انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید ملک الشعرای بهار
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 27046" data-attributes="member: 36"><p>بدرود گفت دولت قاجاری</p><p>مرگ اندر آمد از پس بیماری</p><p></p><p>فرجام زشت خویش پدید آورد</p><p>کندی و کاهلی و سبکساری</p><p></p><p>وآمد به جای کاهلی و کندی</p><p>جلدی و چیرهدستی و هشیاری</p><p></p><p>وحشی ددیست پادشهی، کاورا</p><p>نتوان نگاهداشت به عیاری</p><p></p><p>باریکتر ز موی بسی راز است</p><p>زیر کلاهداری و سرداری</p><p></p><p>آنجا کمال و عقل و هنر باید</p><p>آراسته به فره داداری</p><p></p><p>جودی فراخ دامن و چشمی پر</p><p>فکری درست و چهری دیداری</p><p></p><p>بنهاده کارها همه با قانون</p><p>وز قهر و خشم یافته بیزاری</p><p></p><p>وآن پادشه که باشد خودکامه</p><p>باشدش کارکرد به دشواری</p><p></p><p>خوبی نقیض یکدگرش باید</p><p>یکجای صدق و جایی مکاری</p><p></p><p>یکجای سادگی و جوانمردی</p><p>یکجای گربزی و ریاکاری</p><p></p><p>یکجای چشمپوشی و بیباکی</p><p>یک چای بیمناکی و بیداری</p><p></p><p>در دفع خصم آنچه سزا بیند</p><p>بایدش کار بست به ناچاری</p><p></p><p>لیکن حذر ببایدش از این سه</p><p>بخل و دروغگویی و غداری</p><p></p><p>*</p><p>*</p><p></p><p>آنگه کجا نهد به جهان اقبال</p><p>بنیاد بارگاه جهانداری</p><p></p><p>پیروزیست آلت کار آنگه</p><p>آید امید و بیم به معماری</p><p></p><p>چون گشت کاخ دولت آماده</p><p>عشق آید و جوانی و میخواری</p><p></p><p>تنپروری و نخوت از آن خیزد</p><p>وز این دول، کاهلی و گرانباری</p><p></p><p>رندان چاپلوس فراز آیند</p><p>بنهفته تن به جامهٔ درباری</p><p></p><p>هریک هوای خاطر خود جسته</p><p>یعنی ز شه کنیم هواداری</p><p></p><p>نگذاشته نماز ولی زی شه</p><p>هر دم نماز برده به طراری</p><p></p><p>چونسفلگانشوند فزون، گردند</p><p>فرزانگان و پاکان متواری</p><p></p><p>دوریچو برگذشت بر این حالت</p><p>آید زمان ضعف وگرفتاری</p><p></p><p>شه چونزبون وزار شود، خیزند</p><p>غوغاییان و مردم بازاری</p><p></p><p>دیری بنگذردکه فرو ریزد</p><p>آن کاخ دیر مانده به ستواری</p><p></p><p>هنگام ضعف وپیری پیش آید</p><p>زان پس زمان مرگ و نگونساری</p><p></p><p>*</p><p>*</p><p></p><p>بنگر یکی به چشم خرد کایدون</p><p>بر باد رفت دولت قاجاری</p><p></p><p>ملکی که دی به زور پدید آمد</p><p>امروز ناپدید شد از زاری</p><p></p><p>حربست زندگانی و اصحابش</p><p>خون خورده خوی کرده به خونخواری</p><p></p><p>خوار و اسیروار زید ناچار</p><p>مردی که نیست حربی و پیکاری</p><p></p><p>کودک بپرور از پی آینده</p><p>تا پر شود چو ماه ده و چاری</p><p></p><p>دولت بود به پرورش فردا</p><p>قائم، نه فکر پاری و پیراری</p><p></p><p>کودک چو شد ز مدرسه در محفل</p><p>پرسند ازو چه تازه و نو داری؟</p><p></p><p>دولت به جهد و همت پیش آید</p><p>پاید سپس به نیکو رفتاری</p><p></p><p>زین حال نیست چاره به گیتی در</p><p>کاین حال سنتی است چنین جاری</p><p></p><p>هر ملک را که داد بود بنیاد</p><p>دیر ایستد چو کوه به ستواری</p><p></p><p>وان ملک را که ظلم بود بنیان</p><p>زود اوفتد به مسکنت و خواری</p><p></p><p>شاهی به رایگان ندهد کس را</p><p>این چرخ سالخوردهٔ زنگاری</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 27046, member: 36"] بدرود گفت دولت قاجاری مرگ اندر آمد از پس بیماری فرجام زشت خویش پدید آورد کندی و کاهلی و سبکساری وآمد به جای کاهلی و کندی جلدی و چیرهدستی و هشیاری وحشی ددیست پادشهی، کاورا نتوان نگاهداشت به عیاری باریکتر ز موی بسی راز است زیر کلاهداری و سرداری آنجا کمال و عقل و هنر باید آراسته به فره داداری جودی فراخ دامن و چشمی پر فکری درست و چهری دیداری بنهاده کارها همه با قانون وز قهر و خشم یافته بیزاری وآن پادشه که باشد خودکامه باشدش کارکرد به دشواری خوبی نقیض یکدگرش باید یکجای صدق و جایی مکاری یکجای سادگی و جوانمردی یکجای گربزی و ریاکاری یکجای چشمپوشی و بیباکی یک چای بیمناکی و بیداری در دفع خصم آنچه سزا بیند بایدش کار بست به ناچاری لیکن حذر ببایدش از این سه بخل و دروغگویی و غداری * * آنگه کجا نهد به جهان اقبال بنیاد بارگاه جهانداری پیروزیست آلت کار آنگه آید امید و بیم به معماری چون گشت کاخ دولت آماده عشق آید و جوانی و میخواری تنپروری و نخوت از آن خیزد وز این دول، کاهلی و گرانباری رندان چاپلوس فراز آیند بنهفته تن به جامهٔ درباری هریک هوای خاطر خود جسته یعنی ز شه کنیم هواداری نگذاشته نماز ولی زی شه هر دم نماز برده به طراری چونسفلگانشوند فزون، گردند فرزانگان و پاکان متواری دوریچو برگذشت بر این حالت آید زمان ضعف وگرفتاری شه چونزبون وزار شود، خیزند غوغاییان و مردم بازاری دیری بنگذردکه فرو ریزد آن کاخ دیر مانده به ستواری هنگام ضعف وپیری پیش آید زان پس زمان مرگ و نگونساری * * بنگر یکی به چشم خرد کایدون بر باد رفت دولت قاجاری ملکی که دی به زور پدید آمد امروز ناپدید شد از زاری حربست زندگانی و اصحابش خون خورده خوی کرده به خونخواری خوار و اسیروار زید ناچار مردی که نیست حربی و پیکاری کودک بپرور از پی آینده تا پر شود چو ماه ده و چاری دولت بود به پرورش فردا قائم، نه فکر پاری و پیراری کودک چو شد ز مدرسه در محفل پرسند ازو چه تازه و نو داری؟ دولت به جهد و همت پیش آید پاید سپس به نیکو رفتاری زین حال نیست چاره به گیتی در کاین حال سنتی است چنین جاری هر ملک را که داد بود بنیاد دیر ایستد چو کوه به ستواری وان ملک را که ظلم بود بنیان زود اوفتد به مسکنت و خواری شاهی به رایگان ندهد کس را این چرخ سالخوردهٔ زنگاری [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید ملک الشعرای بهار
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین