. . .

انتشاریافته درخواست کپیست لیانای من|مهدیه مومنی

تالار درخواست کپیست
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر ویرایش

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1523
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
85
نوشته‌ها
391
راه‌حل‌ها
4
پسندها
746
امتیازها
158

  • #1
ویراستاران: @naf.as.o.o , @ara.wr.o.o
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
راه‌حل
درود
عذرمیخوام بابت تاخیر

نام اثر: لیانای من

نویسنده: مهدیه مومنی

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

سطح: ___

تعداد صفحات: 769

خلاصه: زندگی پر از فراز و نشیب‌هاست. لیانای داستان ما هم گذشته‌ی بسیار سختی رو پشت سر گذاشته و به امید این که آینده‌ی روشن‌تری داشته باشه، روزهاش رو می‌گذرونه؛ اما تقدیر همیشه هم قرار نیست فقط و فقط ضربه بزنه، بلکه گاهی هم یه‌دفعه‌ای یه چیزهایی رو بهت میده که همیشه توی رویاهات می‌دیدی. لیانا هم طی اتفاقاتی معجزه‌ی واقعی رو حس می‌کنه و در این راه با افرادی خاص آشنا میشه که آیندش رو رقم می‌زنن؛ خصوصاً کسی که عشق لیانا میشه.
زندگی شاید آن لحظه مسدودی‌ست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد
"فروغ فرخزاد"


مقدمه: در زندگی گاهی به حدی ناامید میشی که به خیالت دیگه هیچ دری نیست که زده باشی و باز بشه؛ یعنی هیچ...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #11
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

.Mahdieh

رمانیکی حامی
نویسنده افتخاری
شناسه کاربر
940
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-17
آخرین بازدید
موضوعات
308
نوشته‌ها
919
پسندها
3,381
امتیازها
340
سن
24
محل سکونت
√کره خاکی√

  • #12
الان من باید چیکار کنم؟؟؟!
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,229
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #13
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,229
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #14
درود
عذرمیخوام بابت تاخیر

نام اثر: لیانای من

نویسنده: مهدیه مومنی

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

سطح: ___

تعداد صفحات: 769

خلاصه: زندگی پر از فراز و نشیب‌هاست. لیانای داستان ما هم گذشته‌ی بسیار سختی رو پشت سر گذاشته و به امید این که آینده‌ی روشن‌تری داشته باشه، روزهاش رو می‌گذرونه؛ اما تقدیر همیشه هم قرار نیست فقط و فقط ضربه بزنه، بلکه گاهی هم یه‌دفعه‌ای یه چیزهایی رو بهت میده که همیشه توی رویاهات می‌دیدی. لیانا هم طی اتفاقاتی معجزه‌ی واقعی رو حس می‌کنه و در این راه با افرادی خاص آشنا میشه که آیندش رو رقم می‌زنن؛ خصوصاً کسی که عشق لیانا میشه.
زندگی شاید آن لحظه مسدودی‌ست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد
"فروغ فرخزاد"


مقدمه: در زندگی گاهی به حدی ناامید میشی که به خیالت دیگه هیچ دری نیست که زده باشی و باز بشه؛ یعنی هیچ راهی نیست که امتحان نکرده باشی تا شاید بتونی زندگیت رو تغییر بدی. به خیالت که خدا هم تو رو فراموش کرده و دیگه براش مهم نیستی؛ اما اشتباه ما انسان‌ها توی همینه! این‌که خیال می‌کنیم خدا دیگه حواسش به ما نیست درحالی‌که این ماییم که از اون غافل شدیم. درست نگاه کنیم شاید میون تموم تاریکی‌ها وناامیدی‌ها نوری هر چند کوچیک مثل معجزه، زندگیمون رو از این رو به اون رو کنه و ما رو از اعماق زمین به انتهای آسمون‌ها ببره. آره، اگه خدا بخواد معجزه همیشه رخ میده، همیشه.

برشی از اثر:
از جام به سختی بلند میشم و با بی‌حالی خودم رو کشون کشون به سمت حموم می‌کشم و برای هزارمین بار به این زندگی نکبتی لعنت می‌فرستم و لباس‌هام رو از تنم بیرون میارم. با خودم فکر می‌کنم چرا باید این‌همه سختی و تنهایی رو تحمل کنم؟ مگه نه این‌که آدم‌ها برای ادامه‌ی زندگیشون به یک انگیزه، امید و دل‌خوشی نیاز دارن؟ مگه نه این‌که باید برای هر چیزی هدف داشته باشی؟ من کدوم یکی از این گزینه‌ها رو دارم که بخوام به‌خاطرش غم‌ها رو تحمل کنم و با طوفان‌های شدید زندگی و پستی بلندی‌های مداومش بجنگم؟
دوش آب رو باز می‌کنم و زیر می‌خزم. آب گرم که به تنم می‌خوره کمی رخوتم رو کم می‌کنه؛ اما افکارم، لحظه‌ای راحتم نمی‌ذارن؛ با خستگی زمزمه می‌کنم:
- اَه خدای من، باز هم صبح شد و افکار مختلف اومدن توی سرم تا من رو دیوونه کنن.
چشمم لحظه‌ای به تیغ روی سکوی حمام می‌افته و فکری شیطانی از سرم گذر می‌کنه "خودکشی".
از این دنیا خلاص میشم، مگه نه؟ خب پس چرا معطلم؟ اصلاً چرا تا حالا به ذهنم نرسیده بود؟ وقتی که مجبورم با این سنِ کم، بار تموم سختی‌های زندگی رو به تنهایی به دوشم بکشم، برای چی تحمل کنم؟
دستم میره سمت تیغ و با تردید و دستی که مدام لرزشش بیش‌تر و بیش‌تر میشه تیغ رو برمی‌دارم و روی رگ دست چپم می‌ذارم... فشار بدم؟

جلد:
%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_c07t.png


فایل PDF: لیانای من

@.Mahdieh
@مدیر کپیست

تاییده؟
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل

مدیر کپیست

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1524
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
15
نوشته‌ها
419
راه‌حل‌ها
7
پسندها
680
امتیازها
183

  • #15
درود
عذرمیخوام بابت تاخیر

نام اثر: لیانای من

نویسنده: مهدیه مومنی

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

سطح: ___

تعداد صفحات: 769

خلاصه: زندگی پر از فراز و نشیب‌هاست. لیانای داستان ما هم گذشته‌ی بسیار سختی رو پشت سر گذاشته و به امید این که آینده‌ی روشن‌تری داشته باشه، روزهاش رو می‌گذرونه؛ اما تقدیر همیشه هم قرار نیست فقط و فقط ضربه بزنه، بلکه گاهی هم یه‌دفعه‌ای یه چیزهایی رو بهت میده که همیشه توی رویاهات می‌دیدی. لیانا هم طی اتفاقاتی معجزه‌ی واقعی رو حس می‌کنه و در این راه با افرادی خاص آشنا میشه که آیندش رو رقم می‌زنن؛ خصوصاً کسی که عشق لیانا میشه.
زندگی شاید آن لحظه مسدودی‌ست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد
"فروغ فرخزاد"


مقدمه: در زندگی گاهی به حدی ناامید میشی که به خیالت دیگه هیچ دری نیست که زده باشی و باز بشه؛ یعنی هیچ راهی نیست که امتحان نکرده باشی تا شاید بتونی زندگیت رو تغییر بدی. به خیالت که خدا هم تو رو فراموش کرده و دیگه براش مهم نیستی؛ اما اشتباه ما انسان‌ها توی همینه! این‌که خیال می‌کنیم خدا دیگه حواسش به ما نیست درحالی‌که این ماییم که از اون غافل شدیم. درست نگاه کنیم شاید میون تموم تاریکی‌ها وناامیدی‌ها نوری هر چند کوچیک مثل معجزه، زندگیمون رو از این رو به اون رو کنه و ما رو از اعماق زمین به انتهای آسمون‌ها ببره. آره، اگه خدا بخواد معجزه همیشه رخ میده، همیشه.

برشی از اثر:
از جام به سختی بلند میشم و با بی‌حالی خودم رو کشون کشون به سمت حموم می‌کشم و برای هزارمین بار به این زندگی نکبتی ل*ع*ن*ت می‌فرستم و لباس‌هام رو از تنم بیرون میارم. با خودم فکر می‌کنم چرا باید این‌همه سختی و تنهایی رو تحمل کنم؟ مگه نه این‌که آدم‌ها برای ادامه‌ی زندگیشون به یک انگیزه، امید و دل‌خوشی نیاز دارن؟ مگه نه این‌که باید برای هر چیزی هدف داشته باشی؟ من کدوم یکی از این گزینه‌ها رو دارم که بخوام به‌خاطرش غم‌ها رو تحمل کنم و با طوفان‌های شدید زندگی و پستی بلندی‌های مداومش بجنگم؟
دوش آب رو باز می‌کنم و زیر می‌خزم. آب گرم که به تنم می‌خوره کمی رخوتم رو کم می‌کنه؛ اما افکارم، لحظه‌ای راحتم نمی‌ذارن؛ با خستگی زمزمه می‌کنم:
- اَه خدای من، باز هم صبح شد و افکار مختلف اومدن توی سرم تا من رو دیوونه کنن.
چشمم لحظه‌ای به تیغ روی سکوی حمام می‌افته و فکری شیطانی از سرم گذر می‌کنه "خودکشی".
از این دنیا خلاص میشم، مگه نه؟ خب پس چرا معطلم؟ اصلاً چرا تا حالا به ذهنم نرسیده بود؟ وقتی که مجبورم با این سنِ کم، بار تموم سختی‌های زندگی رو به تنهایی به دوشم بکشم، برای چی تحمل کنم؟
دستم میره سمت تیغ و با تردید و دستی که مدام لرزشش بیش‌تر و بیش‌تر میشه تیغ رو برمی‌دارم و روی رگ دست چپم می‌ذارم... فشار بدم؟

جلد:
%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_c07t.png


فایل PDF: لیانای من

@.Mahdieh
@مدیر کپیست

تاییده؟
به علت دریافت نکردن پاسخی از سوی نویسنده پس از سه روز، اثر تایید نهایی شد.

@سین هشتم سفره خسته نباشی


@Nilo.ofar
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

.Mahdieh

رمانیکی حامی
نویسنده افتخاری
شناسه کاربر
940
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-17
آخرین بازدید
موضوعات
308
نوشته‌ها
919
پسندها
3,381
امتیازها
340
سن
24
محل سکونت
√کره خاکی√

  • #16
متاسفم برای تاخیر... تائیده، مرسی و خسته نباشید🌸
 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,120
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #17

اثر روی سایت ارسال شد
خداقوت
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
19
بازدیدها
213
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
148
پاسخ‌ها
10
بازدیدها
189
پاسخ‌ها
11
بازدیدها
234
پاسخ‌ها
16
بازدیدها
398
پاسخ‌ها
15
بازدیدها
390

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین