- شناسه کاربر
- 1221
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-20
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 386
- نوشتهها
- 1,988
- راهحلها
- 1
- پسندها
- 8,482
- امتیازها
- 558
- محل سکونت
- جزیره عشق❤️❤️
روزي عزرائيل نزد ابراهيم آمد تا جان او را قبض كند، ابراهيم مرگ را دوست نداشت، عزرائيل متوجه خدا شد و عرض كرد: «ابراهيم، مرگ را ناخوش دارد.» خداوند به عزرائيل وحي كرد: «ابراهيم را آزاد بگذار چرا كه دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت كند.»
مدّتها از اين ماجرا گذشت، تا روزي ابراهيم پيرمرد بسيار فرتوتي را ديد كه آن چه ميخورد، نيروي هضم ندارد و آن غذا از دهان او بيرون ميآيد، ديدن اين منظرة سخت و رنج آور، موجب شد كه ابراهيم ادامة زندگي را تلخ بداند، و به مرگ علاقمند شود، در همين وقت به خانة خود بازگشت، ناگاه يك شخص بسيار نوراني را كه تا آن روز چنان شخص زيبايي را نديده بود، مشاهده كرد، پرسيد:
«تو كيستي؟»
او گفت: من فرشتة مرگ (عزرائيل) هستم.»
ابراهيم گفت: «سبحان الله! چه كسي است كه از نزديك شدن به تو و ديدار تو بی علاقه باشد، با اين كه داراي چنين جمالي دل آرا هستي.»
عزرائيل گفت: «اي خليل خدا! هرگاه خداوند خير و سعادت كسي را بخواهد مرا با اين صورت نزد او ميفرستد، و اگر شر و بدبختي او را بخواهد، مرا در چهرة ديگر نزد او بفرستد». آن گاه روح ابراهيم را قبض كرد.
به اين ترتيب ابراهيم در سن 175 سالگي با كمال دلخوشي و شادابي، به سراي آخرت شتافت.
مدّتها از اين ماجرا گذشت، تا روزي ابراهيم پيرمرد بسيار فرتوتي را ديد كه آن چه ميخورد، نيروي هضم ندارد و آن غذا از دهان او بيرون ميآيد، ديدن اين منظرة سخت و رنج آور، موجب شد كه ابراهيم ادامة زندگي را تلخ بداند، و به مرگ علاقمند شود، در همين وقت به خانة خود بازگشت، ناگاه يك شخص بسيار نوراني را كه تا آن روز چنان شخص زيبايي را نديده بود، مشاهده كرد، پرسيد:
«تو كيستي؟»
او گفت: من فرشتة مرگ (عزرائيل) هستم.»
ابراهيم گفت: «سبحان الله! چه كسي است كه از نزديك شدن به تو و ديدار تو بی علاقه باشد، با اين كه داراي چنين جمالي دل آرا هستي.»
عزرائيل گفت: «اي خليل خدا! هرگاه خداوند خير و سعادت كسي را بخواهد مرا با اين صورت نزد او ميفرستد، و اگر شر و بدبختي او را بخواهد، مرا در چهرة ديگر نزد او بفرستد». آن گاه روح ابراهيم را قبض كرد.
به اين ترتيب ابراهيم در سن 175 سالگي با كمال دلخوشي و شادابي، به سراي آخرت شتافت.
نام موضوع : رحلت آرام حضرت ابراهیم (ع)
دسته : داستانهای پیامبران و امامان