انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
ضرب المثل های آلمانی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Soli" data-source="post: 68633" data-attributes="member: 1186"><p>اصطلاحات آلمانی</p><p></p><p> Geht der Atem aus</p><p>ترجمه الف: دیگر رمقی ندارد.</p><p></p><p>Die discussion zog sich so lang him, daβ manchem teilnehmer der atem ausging.</p><p></p><p>بحث آنقدر طول کشید که شرکت کنندگان دیگر رمقی نداشتند.</p><p></p><p>ترجمه ب: پولش ته کشیده است.</p><p></p><p>Ich fürchte, bei dieser börsenspekulation wired Vater der Atem ausgehen.</p><p></p><p>می ترسم در این بورس بازی پول پدر ته بکشد.</p><p></p><p>am Bändel haben</p><p>ترجمه الف: مثل موم کسی را در دست داشتن.</p><p></p><p>Das Schlimme ist, er merkt gar nicht, wie sehr seine Frau ihn am Bändel hat.</p><p></p><p>بدی اش آن است که اصولا متوجه نیست چطور زنش او را مثل موم در دست دارد.</p><p></p><p>ترجمه ب: سربار کسی بودن.</p><p></p><p>Seit Jahren hat er seine Schwiegermutter am Bändel</p><p></p><p>سالهاست که مادرزنش سربارش است.</p><p></p><p>breit machen</p><p>ترجمه الف: ولو شدن</p><p></p><p>Mach dich auf dem Sofa nicht so breit, da Sollen noch mehr Leute hin.</p><p></p><p>روی کاناپه این جور ولو نشو. دیگران هم باید بنشینند.</p><p></p><p>ترجمه ب: خود را مهم جلوه دادن</p><p></p><p>Den laden wir nicht ein, der will sich immer so breit machen. Da kommen andere gar nicht zu wort.</p><p></p><p>او را دعوت نمی کنیم. او همیشه می خواهد خودش را مهم جلوه دهد آنوقت دیگران فرصت حرف زدن پیدا نمی کنند.</p><p></p><p>ترجمه ج: گسترش پیدا کردن</p><p></p><p>Im ganzen Land machte sich eine optimistische Stimmung breit.</p><p></p><p>در تمام کشور یک روحیه خوشبینی گسترش پیدا کرده است.</p><p></p><p>Auf du und</p><p>ترجمه الف: به کسی تو خطاب کردن.</p><p></p><p>Er steht mit dem chef auf du und du.</p><p></p><p>او و رئیس به هم تو خطاب می کنند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Soli, post: 68633, member: 1186"] اصطلاحات آلمانی Geht der Atem aus ترجمه الف: دیگر رمقی ندارد. Die discussion zog sich so lang him, daβ manchem teilnehmer der atem ausging. بحث آنقدر طول کشید که شرکت کنندگان دیگر رمقی نداشتند. ترجمه ب: پولش ته کشیده است. Ich fürchte, bei dieser börsenspekulation wired Vater der Atem ausgehen. می ترسم در این بورس بازی پول پدر ته بکشد. am Bändel haben ترجمه الف: مثل موم کسی را در دست داشتن. Das Schlimme ist, er merkt gar nicht, wie sehr seine Frau ihn am Bändel hat. بدی اش آن است که اصولا متوجه نیست چطور زنش او را مثل موم در دست دارد. ترجمه ب: سربار کسی بودن. Seit Jahren hat er seine Schwiegermutter am Bändel سالهاست که مادرزنش سربارش است. breit machen ترجمه الف: ولو شدن Mach dich auf dem Sofa nicht so breit, da Sollen noch mehr Leute hin. روی کاناپه این جور ولو نشو. دیگران هم باید بنشینند. ترجمه ب: خود را مهم جلوه دادن Den laden wir nicht ein, der will sich immer so breit machen. Da kommen andere gar nicht zu wort. او را دعوت نمی کنیم. او همیشه می خواهد خودش را مهم جلوه دهد آنوقت دیگران فرصت حرف زدن پیدا نمی کنند. ترجمه ج: گسترش پیدا کردن Im ganzen Land machte sich eine optimistische Stimmung breit. در تمام کشور یک روحیه خوشبینی گسترش پیدا کرده است. Auf du und ترجمه الف: به کسی تو خطاب کردن. Er steht mit dem chef auf du und du. او و رئیس به هم تو خطاب می کنند. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
علوم و فناوری
زبانها
بقیه زبان ها
ضرب المثل های آلمانی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین