انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
دین و مذهب
داستانهای پیامبران و امامان
دو ماجرای خواندنی از کرامات حضرت رقیه(س)
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="شاهزاده آبی مرداد" data-source="post: 97317" data-attributes="member: 1221"><p>در این تایپک قصد داریم ماجرای خواندنی مادر مسیحی که با دیدن کرامت حضرت رقیّه علیها السلام مسلمان شدوماجرای جالب که برای شیخ عباس قمی(ره) رخ داد را باهم بخوانیم پس با من محمدامین سیاهپوشان همراه باشید.</p><p></p><p>جناب حجة الاسلام آقای سیّد عسکر حیدری، از طلاّب علوم دینیّه حوزه علمیّه زینبیّه شام چنین نقل کردند:</p><p></p><p>روزی زنی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورد. زیرا دکترهای لبنان او را جواب کرده بودند.</p><p></p><p>زن با دختر مریضش نزدیک حرمِ با عظمت حضرت رقیّه علیها السلام منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به دکتر های سوری مراجعه کند، تا اینکه روز عاشورا فرا می رسد و او می بیند مردم دسته دسته به طرف محلّی که حرم مطهّر حضرت رقیّه آنجاست می روند.</p><p></p><p>از مردم شام می پرسد اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین علیه السلام است. او نیز دختر مریضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را می بندد و به حرم حضرت علیها السلام می رود. آنجا متوسّل به حضرت رقیّه می شود و گریه می کند، به حدّی که غش می کند و بیهوش می افتد. در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو برو منزل، دخترت تنهاست و خدا او را شفا داده است. برخاسته به طرف منزل حرکت می کند و می رود درب منزل را می زند، می بیند دخترش دارد بازی می کند!</p><p></p><p>وقتی مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد، دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیّه وارد اتاق شد، و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم. آن دختر به من گفت: بگو «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تا بلند شوی، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم.دیدم تام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید، گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین علیه السلام مسلمان شد.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="شاهزاده آبی مرداد, post: 97317, member: 1221"] در این تایپک قصد داریم ماجرای خواندنی مادر مسیحی که با دیدن کرامت حضرت رقیّه علیها السلام مسلمان شدوماجرای جالب که برای شیخ عباس قمی(ره) رخ داد را باهم بخوانیم پس با من محمدامین سیاهپوشان همراه باشید. جناب حجة الاسلام آقای سیّد عسکر حیدری، از طلاّب علوم دینیّه حوزه علمیّه زینبیّه شام چنین نقل کردند: روزی زنی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورد. زیرا دکترهای لبنان او را جواب کرده بودند. زن با دختر مریضش نزدیک حرمِ با عظمت حضرت رقیّه علیها السلام منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به دکتر های سوری مراجعه کند، تا اینکه روز عاشورا فرا می رسد و او می بیند مردم دسته دسته به طرف محلّی که حرم مطهّر حضرت رقیّه آنجاست می روند. از مردم شام می پرسد اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین علیه السلام است. او نیز دختر مریضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را می بندد و به حرم حضرت علیها السلام می رود. آنجا متوسّل به حضرت رقیّه می شود و گریه می کند، به حدّی که غش می کند و بیهوش می افتد. در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو برو منزل، دخترت تنهاست و خدا او را شفا داده است. برخاسته به طرف منزل حرکت می کند و می رود درب منزل را می زند، می بیند دخترش دارد بازی می کند! وقتی مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد، دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیّه وارد اتاق شد، و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم. آن دختر به من گفت: بگو «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تا بلند شوی، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم.دیدم تام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید، گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین علیه السلام مسلمان شد. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
دین و مذهب
داستانهای پیامبران و امامان
دو ماجرای خواندنی از کرامات حضرت رقیه(س)
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین