انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصیدههای سنایی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Alex" data-source="post: 52975" data-attributes="member: 498"><p>منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا</p><p>زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا</p><p>شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه</p><p>شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا</p><p>گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق</p><p>زین عالم نبهره و گردون بیوفا</p><p>هر عاقلی به زاویهای مانده ممتحن</p><p>هر فاضلی به داهیه ای گشته مبتلا</p><p>آنکس که گوید از ره معنی کنون همی</p><p>اندر میان خلق ممیز چو من کجا</p><p>دیوانه را همی نشناسد ز هوشیار</p><p>بیگانه را همی بگزیند بر آشنا</p><p>با یکدگر کنند همی کبر هر گروه</p><p>آگاه نه کز آن نتوان یافت کبریا</p><p>هرگز بسوی کبر نتابد عنان خویش</p><p>هرک آیتی نخست بخواند «ز هل اتی»</p><p>با این همه که کبر نکوهیده عادتست</p><p>آزاده را همی ز تواضع بود بلا</p><p>گر من نکوشمی به تواضع نبینمی</p><p>از هر خسی مذلت و از هر کسی عنا</p><p>با جاهلان اگرچه به صورت برابرم</p><p>فرقی بود هرآینه آخر میان ما</p><p>آمد نصیب من ز همه مردمان دو چیز</p><p>از دوستان مذلت و از دشمنان جفا</p><p>قومی ره منازعت من گرفتهاند</p><p>بیعقل و بیکفایت و بیفضل و بیدها</p><p>بر دشمنان همی نتوان بود موتمن</p><p>بر دوستان همی نتوان کرد متکا</p><p>من جز به شخص نیستم آن قوم را نظیر</p><p>شمشیر جز به رنگ نماند به گندنا</p><p>با من همه خصومت ایشان عجب ترست</p><p>ز آهنگ مورچه به سوی جنگ اژدها</p><p>گردد همی شکافته دلشان ز خشم من</p><p>همچون مه از اشارت انگشت مصطفا</p><p>چون گیرم از برای حکیمی قلم به دست</p><p>گردد همه دعاوی آن طایفه هبا</p><p>ناچار بشکند همه ناموس جاودان</p><p>در موضعی که در کف موسا بود عصا</p><p>ایشان به نزد خلق نیابند رتبتی</p><p>تا طبعشان بود ز همه دانشی خلا</p><p>زیرا که بی مطر نبود میغ را خطر</p><p>چونان که بیگهر نبود تیغ را بها</p><p>زیشان نبود باک رهی را به ذرهای</p><p>کز آبگینه ظلم نیاید بر آسیا</p><p>آنم که بردهام علم علم در جهان</p><p>بر گوشهٔ ثریا از مرکز ثرا</p><p>با عقل من نباشد مریخ را توان</p><p>با فضل من نباشد خورشید را ذکا</p><p>شاهان همی کنند به فضل من افتخار</p><p>حران همی کنند به نظم من اقتدا</p><p>با خاطرم منیرم و با رای صافیم</p><p>کالبرق فی الدجی والشمس فیالضحی</p><p>عالیست همتم به همه وقت چون فلک</p><p>صافیست نظم من به همه وقت چون هوا</p><p>بر همت منست سخاهای من دلیل</p><p>بر نظم من بست سخنهای من گوا</p><p>هرگز ندیده و نشنید این کسی ز من</p><p>کردار ناستوده و گفتار ناسزا</p><p>این فخر بس مرا که ندیدست هیچکس</p><p>در نثر من مذمت و در نظم من هجا</p><p>در پای ناکسان نپراکندهام گهر</p><p>از دست مهتران نپذیرفتهام عطا</p><p>آنرا که او به صحبت من سر درآورد</p><p>گویم ثنای نیک و شناسم به دل وفا</p><p>ار ذلتی پدید شود زو معاینه</p><p>انگارمش صواب و نبینم ازو خطا</p><p>اهل سرخس می نشناسند حق من</p><p>تا رحلتی نباشد ازین جایگه مرا</p><p>مقدار آفتاب ندانند مردمان</p><p>تا نور او نگردد از آسمان جدا</p><p>آنگاه قدر او بشناسند با یقین</p><p>کاید شب و پدید شود بر فلک سها</p><p>اندر حضر نباشد آزاده را خطر</p><p>وندر حجر نباشد یاقوت را بها</p><p>شد گفتهٔ سنایی چون کعبه نزد خلق</p><p>زین بیشتر فصول که باید ز ابتدا</p><p>تا کلک او به گاه فصاحت روان بود</p><p>بازار او به نزد بزرگان بود روا</p><p>آن گه به کام او نفسی بر نیاورند</p><p>در دوستی کجا بود این قاعده روا</p><p>آزار او کشند به عمدا به خویشتن</p><p>زانسان که که کشد به سوی خویش کهربا</p><p>در فضل او کنند به هر موضعی حسد</p><p>بر نقص او دهند ز هر جانبی رضا</p><p>عاقل که این شنید بداند حقیقتی</p><p>کاین حرف دشمنان و حسودان بینوا</p><p>چون جوهر سخا شد نزدیک اهل بخل</p><p>چون عنصری ز ظلمت در جنب صد ضیا</p><p>تا ناصحان او نسگالند جز نفاق</p><p>تا دشمنان او ننمایند خود صفا</p><p>ور اوفتد ورا بهمه عمر حاجتی</p><p>بیحجتی کنند همه صحبتش رها</p><p>مرد آن بود که دوستی او بود بجای</p><p>لوبست الجبال و انشقت السما</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Alex, post: 52975, member: 498"] منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق زین عالم نبهره و گردون بیوفا هر عاقلی به زاویهای مانده ممتحن هر فاضلی به داهیه ای گشته مبتلا آنکس که گوید از ره معنی کنون همی اندر میان خلق ممیز چو من کجا دیوانه را همی نشناسد ز هوشیار بیگانه را همی بگزیند بر آشنا با یکدگر کنند همی کبر هر گروه آگاه نه کز آن نتوان یافت کبریا هرگز بسوی کبر نتابد عنان خویش هرک آیتی نخست بخواند «ز هل اتی» با این همه که کبر نکوهیده عادتست آزاده را همی ز تواضع بود بلا گر من نکوشمی به تواضع نبینمی از هر خسی مذلت و از هر کسی عنا با جاهلان اگرچه به صورت برابرم فرقی بود هرآینه آخر میان ما آمد نصیب من ز همه مردمان دو چیز از دوستان مذلت و از دشمنان جفا قومی ره منازعت من گرفتهاند بیعقل و بیکفایت و بیفضل و بیدها بر دشمنان همی نتوان بود موتمن بر دوستان همی نتوان کرد متکا من جز به شخص نیستم آن قوم را نظیر شمشیر جز به رنگ نماند به گندنا با من همه خصومت ایشان عجب ترست ز آهنگ مورچه به سوی جنگ اژدها گردد همی شکافته دلشان ز خشم من همچون مه از اشارت انگشت مصطفا چون گیرم از برای حکیمی قلم به دست گردد همه دعاوی آن طایفه هبا ناچار بشکند همه ناموس جاودان در موضعی که در کف موسا بود عصا ایشان به نزد خلق نیابند رتبتی تا طبعشان بود ز همه دانشی خلا زیرا که بی مطر نبود میغ را خطر چونان که بیگهر نبود تیغ را بها زیشان نبود باک رهی را به ذرهای کز آبگینه ظلم نیاید بر آسیا آنم که بردهام علم علم در جهان بر گوشهٔ ثریا از مرکز ثرا با عقل من نباشد مریخ را توان با فضل من نباشد خورشید را ذکا شاهان همی کنند به فضل من افتخار حران همی کنند به نظم من اقتدا با خاطرم منیرم و با رای صافیم کالبرق فی الدجی والشمس فیالضحی عالیست همتم به همه وقت چون فلک صافیست نظم من به همه وقت چون هوا بر همت منست سخاهای من دلیل بر نظم من بست سخنهای من گوا هرگز ندیده و نشنید این کسی ز من کردار ناستوده و گفتار ناسزا این فخر بس مرا که ندیدست هیچکس در نثر من مذمت و در نظم من هجا در پای ناکسان نپراکندهام گهر از دست مهتران نپذیرفتهام عطا آنرا که او به صحبت من سر درآورد گویم ثنای نیک و شناسم به دل وفا ار ذلتی پدید شود زو معاینه انگارمش صواب و نبینم ازو خطا اهل سرخس می نشناسند حق من تا رحلتی نباشد ازین جایگه مرا مقدار آفتاب ندانند مردمان تا نور او نگردد از آسمان جدا آنگاه قدر او بشناسند با یقین کاید شب و پدید شود بر فلک سها اندر حضر نباشد آزاده را خطر وندر حجر نباشد یاقوت را بها شد گفتهٔ سنایی چون کعبه نزد خلق زین بیشتر فصول که باید ز ابتدا تا کلک او به گاه فصاحت روان بود بازار او به نزد بزرگان بود روا آن گه به کام او نفسی بر نیاورند در دوستی کجا بود این قاعده روا آزار او کشند به عمدا به خویشتن زانسان که که کشد به سوی خویش کهربا در فضل او کنند به هر موضعی حسد بر نقص او دهند ز هر جانبی رضا عاقل که این شنید بداند حقیقتی کاین حرف دشمنان و حسودان بینوا چون جوهر سخا شد نزدیک اهل بخل چون عنصری ز ظلمت در جنب صد ضیا تا ناصحان او نسگالند جز نفاق تا دشمنان او ننمایند خود صفا ور اوفتد ورا بهمه عمر حاجتی بیحجتی کنند همه صحبتش رها مرد آن بود که دوستی او بود بجای لوبست الجبال و انشقت السما [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصیدههای سنایی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین