انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان تازیانه در جنگل| عسل خان بابایی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="asal__147" data-source="post: 113516" data-attributes="member: 2624"><p>باورم نمیشد چشام تغییر کرده بود از همه رنگ ها تو چشام بود چشای آبیم حالا حاله هایی از رنگ قهوایی، سبز ،قرمز ،نارنجی، بنفش، نقره ایی ،کهربایی ،طوسی ،زرد داشت .یعنی چی دهشت چه بلایی سرم میومد متعجب زل زدم به ارنام که گفت نمیدونم چرا اینجوری سدی ولی بهتره بریم داروخونه لنز بگیریم بزاری اگه خانوادت تو رو با این چشا ببین ممکنه سکته کنند.</p><p>بدم نمی گفت موافقت کردم جلو در دارو خونه نگه داشت پیاده شد وقتی برگشت یه لنز دقیقا رنگ چشا خودم بهم داد و منم گذاشتمش اول چشام یکم سوخت ولی بعدش اوکی شد ازش تشکر کردم اونم یه نگاه به چشام کردو سرشو تکون داد وقتی رسوندم دم خونه پیاده شدم و ازش خدافظی نکردم پسره خر وایی خدایا من تولدم نزدیکه با فکر این سریع پریدم خونه که بابام نیم متر پرید تو الان خونه چی کار می کنی ام سلام بر پدر جون خوشگل خودم هیچی عسیسم کلاس نداشتیم دیگه منم اجازه گرفتم اومدم خونه لعنت به دروغ گویان .</p><p>بابامم سرشو تکون داد ام راستی بابا میدونی من چند روز دیگه دنیا میام ؟</p><p>پس اگه چند روز دیگه دنیا میای الان جلو چشام چی کار می کنی ؟ برو چند روز دیگه بیا افرین .</p><p>نه ناموصن این باباعه که ما داریم آخه ای خدا این چه شانسیه به من دادی آخه یهو ندا اومد موقعه ایی داشتم شانس تقسیم می کردم شما wucبودی ننداز تقصیر من .</p><p>توف تو این زندگی با باد خوابیده رفتم تو اتاقم امروز روز عجیب غریبی داشتم در اتاقو قفل کردم لباسامو کندم نگام افتاد به اینه سریع لنز عا رو در آوردم نگام افتاد به چشای جدید عجیبی که خیلی به دلم نشسته بود قیافمو شرور ترسناک کرده بود با ذوق سمت گوشیم رفتم باید به اوت دوتا خنگول میگفتم هم اون تصویری هم چشام تصویری نمیدونم چرا هر وقت یادم میوفته دلم انقدر شدید می گیره آخه اونا کین چه ارتباطی به من دارن .</p><p>پوف بیخیالش شماره ندا رو گرفتم بعد دو بوق صداش اومد یعنی حال می کنم ها اینا چه طوری کلاسو پیچوندن مگه نباید مدرسه باشن همیم سوال رو ازشون کردم که گفتن وقتی من رفتم به بهونه رسوندن من پیچوندن از صدقه سری من بقیه کلاسا رو شرکت نکردن خاک تو سرشون کنم که فقط ازم سو استفاده می کنند خاکککک</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="asal__147, post: 113516, member: 2624"] باورم نمیشد چشام تغییر کرده بود از همه رنگ ها تو چشام بود چشای آبیم حالا حاله هایی از رنگ قهوایی، سبز ،قرمز ،نارنجی، بنفش، نقره ایی ،کهربایی ،طوسی ،زرد داشت .یعنی چی دهشت چه بلایی سرم میومد متعجب زل زدم به ارنام که گفت نمیدونم چرا اینجوری سدی ولی بهتره بریم داروخونه لنز بگیریم بزاری اگه خانوادت تو رو با این چشا ببین ممکنه سکته کنند. بدم نمی گفت موافقت کردم جلو در دارو خونه نگه داشت پیاده شد وقتی برگشت یه لنز دقیقا رنگ چشا خودم بهم داد و منم گذاشتمش اول چشام یکم سوخت ولی بعدش اوکی شد ازش تشکر کردم اونم یه نگاه به چشام کردو سرشو تکون داد وقتی رسوندم دم خونه پیاده شدم و ازش خدافظی نکردم پسره خر وایی خدایا من تولدم نزدیکه با فکر این سریع پریدم خونه که بابام نیم متر پرید تو الان خونه چی کار می کنی ام سلام بر پدر جون خوشگل خودم هیچی عسیسم کلاس نداشتیم دیگه منم اجازه گرفتم اومدم خونه لعنت به دروغ گویان . بابامم سرشو تکون داد ام راستی بابا میدونی من چند روز دیگه دنیا میام ؟ پس اگه چند روز دیگه دنیا میای الان جلو چشام چی کار می کنی ؟ برو چند روز دیگه بیا افرین . نه ناموصن این باباعه که ما داریم آخه ای خدا این چه شانسیه به من دادی آخه یهو ندا اومد موقعه ایی داشتم شانس تقسیم می کردم شما wucبودی ننداز تقصیر من . توف تو این زندگی با باد خوابیده رفتم تو اتاقم امروز روز عجیب غریبی داشتم در اتاقو قفل کردم لباسامو کندم نگام افتاد به اینه سریع لنز عا رو در آوردم نگام افتاد به چشای جدید عجیبی که خیلی به دلم نشسته بود قیافمو شرور ترسناک کرده بود با ذوق سمت گوشیم رفتم باید به اوت دوتا خنگول میگفتم هم اون تصویری هم چشام تصویری نمیدونم چرا هر وقت یادم میوفته دلم انقدر شدید می گیره آخه اونا کین چه ارتباطی به من دارن . پوف بیخیالش شماره ندا رو گرفتم بعد دو بوق صداش اومد یعنی حال می کنم ها اینا چه طوری کلاسو پیچوندن مگه نباید مدرسه باشن همیم سوال رو ازشون کردم که گفتن وقتی من رفتم به بهونه رسوندن من پیچوندن از صدقه سری من بقیه کلاسا رو شرکت نکردن خاک تو سرشون کنم که فقط ازم سو استفاده می کنند خاکککک [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
تایپ اثر
تایپ رمان
رمان تازیانه در جنگل| عسل خان بابایی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین