انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
تالار وحشت
روایات
داستان_ترسناک
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="H A D I S" data-source="post: 98264" data-attributes="member: 846"><p>#داستان_ترسناک</p><p></p><p>همسر من توی خواب صحبت می کنه...البته خواب من خیلی سنگینه و به این راحتیا از خواب بیدار نمیشم...</p><p>اما بعضی شب ها با زمزمه های او از خواب بیدار می شوم... آنقدرها هم بلند نیست، برا همین بعد چند دقیقه معمولاً دوباره به خواب می روم... اگرم نتوانم دوباره بخوابم، اسمشو صدا میزنم یا یه ضربه کوچیک بهش می زنمو و تمام می شود...</p><p>اخیراً، از سر کنجکاوی و بیشتر برای سرگرمی، سعی میکنم بفهمم او چه میگوید. یکی از همکارانم شریکی دارد که در خواب صحبت می کند بهم گفت که یه قلم و دفتر بردار هر چیزی که فهمیدی رو بنویس و فردا از خودش بپرس... </p><p>یک دفترچه یاداشت و خودکار روی میز کناری گذاشتم تا وقتی دوباره شروع به صحبت کردن کرد حرفاشو بنویسم و صبح به هر جملات مزخرفی که گفته بود بخندیم به هر حال این ایده بیشتر برای سرگرمی بود... و چون خواب خودمم خیلی عمیقه مواقعی هم که با صدای حرف زدنش بیدار میشدم نمیتونسم چیزی بفهمم و تشخیص کلمات برام به یک چالش تبدیل شده میشود...</p><p>با این حال، من متوجه شده ام که نام "آنابل" را بسیار زیاد تکرار میکند... «آنابل، این کار را بکن» و «به من گوش کن آنابل»و این جور چیزها...</p><p>دیشب دوباره شروع به حرف زدن تو خواب کرد ... صدایش کمی بیشتر از حد معمول بود. "آنابل، اجازه بده وارد شوم!" بارها و بارها، بلندتر و بلندتر، با صدایی وحشتناک شنیدم... دیگه مجبور شدم توی تاریکی چند بار صداش کنم و بهش ضربه بزنم تا اینکه متوقف شد...</p><p>صبح این موضوع را به همسرم گفتم...</p><p>او گفت که دیشب فقط یک چیز را به خاطر می آورد... یک زن که صورتش چند سانتی متر از صورتش او فاصله داشت... و در حالی که او روی تخت دراز کشیده بود روی او خم میشد و باهاش صحبت میکرده....</p><p>همسرم گفت هر شب همچین خوابی رو میبینه...و من تازه متوجه شدم که همسرم در خواب حرف نمیزند...و اون صدایی که توی تاریکی میشنوم صدای همسرم نیست...</p><p>راستی یادم رفت بهتون بگم آنابل اسم همسره منه...</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="H A D I S, post: 98264, member: 846"] #داستان_ترسناک همسر من توی خواب صحبت می کنه...البته خواب من خیلی سنگینه و به این راحتیا از خواب بیدار نمیشم... اما بعضی شب ها با زمزمه های او از خواب بیدار می شوم... آنقدرها هم بلند نیست، برا همین بعد چند دقیقه معمولاً دوباره به خواب می روم... اگرم نتوانم دوباره بخوابم، اسمشو صدا میزنم یا یه ضربه کوچیک بهش می زنمو و تمام می شود... اخیراً، از سر کنجکاوی و بیشتر برای سرگرمی، سعی میکنم بفهمم او چه میگوید. یکی از همکارانم شریکی دارد که در خواب صحبت می کند بهم گفت که یه قلم و دفتر بردار هر چیزی که فهمیدی رو بنویس و فردا از خودش بپرس... یک دفترچه یاداشت و خودکار روی میز کناری گذاشتم تا وقتی دوباره شروع به صحبت کردن کرد حرفاشو بنویسم و صبح به هر جملات مزخرفی که گفته بود بخندیم به هر حال این ایده بیشتر برای سرگرمی بود... و چون خواب خودمم خیلی عمیقه مواقعی هم که با صدای حرف زدنش بیدار میشدم نمیتونسم چیزی بفهمم و تشخیص کلمات برام به یک چالش تبدیل شده میشود... با این حال، من متوجه شده ام که نام "آنابل" را بسیار زیاد تکرار میکند... «آنابل، این کار را بکن» و «به من گوش کن آنابل»و این جور چیزها... دیشب دوباره شروع به حرف زدن تو خواب کرد ... صدایش کمی بیشتر از حد معمول بود. "آنابل، اجازه بده وارد شوم!" بارها و بارها، بلندتر و بلندتر، با صدایی وحشتناک شنیدم... دیگه مجبور شدم توی تاریکی چند بار صداش کنم و بهش ضربه بزنم تا اینکه متوقف شد... صبح این موضوع را به همسرم گفتم... او گفت که دیشب فقط یک چیز را به خاطر می آورد... یک زن که صورتش چند سانتی متر از صورتش او فاصله داشت... و در حالی که او روی تخت دراز کشیده بود روی او خم میشد و باهاش صحبت میکرده.... همسرم گفت هر شب همچین خوابی رو میبینه...و من تازه متوجه شدم که همسرم در خواب حرف نمیزند...و اون صدایی که توی تاریکی میشنوم صدای همسرم نیست... راستی یادم رفت بهتون بگم آنابل اسم همسره منه... [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
تالار وحشت
روایات
داستان_ترسناک
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین