انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید سلمان ساوجی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="S O-O M" data-source="post: 45198" data-attributes="member: 36"><p>در مدح سلطان اویس:</p><p></p><p>ای که روی تو به صدبار، ز گل تازهترست</p><p>از حیایت به ع×ر×ق، روی گل تازهترست</p><p>یا رب این شعر سیاه تو چه خوش بافتهاند!</p><p>کش حریر سمن و اطلس گل آسترست</p><p>برقع عارض تو عافیت دلها بود</p><p>عافیت باز بر افتاده دور قمرست</p><p>سر راز سر زلفت نگشود است کسی</p><p>ظاهرا بویی از آن برده نسیم سحرست</p><p>از ره دیده دلم رفت به خال و خط تو</p><p>کرده مسکین ز پی سود به دریا سفرست</p><p>دامنت دود دل عود گرفت و خوش شد</p><p>تا بدانی که دم سوختگان را اثرست</p><p>عجب آنکس که به دور لب تو م×س×ت می است</p><p>مگر از باده لعل لب تو بیخبرست؟</p><p>چشم ترک تو به تیر نظر انداخت مرا</p><p>چشم ترک توام انداخته باز از نظرست</p><p>همه رهگذر آتش رخساره اوست</p><p>مردم چشم مرا آبی اگر در جگرست</p><p>شمه حاصل مشکم است ز زلف و آن نیز</p><p>نیست از باد هوا لیک زخون جگرست</p><p>پسته را گوکه دهن باز مکن، مغز مبر</p><p>پیش آن پسته دهن کش سخن اندر شکرست</p><p>چون میان تو تنم گرچه خیالی شده است</p><p>همچنان این دل مسکین به خیال تو درست</p><p>کی تواند دلم از موی میان تو گذشت</p><p>که شبی تیره و باریک و رهی درکمرست</p><p>سرکشی نیست چو زلف تو و او نیز چو من</p><p>از بن گوش به عشق تو درآورده سرست</p><p>چشم دارد که چو چشم تو بود نرگس م×س×ت</p><p>واندرین هیچ نظر نیست چه جای نظرست</p><p>لب خشک و مژه تر ز تو دارم حاصل</p><p>در جهان نیست جزین هرچه مرا خشک و ترست</p><p>سایه زلف تو بر چشمه خورشید افتاد</p><p>خم زلف تو مگر چتر شه دادگرست؟</p><p>بحر زخار کرم، آنکه گه موج عطا</p><p>بحر پیش کف دستش ز شمار شمرست</p><p>ناصر دین نبی، شاه اویس، آنکه دلش</p><p>عالم علم علی، عادل عدل عمرست</p><p>روح محض است تنش، عقل مجرد ذاتش</p><p>که جز این هر دو سراپا لطف و هنرست</p><p>ای که خاک کف پایت فلک کحلی را</p><p>نیل پیشانی مهر و مه کحل بصرست</p><p>خط فرمان تو، طغرای مناشیر جهان</p><p>حکم دیوان تو، امضای مثال قدرست</p><p>فتنه را دیده به دوران تو اندر خواب است</p><p>تیغ را دست ز انصاف تو اندر کمرست</p><p>طره پرچم و ماه علم منصورت</p><p>آن شب قدر شرف این همه عید ظفرست</p><p>در هوا ابر ز ادرار کفت راتبه خوار</p><p>در زمین آب ز اجزای درت بهرهورست</p><p>خیمه قدر تو را، فلکه ز سقف فلک است</p><p>چمن طبع تو را زهره به جای زهر است</p><p>آفتابی تو و راتب خور خوان تو، مه است</p><p>آسمانی و برآورده رای تو، خورست</p><p>در اموری که پی سد طریق فتن است</p><p>در مقامی که گه قطع مهام بشرست</p><p>خامه ملهم تو ثانی ذوالقرنین است</p><p>خنجر سبز لباس تو، بجای خضرست</p><p>زان جهت در دل خصمت شده این عین حیات</p><p>زین سبب در ظلمات آن شده گوهر سیرست</p><p>آبگون پیکر خود شعشه دشنه تو</p><p>جگر تشنه اعدای تو را آبخورست</p><p>نسخه نامیه از خلق تو حاصل گردد</p><p>داده تفضیل ازان برقلم و نیشکرست</p><p>ظالمانند به دوران تو انجم زان روی</p><p>روز و شب خانه ایشان همه زیر و زبرست</p><p>ملکت از امن چو اطراف سپهرست درو</p><p>رفته آهو بره در چشم و دل شیر نرست</p><p>هرکه را گوهر نام تو برآید به زبان</p><p>دهنش چون دهن سکه لبالب ز زرست</p><p>همه کس را شرف و فخر به علم و هنرست</p><p>تویی آنکس که به تو علم و شرف مفتخرست</p><p>آن سرافراز نهالیست سنان تو به رزم</p><p>که سر و سینه بدخواه تواش بارو برست</p><p>هر کجا سرزده در قلب سماک رمحت</p><p>در دم رمح تو سربرزده نجم ظفرست</p><p>باد از آن در کف آب است به زندان حباب</p><p>که به عهد تو به ابکار چمن پرده درست</p><p>هست با داغ ولای تو و طوق مننت</p><p>هر چه امروز در اطراف جهان جانورست</p><p>تانه افلاک پدر، چار طبیعت مادر</p><p>باشد و آدم از آن هر دو نخستین پسرست</p><p>وارث مادر گیتی همگی ذات تو باد</p><p>که حقیقت خلف دوده این نه پدرست</p><p>باد عید تو مبارک که جهان را امروز</p><p>دیدن ما هچه چتر تو، عیدی دگرست</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="S O-O M, post: 45198, member: 36"] در مدح سلطان اویس: ای که روی تو به صدبار، ز گل تازهترست از حیایت به ع×ر×ق، روی گل تازهترست یا رب این شعر سیاه تو چه خوش بافتهاند! کش حریر سمن و اطلس گل آسترست برقع عارض تو عافیت دلها بود عافیت باز بر افتاده دور قمرست سر راز سر زلفت نگشود است کسی ظاهرا بویی از آن برده نسیم سحرست از ره دیده دلم رفت به خال و خط تو کرده مسکین ز پی سود به دریا سفرست دامنت دود دل عود گرفت و خوش شد تا بدانی که دم سوختگان را اثرست عجب آنکس که به دور لب تو م×س×ت می است مگر از باده لعل لب تو بیخبرست؟ چشم ترک تو به تیر نظر انداخت مرا چشم ترک توام انداخته باز از نظرست همه رهگذر آتش رخساره اوست مردم چشم مرا آبی اگر در جگرست شمه حاصل مشکم است ز زلف و آن نیز نیست از باد هوا لیک زخون جگرست پسته را گوکه دهن باز مکن، مغز مبر پیش آن پسته دهن کش سخن اندر شکرست چون میان تو تنم گرچه خیالی شده است همچنان این دل مسکین به خیال تو درست کی تواند دلم از موی میان تو گذشت که شبی تیره و باریک و رهی درکمرست سرکشی نیست چو زلف تو و او نیز چو من از بن گوش به عشق تو درآورده سرست چشم دارد که چو چشم تو بود نرگس م×س×ت واندرین هیچ نظر نیست چه جای نظرست لب خشک و مژه تر ز تو دارم حاصل در جهان نیست جزین هرچه مرا خشک و ترست سایه زلف تو بر چشمه خورشید افتاد خم زلف تو مگر چتر شه دادگرست؟ بحر زخار کرم، آنکه گه موج عطا بحر پیش کف دستش ز شمار شمرست ناصر دین نبی، شاه اویس، آنکه دلش عالم علم علی، عادل عدل عمرست روح محض است تنش، عقل مجرد ذاتش که جز این هر دو سراپا لطف و هنرست ای که خاک کف پایت فلک کحلی را نیل پیشانی مهر و مه کحل بصرست خط فرمان تو، طغرای مناشیر جهان حکم دیوان تو، امضای مثال قدرست فتنه را دیده به دوران تو اندر خواب است تیغ را دست ز انصاف تو اندر کمرست طره پرچم و ماه علم منصورت آن شب قدر شرف این همه عید ظفرست در هوا ابر ز ادرار کفت راتبه خوار در زمین آب ز اجزای درت بهرهورست خیمه قدر تو را، فلکه ز سقف فلک است چمن طبع تو را زهره به جای زهر است آفتابی تو و راتب خور خوان تو، مه است آسمانی و برآورده رای تو، خورست در اموری که پی سد طریق فتن است در مقامی که گه قطع مهام بشرست خامه ملهم تو ثانی ذوالقرنین است خنجر سبز لباس تو، بجای خضرست زان جهت در دل خصمت شده این عین حیات زین سبب در ظلمات آن شده گوهر سیرست آبگون پیکر خود شعشه دشنه تو جگر تشنه اعدای تو را آبخورست نسخه نامیه از خلق تو حاصل گردد داده تفضیل ازان برقلم و نیشکرست ظالمانند به دوران تو انجم زان روی روز و شب خانه ایشان همه زیر و زبرست ملکت از امن چو اطراف سپهرست درو رفته آهو بره در چشم و دل شیر نرست هرکه را گوهر نام تو برآید به زبان دهنش چون دهن سکه لبالب ز زرست همه کس را شرف و فخر به علم و هنرست تویی آنکس که به تو علم و شرف مفتخرست آن سرافراز نهالیست سنان تو به رزم که سر و سینه بدخواه تواش بارو برست هر کجا سرزده در قلب سماک رمحت در دم رمح تو سربرزده نجم ظفرست باد از آن در کف آب است به زندان حباب که به عهد تو به ابکار چمن پرده درست هست با داغ ولای تو و طوق مننت هر چه امروز در اطراف جهان جانورست تانه افلاک پدر، چار طبیعت مادر باشد و آدم از آن هر دو نخستین پسرست وارث مادر گیتی همگی ذات تو باد که حقیقت خلف دوده این نه پدرست باد عید تو مبارک که جهان را امروز دیدن ما هچه چتر تو، عیدی دگرست [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
متفرقه ادبیات
قصاید سلمان ساوجی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین