انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
ضرب المثل های آلمانی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Soli" data-source="post: 68634" data-attributes="member: 1186"><p>ترجمه ب: در کاری مهارت داشتن.</p><p></p><p>Ich kann nicht behaupten, daβ ich mit der Mathematik auf du und du stehe.</p><p></p><p>من نمی توانم ادعا بکنم که در ریاضیات مهارت دارم.</p><p></p><p>erwische: ihn hat’s erwischt</p><p>ترجمه الف: او مریض شده</p><p></p><p>Mich hat die Grippe dismal verschont, dafür hat meinen Mann ganz schlimm erwischt.</p><p></p><p>من این بار از بیماری گریپ مصون مانده ام. اما در عوض شوهرم بدجوری مریض شده است.</p><p></p><p>ترجمه ب: او مرده</p><p></p><p>Alle Fallschirmspringer sind wieder gut über die Grenze gekommen, bis auf einen, den hat’s erwischt.</p><p></p><p>همه چتربازها سالم فرود آمدند، فقط یکی مرده است.</p><p></p><p>ترجمه ج: او گیر افتاده</p><p></p><p>Die Schmuggler sind wieder gut gelandet, nur einen hat’s erwischt.</p><p></p><p>قاچاقچی ها باز هم به سلامت از مرز گذشته اند، به جز یکی از آن ها که گیر افتاده است.</p><p></p><p>ترجمه د: او عاشق شده</p><p></p><p>“was ist los, Achim kommet seit Wochen nicht mehr!” “den hat’s erwischt. Er hat eine neue Freundin.”</p><p></p><p>«چی شده؟ هفته هاست که آخیم نیامده است.» «او عاشق شده است. او مورد جدیدی دارد.»</p><p></p><p> gehen lassen</p><p>ترجمه الف: به خود مسلط نبودن</p><p></p><p>Wer eine leitende stellung innehat, darf sich niemals gehen lassen.</p><p></p><p>کسی که دارای پست ریاست باشد، باید همیشه به خود مسلط باشد.</p><p></p><p>ترجمه ب: به سر و وضع خود نرسیدن</p><p></p><p>Wer eine leitende Stellung innehat, darf sich nicht gehen lassen. Er muβ immer tipp top angezogen sein.</p><p></p><p>کسی که دارای پست ریاست است، باید به سر و وضع خود برسد. او باید لباسش همیشه مرتب باشد.</p><p></p><p>Aus der Hand geben</p><p>ترجمه الف: به عهده کسی گذاشتن</p><p></p><p>Ich schaffe diese vielen Übersetzungen nicht mehr selbst, ich muβ einen Teil aus der Hand geben.</p><p></p><p>من دیگر این همه ترجمه را خودم نمی توانم بدهم، من باید قسمتی از آن را به عهده کس دیگری بگذارم.</p><p></p><p>ترجمه ب: از چیزی چشم پوشی کردن</p><p></p><p>Sie können jedoch nicht auf diese Eigenschaft im Moment arbeiten, Sie sollter e saber auf kenien Fall aus der Hand geben.</p><p></p><p>گرچه در حال حاضر نمی توانید روی این زمین کار بکنید اما نباید به هیچ وجه از آن چشم پوشی کنید.</p><p></p><p>hoch im kurs stehen</p><p>ترجمه الف: از مقبولیت برخوردار شدن</p><p></p><p>Manche heilmethoden unserer vorväter stehen heute wieder hoch im kurs.</p><p></p><p>بعضی از روش های درمانی سال های گذشته مان دوباره از مقبولیت برخوردار شده اند.</p><p></p><p>ترجمه ب: خیلی گران و مورد تقاضا بودن</p><p></p><p>Echte antike Möbel stehen hoch im kurs.</p><p></p><p>مبلمان قدیمی خیلی گران و مورد تقاضا هستند.</p><p></p><p>ترجمه ج: حمایت شدن</p><p></p><p>Dr. Schmidt kann sich so manche Extratour leisten, weiler beim Chef hoc him kurssteht.</p><p></p><p>دکتر اشمیت می تواند بعضی کارهای غیر معمول بکند، چون رئیس از او حمایت می کند.</p><p></p><p>an der Quelle sitzen</p><p>ترجمه الف: جنس را از تولید کننده گرفتن</p><p></p><p>Alle Elektro Sachen kommen sie von meinem Schwager beziehung. Er ist leiter einer groβen Firma. Er sitzt an der Quelle und kann Ihnen alles billing besorger.</p><p></p><p>تمام وسائل برقی را می توانید از شوهرخواهر من دریافت کنید. او رئیس یک شرکت بزرگ است. اجناس را از تولید کننده می گیرد و می تواند همه چیز را برای شما ارزانتر تهیه کند.</p><p></p><p>ترجمه ب: خبر دست اول کسب کردن</p><p></p><p>Aus den zeitungen erfährt man nicht alles. An der Quelle müβte man sitzen, um sic heir Bild verschaffen zu können.</p><p></p><p>از روزنامه نمی توان از همه خبرها اطلاع پیدا کرد. باید خبر دست اول کسب کرد تا بتوان تصور درستی داشت.</p><p></p><p>Aus dem Schneider sein</p><p>ترجمه الف: جوان نبودن</p><p></p><p>Auf dem Foto sieht sie vielleicht zum An beiβen aus, aber sie ist schon aus dern Schneider.</p><p></p><p>توی عکس خیلی قشنگ است، اما دیگر جوان نیست.</p><p></p><p>ترجمه ب: از دردسر خلاص شدن</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Soli, post: 68634, member: 1186"] ترجمه ب: در کاری مهارت داشتن. Ich kann nicht behaupten, daβ ich mit der Mathematik auf du und du stehe. من نمی توانم ادعا بکنم که در ریاضیات مهارت دارم. erwische: ihn hat’s erwischt ترجمه الف: او مریض شده Mich hat die Grippe dismal verschont, dafür hat meinen Mann ganz schlimm erwischt. من این بار از بیماری گریپ مصون مانده ام. اما در عوض شوهرم بدجوری مریض شده است. ترجمه ب: او مرده Alle Fallschirmspringer sind wieder gut über die Grenze gekommen, bis auf einen, den hat’s erwischt. همه چتربازها سالم فرود آمدند، فقط یکی مرده است. ترجمه ج: او گیر افتاده Die Schmuggler sind wieder gut gelandet, nur einen hat’s erwischt. قاچاقچی ها باز هم به سلامت از مرز گذشته اند، به جز یکی از آن ها که گیر افتاده است. ترجمه د: او عاشق شده “was ist los, Achim kommet seit Wochen nicht mehr!” “den hat’s erwischt. Er hat eine neue Freundin.” «چی شده؟ هفته هاست که آخیم نیامده است.» «او عاشق شده است. او مورد جدیدی دارد.» gehen lassen ترجمه الف: به خود مسلط نبودن Wer eine leitende stellung innehat, darf sich niemals gehen lassen. کسی که دارای پست ریاست باشد، باید همیشه به خود مسلط باشد. ترجمه ب: به سر و وضع خود نرسیدن Wer eine leitende Stellung innehat, darf sich nicht gehen lassen. Er muβ immer tipp top angezogen sein. کسی که دارای پست ریاست است، باید به سر و وضع خود برسد. او باید لباسش همیشه مرتب باشد. Aus der Hand geben ترجمه الف: به عهده کسی گذاشتن Ich schaffe diese vielen Übersetzungen nicht mehr selbst, ich muβ einen Teil aus der Hand geben. من دیگر این همه ترجمه را خودم نمی توانم بدهم، من باید قسمتی از آن را به عهده کس دیگری بگذارم. ترجمه ب: از چیزی چشم پوشی کردن Sie können jedoch nicht auf diese Eigenschaft im Moment arbeiten, Sie sollter e saber auf kenien Fall aus der Hand geben. گرچه در حال حاضر نمی توانید روی این زمین کار بکنید اما نباید به هیچ وجه از آن چشم پوشی کنید. hoch im kurs stehen ترجمه الف: از مقبولیت برخوردار شدن Manche heilmethoden unserer vorväter stehen heute wieder hoch im kurs. بعضی از روش های درمانی سال های گذشته مان دوباره از مقبولیت برخوردار شده اند. ترجمه ب: خیلی گران و مورد تقاضا بودن Echte antike Möbel stehen hoch im kurs. مبلمان قدیمی خیلی گران و مورد تقاضا هستند. ترجمه ج: حمایت شدن Dr. Schmidt kann sich so manche Extratour leisten, weiler beim Chef hoc him kurssteht. دکتر اشمیت می تواند بعضی کارهای غیر معمول بکند، چون رئیس از او حمایت می کند. an der Quelle sitzen ترجمه الف: جنس را از تولید کننده گرفتن Alle Elektro Sachen kommen sie von meinem Schwager beziehung. Er ist leiter einer groβen Firma. Er sitzt an der Quelle und kann Ihnen alles billing besorger. تمام وسائل برقی را می توانید از شوهرخواهر من دریافت کنید. او رئیس یک شرکت بزرگ است. اجناس را از تولید کننده می گیرد و می تواند همه چیز را برای شما ارزانتر تهیه کند. ترجمه ب: خبر دست اول کسب کردن Aus den zeitungen erfährt man nicht alles. An der Quelle müβte man sitzen, um sic heir Bild verschaffen zu können. از روزنامه نمی توان از همه خبرها اطلاع پیدا کرد. باید خبر دست اول کسب کرد تا بتوان تصور درستی داشت. Aus dem Schneider sein ترجمه الف: جوان نبودن Auf dem Foto sieht sie vielleicht zum An beiβen aus, aber sie ist schon aus dern Schneider. توی عکس خیلی قشنگ است، اما دیگر جوان نیست. ترجمه ب: از دردسر خلاص شدن [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
ضرب المثل های آلمانی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین