انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
بازدیدهای مهمان دارای محدودیت میباشند.
تعداد محدودی بازدید از انجمن برای شما باقی مانده است
3 بازدید باقیماندهی مهمان
برای حذف این محدودیت، اکنون ثبتنام کنید
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان دختر سرداب| محمدامین(رضا)سیاهپوشان
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="شاهزاده آبی مرداد" data-source="post: 103667" data-attributes="member: 1221"><p>پارت پنجاه و هشتم</p><p></p><p>محمدامین چند متری از عمارت فاصله گرفت و به سه نفرمون نگاهی انداخت .</p><p></p><p>_خب ، بچه ها همین جا وایسید!</p><p></p><p>از لحن دستوریش خود به خود همه ایستادیم . به هرسه تای ما نگاه کرد ، دستاش روبه جیبش برد و نفسش رو کلافه بیرون داد.حس کردم باید کاری کنم و حرفی بزنم</p><p></p><p>_محمدامین جان ،اگر حرفی هست بزن و ناراحت نشو مابرای شنیدن حرف هات اینجاهستیم.</p><p></p><p>_آخه نمی دونم واکنش شما یا آدم های توی اون عمارت چی می تونه باشه؟ فقط می دونم باید به بهاره خانوم کمک بشه</p><p></p><p>پابرهنه وسط حرف هاش پریدم </p><p></p><p>_ چه جورکمکی ؟</p><p></p><p>محمدامین بازهم نفسی از سرکلافگی بیرون داد وبدون توجه به سوالی که پرسیدم حرف هاش رو ادامه داد.</p><p></p><p>_ از چه راهی یا چه کسی نمی دونم . فقط اینو میدونم حالتی که داره یک جورایی مثل طلسم سیاه یهودیه که درطول تاریخ بشریت و از زمان درست کردنش روی آدم های انگشت شماری امتحان شده و معمولا جواب اون چیزی به جز مرگ و نیستی نبوده . این طلسم روی جمجمه نوشته میشه و اگر بخوایم مثال بزنیم طلسمی که برای همسر سلیمان نبی نوشته شده بود از این نوع بوده !</p><p></p><p>این بار کامران کلافه پرید وسط حرف های محمدامین</p><p></p><p>_ خب این یعنی چی ،این چه ربطی به بهاره داره؟!</p><p></p><p>_ بچهها اجازه بدید توضیح بدم</p><p></p><p>_ این طلسم ربطی به شخص نداره و معمولا برای گذشتگان طرف درگیر نوشته شده و زمانی که اون درگیر میشه ،کسی که این طلسم رو درخواست می کنه روح یکی از نزدیکان اون شخص رو به درگاه شیطان تقدیم می کنه!</p><p></p><p>از حرف های محمدامین لحظه به لحظه حیرت و ترس باهم قاطی میشدن و به جانم رخنه می کردن ،کامران ونهال هم مثل من بودن.</p><p></p><p>_خب میشه چیکارکردن؟</p><p></p><p>_ دوسه تاراه بیشترنداریم؟</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="شاهزاده آبی مرداد, post: 103667, member: 1221"] پارت پنجاه و هشتم محمدامین چند متری از عمارت فاصله گرفت و به سه نفرمون نگاهی انداخت . _خب ، بچه ها همین جا وایسید! از لحن دستوریش خود به خود همه ایستادیم . به هرسه تای ما نگاه کرد ، دستاش روبه جیبش برد و نفسش رو کلافه بیرون داد.حس کردم باید کاری کنم و حرفی بزنم _محمدامین جان ،اگر حرفی هست بزن و ناراحت نشو مابرای شنیدن حرف هات اینجاهستیم. _آخه نمی دونم واکنش شما یا آدم های توی اون عمارت چی می تونه باشه؟ فقط می دونم باید به بهاره خانوم کمک بشه پابرهنه وسط حرف هاش پریدم _ چه جورکمکی ؟ محمدامین بازهم نفسی از سرکلافگی بیرون داد وبدون توجه به سوالی که پرسیدم حرف هاش رو ادامه داد. _ از چه راهی یا چه کسی نمی دونم . فقط اینو میدونم حالتی که داره یک جورایی مثل طلسم سیاه یهودیه که درطول تاریخ بشریت و از زمان درست کردنش روی آدم های انگشت شماری امتحان شده و معمولا جواب اون چیزی به جز مرگ و نیستی نبوده . این طلسم روی جمجمه نوشته میشه و اگر بخوایم مثال بزنیم طلسمی که برای همسر سلیمان نبی نوشته شده بود از این نوع بوده ! این بار کامران کلافه پرید وسط حرف های محمدامین _ خب این یعنی چی ،این چه ربطی به بهاره داره؟! _ بچهها اجازه بدید توضیح بدم _ این طلسم ربطی به شخص نداره و معمولا برای گذشتگان طرف درگیر نوشته شده و زمانی که اون درگیر میشه ،کسی که این طلسم رو درخواست می کنه روح یکی از نزدیکان اون شخص رو به درگاه شیطان تقدیم می کنه! از حرف های محمدامین لحظه به لحظه حیرت و ترس باهم قاطی میشدن و به جانم رخنه می کردن ،کامران ونهال هم مثل من بودن. _خب میشه چیکارکردن؟ _ دوسه تاراه بیشترنداریم؟ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان دختر سرداب| محمدامین(رضا)سیاهپوشان
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین