انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید ملک الشعرای بهار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 27054" data-attributes="member: 36"><p>شد به اقبال شهنشه ختم کار جنگلی</p><p>جنگل از خلخال و طارم امن شد تا انزلی</p><p></p><p>دولت دزدان جنگل سخت مستعجل فتاد</p><p>دولت دزدی بلی باشد بدین مستعجلی</p><p></p><p>هرچه ابر انبوه باشد زود گردد منتشر</p><p>هرچه خور پوشیده ماند زود گردد منجلی</p><p></p><p>بهر یغمای ولایت خوابها دیدند ژرف</p><p>آن یکی طهماسب شه شد آن دگر نادرقلی</p><p></p><p>پاس ملت را میان بستند و شد باری ز سیم</p><p>کیسهٔ ملت تهی صندوق آنان ممتلی</p><p></p><p>هرکرا بر تن قبا دیدند کندند آن قبا</p><p>هرکرا در بر حلی دیدند بردند آن حلی</p><p></p><p>از در دین و وطن کردند با اهل وطن</p><p>آنچه بوسفیانیان کردند با آل علی</p><p></p><p>دعوت اسلامشان شد غارت اسلامیان</p><p>دعوت حقی که یارد دید با این باطلی</p><p></p><p>دینپژوهی را نباشد نسبتی با رهزنی</p><p>رهنوردی را نیاید راست دعوی با شلی</p><p></p><p>راست ناید ملکداری هیچگه با خودسری</p><p>برنتابد دادخواهی هیچگه با جاهلی</p><p></p><p>بهر تاراج و فنای قوم بنمودند سخت</p><p>گه به لشکر عارضی گه درولایت عاملی</p><p></p><p>سارق و قاتل ز هرسو گرد شد برگردشان</p><p>زبن قبل انبوه شد جیشی بدان مستکملی</p><p></p><p>از خیالی بود یکسر جنگشان و صلحشان</p><p>جنگشان از تیره رایی صلحشان از فاعلی</p><p></p><p>هدیهها دادند و رشوتها به طماعان ری</p><p>تا برآشوبند مردم را به صد حیلت، ولی</p><p></p><p>زودتر ز اندیشهٔ این روزگار آشفتگان</p><p>روزگار آشفت بر نابخردان جنگلی</p><p></p><p>اینک اندر بنگه آنان بهنام شهریار</p><p>خطبه خواند خاطب لشکر به آوای جلی</p><p></p><p>مملکت چون یار گردد با وزیری هوشمند</p><p>زود برخیزد ز کشور راه و رسم کاهلی</p><p></p><p>کارها یکرویه گردد ملکت ایمن شود</p><p>عدل و داد آید به جای جادویی و تنبلی</p><p></p><p>منت ایزد را که با فر شهنشه یار گشت</p><p>پاک دستوری بدین دانایی و روشندلی</p><p></p><p>صاحب اعظم وثوق دولت عالی حسن</p><p>مشتهر در مقبلی، ضربالمثل در عاقلی</p><p></p><p>ای مهین صدر معظم ای که بیروی تو بود</p><p>مسند فرمانگزاری غرقه اندر مهملی</p><p></p><p>منکران پار اکنون مومنان حضرتند</p><p>قابلیت زود پیدا گردد از ناقابلی</p><p></p><p>میز والاتر ز شخصی بیخرد بر پشت میز</p><p>صندلی بهتر ز مردی بیهنر بر صندلی</p><p></p><p>تا تو گشتی بوستان پیرای این کشور، نماند</p><p>هر غرابی را درین گلبن مجال بلبلی</p><p></p><p>خاطر ملت شد از فکر متینت مطمئن</p><p>صفحهٔ کشور شد از رای رزینت صیقلی</p><p></p><p>یا ز دانش مرد جوید نام یا ز اقبال و بخت</p><p>نامور صدرا تو هم دانشوری هم مقبلی</p><p></p><p>نیکخواه ملک را در جام، شیرین شربتی</p><p>بدسگال ملک را در کام ناخوش حنظلی</p><p></p><p>مر سیاست را بهصدر اندر وزیری سائسی</p><p>مر حماست را به ملک اندر امیری پر دلی</p><p></p><p>داهی شرقی ولیکن در درایت غربیئی</p><p>مرد امروزی ولیکن آیت مستقبلی</p><p></p><p>چون به کارنظم بنشینی حکیم طوسیئی</p><p>چون به گاه نطق برخیزی خطیب وائلی</p><p></p><p>چون که در مجلس گرایی زیب بخش مجلسی</p><p>چون که در محفل نشینی آفتاب محفلی</p><p></p><p>دور گیتی کرد کامل شهرت بوذرجمهر</p><p>تو به عهد خویشتن بوذرجمهر کاملی</p><p></p><p>این وزیران معظم وین گرامی خواجگان</p><p>عاقلند اما تو ای دستور اعظم اعقلی</p><p></p><p>کید بدخواهان نگیرد در تو آری چون کند</p><p>با فر سیروس کید جادوان بابلی</p><p></p><p>تو مرا خواهی که اندر نظم شخص اولم</p><p>من تو را خواهم که اندر عقل شخص اولی</p><p></p><p>از کلام پارسی گویان درخشد شعر من</p><p>همچنان کز شعر تازی شعرهای جاهلی</p><p></p><p>شوق مدح و آفرینت بر شکسته طبع من</p><p>کرد آسان این قصیدت را به چندین مشکلی</p><p></p><p>تا جدا باشد به مسلک بلشویک از منشویک</p><p>تا دو تا باشد به مذهب شافعی از حنبلی</p><p></p><p>نخل احباب تو را کامل شود بارآوری</p><p>کشت اعداء تو را حاصل شود بیحاصلی</p><p></p><p>اندرین دولت بپایی سالیان واری بهجای</p><p>عفو در کار عدو و انصاف درکار ولی</p><p></p><p>دیر مانی دیر تا این ملک را از دست و پای</p><p>غل محنت برگشایی، بند ذلت بگسلی</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 27054, member: 36"] شد به اقبال شهنشه ختم کار جنگلی جنگل از خلخال و طارم امن شد تا انزلی دولت دزدان جنگل سخت مستعجل فتاد دولت دزدی بلی باشد بدین مستعجلی هرچه ابر انبوه باشد زود گردد منتشر هرچه خور پوشیده ماند زود گردد منجلی بهر یغمای ولایت خوابها دیدند ژرف آن یکی طهماسب شه شد آن دگر نادرقلی پاس ملت را میان بستند و شد باری ز سیم کیسهٔ ملت تهی صندوق آنان ممتلی هرکرا بر تن قبا دیدند کندند آن قبا هرکرا در بر حلی دیدند بردند آن حلی از در دین و وطن کردند با اهل وطن آنچه بوسفیانیان کردند با آل علی دعوت اسلامشان شد غارت اسلامیان دعوت حقی که یارد دید با این باطلی دینپژوهی را نباشد نسبتی با رهزنی رهنوردی را نیاید راست دعوی با شلی راست ناید ملکداری هیچگه با خودسری برنتابد دادخواهی هیچگه با جاهلی بهر تاراج و فنای قوم بنمودند سخت گه به لشکر عارضی گه درولایت عاملی سارق و قاتل ز هرسو گرد شد برگردشان زبن قبل انبوه شد جیشی بدان مستکملی از خیالی بود یکسر جنگشان و صلحشان جنگشان از تیره رایی صلحشان از فاعلی هدیهها دادند و رشوتها به طماعان ری تا برآشوبند مردم را به صد حیلت، ولی زودتر ز اندیشهٔ این روزگار آشفتگان روزگار آشفت بر نابخردان جنگلی اینک اندر بنگه آنان بهنام شهریار خطبه خواند خاطب لشکر به آوای جلی مملکت چون یار گردد با وزیری هوشمند زود برخیزد ز کشور راه و رسم کاهلی کارها یکرویه گردد ملکت ایمن شود عدل و داد آید به جای جادویی و تنبلی منت ایزد را که با فر شهنشه یار گشت پاک دستوری بدین دانایی و روشندلی صاحب اعظم وثوق دولت عالی حسن مشتهر در مقبلی، ضربالمثل در عاقلی ای مهین صدر معظم ای که بیروی تو بود مسند فرمانگزاری غرقه اندر مهملی منکران پار اکنون مومنان حضرتند قابلیت زود پیدا گردد از ناقابلی میز والاتر ز شخصی بیخرد بر پشت میز صندلی بهتر ز مردی بیهنر بر صندلی تا تو گشتی بوستان پیرای این کشور، نماند هر غرابی را درین گلبن مجال بلبلی خاطر ملت شد از فکر متینت مطمئن صفحهٔ کشور شد از رای رزینت صیقلی یا ز دانش مرد جوید نام یا ز اقبال و بخت نامور صدرا تو هم دانشوری هم مقبلی نیکخواه ملک را در جام، شیرین شربتی بدسگال ملک را در کام ناخوش حنظلی مر سیاست را بهصدر اندر وزیری سائسی مر حماست را به ملک اندر امیری پر دلی داهی شرقی ولیکن در درایت غربیئی مرد امروزی ولیکن آیت مستقبلی چون به کارنظم بنشینی حکیم طوسیئی چون به گاه نطق برخیزی خطیب وائلی چون که در مجلس گرایی زیب بخش مجلسی چون که در محفل نشینی آفتاب محفلی دور گیتی کرد کامل شهرت بوذرجمهر تو به عهد خویشتن بوذرجمهر کاملی این وزیران معظم وین گرامی خواجگان عاقلند اما تو ای دستور اعظم اعقلی کید بدخواهان نگیرد در تو آری چون کند با فر سیروس کید جادوان بابلی تو مرا خواهی که اندر نظم شخص اولم من تو را خواهم که اندر عقل شخص اولی از کلام پارسی گویان درخشد شعر من همچنان کز شعر تازی شعرهای جاهلی شوق مدح و آفرینت بر شکسته طبع من کرد آسان این قصیدت را به چندین مشکلی تا جدا باشد به مسلک بلشویک از منشویک تا دو تا باشد به مذهب شافعی از حنبلی نخل احباب تو را کامل شود بارآوری کشت اعداء تو را حاصل شود بیحاصلی اندرین دولت بپایی سالیان واری بهجای عفو در کار عدو و انصاف درکار ولی دیر مانی دیر تا این ملک را از دست و پای غل محنت برگشایی، بند ذلت بگسلی [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید ملک الشعرای بهار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین