انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
فن فیکشن
فن فیکشن آریل، شیطان دریایی | نرگس محمدیان روشنفکر
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ماهِ نزدیک" data-source="post: 124570" data-attributes="member: 6425"><p>چند سال بعد</p><p>سوزش پولکهای فلوندر و دم آریل، به تدریج بیشتر میشد و مدام سرفه میکردند، اما پری دریایی تلاش میکرد اوضاع را مثل قبل جلوه دهد و این، سختترین کاری بود که در این چند سال انجام داده بود. خبر شیوع و وخامت تدریجی یک بیماری، تمام قصر را در اینچند سال پر کرده بود. درگیریها آنقدر زیاد بودند که پدر بیشتر نقش قاضی را داشت تا پادشاه! آریل و فلوندر بیمار بودند، اما پنهانی به کشتی تاریک متروکه میرفتند تا معجونهای جدید بسازند. </p><p>در کشتی، سرفههای آریل بیشتر میشد؛ گویا به اندازهای که در قصر سرفههایش را حبس کرده بود، در کشتی جبران میکرد. بقایای کتاب طلسم تغییر رنگ گوشهای افتاده بود. فلوندر سعی کرد نوشتههای آن را بخواند:《در تاثیر اینطلسم روی رنگ پولک هیچ شکی نیست، اما عوارضش مسمومکردن آب و بهوجودآمدن یک بیماری جدید است. اینبیماری در پولک پریان و ماهیها سوزش ایجاد کرده و به آبششها آسیب میزند. تنها راه درمان، خوراندن گوشت پری یا ماهی تغییر رنگیافته به ماهیها و پریان بیمار است.》</p><p>جمله آخر، لرزهای غیرقابلتوصیف در تن آریل و فلوندر انداخت.</p><p>- گوش... گوشت ما؟ یعنی... پریهای دریایی و ماهیها... بدن ما را میخورند؟</p><p>- یعنی قرار است برای چنینچیزی اعدام شویم؟!</p><p>- تو شاید، اما من که پری دریایی هستم نه... . </p><p>- تو اعدام نمیشوی؟! عادلانه نیست! </p><p>- یک پری دریایی اگر بمیرد، تبدیل به کف و حباب میشود. اگر قرار باشد من را بخورند، در حالی که زندهام اینکار را میکنند.</p><p>بغض فلوندر ترکید.</p><p>- هر بلایی به سرت بیاید برایم مهم نیست! تقصیر تو بود... و حالا من هم باید تاوان اشتباه تو را بدهم!</p><p>در این چند سال، آنها به قسمتهایی از دریا سفر کرده بودند که هر موجودی نمیتواند در طول عمرش ببیند. یکی از سرگرمیهایشان بازی با کوسهها بود. تا نزدیک دهان کوسه میرفتند و سپس آریل، خودش و فلوندر را به جای دیگری میبرد. لذت تعقیبشدن توسط کوسهها در حالی که احساس امنیت میکردند، لذت ترساندن غواصهای حیرتزده و کشف قسمتهای جدید اقیانوس، باعث میشد بیماری خود را فراموش کنند. نه! آنها علاوه بر بیماری، رنجی که زندگی تحمیل کرده بود را هم فراموش کرده بودند و حالا باید تاوان تمام اینلحظههای خوب را میدادند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ماهِ نزدیک, post: 124570, member: 6425"] چند سال بعد سوزش پولکهای فلوندر و دم آریل، به تدریج بیشتر میشد و مدام سرفه میکردند، اما پری دریایی تلاش میکرد اوضاع را مثل قبل جلوه دهد و این، سختترین کاری بود که در این چند سال انجام داده بود. خبر شیوع و وخامت تدریجی یک بیماری، تمام قصر را در اینچند سال پر کرده بود. درگیریها آنقدر زیاد بودند که پدر بیشتر نقش قاضی را داشت تا پادشاه! آریل و فلوندر بیمار بودند، اما پنهانی به کشتی تاریک متروکه میرفتند تا معجونهای جدید بسازند. در کشتی، سرفههای آریل بیشتر میشد؛ گویا به اندازهای که در قصر سرفههایش را حبس کرده بود، در کشتی جبران میکرد. بقایای کتاب طلسم تغییر رنگ گوشهای افتاده بود. فلوندر سعی کرد نوشتههای آن را بخواند:《در تاثیر اینطلسم روی رنگ پولک هیچ شکی نیست، اما عوارضش مسمومکردن آب و بهوجودآمدن یک بیماری جدید است. اینبیماری در پولک پریان و ماهیها سوزش ایجاد کرده و به آبششها آسیب میزند. تنها راه درمان، خوراندن گوشت پری یا ماهی تغییر رنگیافته به ماهیها و پریان بیمار است.》 جمله آخر، لرزهای غیرقابلتوصیف در تن آریل و فلوندر انداخت. - گوش... گوشت ما؟ یعنی... پریهای دریایی و ماهیها... بدن ما را میخورند؟ - یعنی قرار است برای چنینچیزی اعدام شویم؟! - تو شاید، اما من که پری دریایی هستم نه... . - تو اعدام نمیشوی؟! عادلانه نیست! - یک پری دریایی اگر بمیرد، تبدیل به کف و حباب میشود. اگر قرار باشد من را بخورند، در حالی که زندهام اینکار را میکنند. بغض فلوندر ترکید. - هر بلایی به سرت بیاید برایم مهم نیست! تقصیر تو بود... و حالا من هم باید تاوان اشتباه تو را بدهم! در این چند سال، آنها به قسمتهایی از دریا سفر کرده بودند که هر موجودی نمیتواند در طول عمرش ببیند. یکی از سرگرمیهایشان بازی با کوسهها بود. تا نزدیک دهان کوسه میرفتند و سپس آریل، خودش و فلوندر را به جای دیگری میبرد. لذت تعقیبشدن توسط کوسهها در حالی که احساس امنیت میکردند، لذت ترساندن غواصهای حیرتزده و کشف قسمتهای جدید اقیانوس، باعث میشد بیماری خود را فراموش کنند. نه! آنها علاوه بر بیماری، رنجی که زندگی تحمیل کرده بود را هم فراموش کرده بودند و حالا باید تاوان تمام اینلحظههای خوب را میدادند. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
فن فیکشن
فن فیکشن آریل، شیطان دریایی | نرگس محمدیان روشنفکر
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین