انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان قصه سرنوشت| نرگس اسلامی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="@Narges_Eslami1386" data-source="post: 126257" data-attributes="member: 7257"><p>پارت دو</p><p>با صدای مامان که واسه ناهار صدام میکرد از فکر و خیال پسر بیاحساس دانشگاه بیرون اومدم و از اتاق خارج شدم.</p><p>- سلام.</p><p>- معلوم نیست تو چه فکری که هر چی صدات میکنن بیرون نمیای.</p><p>- سلام کردما!</p><p>- علیک سلام.</p><p>- بوی قرمه سبزیتم که همه جا رو برداشته آذر خانوم.</p><p>- بشقابا رو بچین رو میز تا رها اینا بیان!</p><p>- به به، چه عجب شازده دومادتون یاد ما کردن!</p><p>مامان خواست یک چیزی بهم بگه که صدای در خونه اومد، سریع یک رو لباسی و شال پوشیدم و رفتم و در رو باز کردم.</p><p>- به به دلارام خانوم، تو خجالت نمیکشی یک سر به من نمیزنی؟</p><p>- اولاً که یادم باشه به آقاتون بگم سلام یادت بده، دوماً ما بدون دعوت جایی نمیریم</p><p>- نه بابا، چه پر توقع هم شدین شما.</p><p>اَرشیا: اگه بحثاتون تمومه بذارین ما بریم داخل!</p><p>خنده کوتاهی کردم و گفتم:</p><p>- عه! سلام خوبین؟ همش تقصیر زنته دیگه، هنوز نیومده داره با من بیزبون بحث میکنه.</p><p>ارشیا: این رو خوب اومدی، خیلی بیزبونی!</p><p>رها خندهای بهم کرد و با ارشیا داخل رفتند، من هم پشت سرشون یک شکلک در آوردم و رفتم.</p><p>دختر با جنبهای بودم به خاطر همین از حرفهای کسی مثل ارشیا که عین داداش نداشتم بود ناراحت نمیشدم.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="@Narges_Eslami1386, post: 126257, member: 7257"] پارت دو با صدای مامان که واسه ناهار صدام میکرد از فکر و خیال پسر بیاحساس دانشگاه بیرون اومدم و از اتاق خارج شدم. - سلام. - معلوم نیست تو چه فکری که هر چی صدات میکنن بیرون نمیای. - سلام کردما! - علیک سلام. - بوی قرمه سبزیتم که همه جا رو برداشته آذر خانوم. - بشقابا رو بچین رو میز تا رها اینا بیان! - به به، چه عجب شازده دومادتون یاد ما کردن! مامان خواست یک چیزی بهم بگه که صدای در خونه اومد، سریع یک رو لباسی و شال پوشیدم و رفتم و در رو باز کردم. - به به دلارام خانوم، تو خجالت نمیکشی یک سر به من نمیزنی؟ - اولاً که یادم باشه به آقاتون بگم سلام یادت بده، دوماً ما بدون دعوت جایی نمیریم - نه بابا، چه پر توقع هم شدین شما. اَرشیا: اگه بحثاتون تمومه بذارین ما بریم داخل! خنده کوتاهی کردم و گفتم: - عه! سلام خوبین؟ همش تقصیر زنته دیگه، هنوز نیومده داره با من بیزبون بحث میکنه. ارشیا: این رو خوب اومدی، خیلی بیزبونی! رها خندهای بهم کرد و با ارشیا داخل رفتند، من هم پشت سرشون یک شکلک در آوردم و رفتم. دختر با جنبهای بودم به خاطر همین از حرفهای کسی مثل ارشیا که عین داداش نداشتم بود ناراحت نمیشدم. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان قصه سرنوشت| نرگس اسلامی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین