و پرسید “حالا این کار چه معنایی می دهد؟”</p><p></p><p>“اوه، هیچی، دکتر به من گفت به داروخانه برو و بگذار شکر توی ادرارت را امتحان کنند…”</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="tor_anj.kh, post: 47044, member: 24"] Ein Mann kommt in die Apotheke und fragt: “Haben Sie etwas Zucker?” Der Apotheker geht nach hinten und kommt mit einem Beutel Zucker wieder. “Haben Sie vielleicht auch einen Löffel?”, fragt der Mann. Der Apotheker langt unter die Theke und holt einen Löffel hervor. Der Mann holt einen Löffel voll Zucker aus dem Beutel, zieht ein kleines Fläschchen aus der Tasche und träufelt vorsichtig zwanzig Tropfen auf den Zucker. “Probieren Sie doch mal”, sagt er zum Apotheker. Der probiert den beträufelten Zucker und fragt: “Und was soll das jetzt bedeuten?” “Ach, nichts weiter, mein Arzt hat zu mir gesagt: Gehen Sie in die Apotheke und lassen Sie Ihren Urin auf Zucker testen…” مردی به داروخانه رفت و پرسید “کمی شکر دارید؟” داروخانچی رفت و با یک کیسه شکر برگشت. “آیا یک قاشق هم دارید؟” داروخانچی زیر پیشخوان رفت و یک قاشق در آورد. مرد یک قاشق پر شکر را از کیسه در آورد، یک بطری کوچک از جیبش در آورد و با دقت 20 قطره از محلول آن را روی شکر ریخت. به بعد به داروخانچی گفت “این را امتحان می کنی؟” داروخانچی شکر خیس شده را گرفت و خورد (امتحان کرد)، و پرسید “حالا این کار چه معنایی می دهد؟” “اوه، هیچی، دکتر به من گفت به داروخانه برو و بگذار شکر توی ادرارت را امتحان کنند…” [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
لطیفهی آلمانی!
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین