انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
تالار وحشت
ماوراء
داستان ترسناک دلقک رقصان
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="H A D I S" data-source="post: 95807" data-attributes="member: 846"><p>• داستان ترسناک دلقک رقصان🤡 •</p><p>•• سه تا پسر عاشق دیدن فیلمای ترسناک بودن، یه روز پستچی برای یکی از پسرا بسته ای آورد..</p><p>•• بسته مرموز هیچ نشانی و اسمی روش نبود و هیچ تمبری نداشت؛ پسر نمیدونست چه کسی اون رو فرستاده اما وقتی بسته رو باز کرد یک دی وی دی توی اون دید و دی وی دی هم هیچ اسم یا عنوانی نداشت..</p><p></p><p>•• پسر فکر کرد که حتما دوست هاش میخوان سربه سرش بذارن به همین دلیل دی وی دی رو برداشت و رفت تا دوست هاش رو پیدا کنه..</p><p>•• موقعی که به خونه ی دوستاش رسید، از اونا درباره ی دی وی دی مرموز پرسید ولی دوستاش هم خبری از دی وی دی نداشتن پس پسر رو دعوت کردن تا به داخل بیاد و دی وی دی رو با اونها ببینه و وقتی که روی موبل نشستند و دکمه اجرا رو زدن از چیزی که دیدن خیلی تعجب کردن!! </p><p></p><p>•• دی وی دی داشت یک دلقک عجیب و ترسناک رو نشان میداد که وسط یک اتاق ایستاده بود؛ یک تخت در سمت چپش و یک کمد لباس در سمت راستش قرار داشت.</p><p>•• اون دوتا بادکنک قرمز رو نگه داشته بود و به دوربین زل زده بود . بعد ، موسیقی عجیبی به گوش رسید و دلقک شروع کرد به رقصیدن و پریدن به اینور اونور و بدنش رو به طور شدیدی تکون میدادو در همون حال صورتش با یک نیشخند بزرگ تهدیدکننده پر شده بود</p><p></p><p>••دوتا از پسر ها فکر کردن که این دلقک خنده دار هست و شروع کردن به بلند خندیدن ولی بعد یه مدت،اون دوتا پسر متوجه شدن که سومین پسر خیلی ساکت هست..</p><p>•• وقتی اونا برگشتن تا به پسر نگاه کنن دیدن که صورتش مثل یک کاغذ سفید شده بود و چشماش از ترس درشت شده بود.</p><p>دوستاش ازش پرسیدن:چته؟ چرا نمیخندی؟</p><p>پسر سوم با صدایی آروم گفت: اون اتاق منه…(:!</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="H A D I S, post: 95807, member: 846"] • داستان ترسناک دلقک رقصان🤡 • •• سه تا پسر عاشق دیدن فیلمای ترسناک بودن، یه روز پستچی برای یکی از پسرا بسته ای آورد.. •• بسته مرموز هیچ نشانی و اسمی روش نبود و هیچ تمبری نداشت؛ پسر نمیدونست چه کسی اون رو فرستاده اما وقتی بسته رو باز کرد یک دی وی دی توی اون دید و دی وی دی هم هیچ اسم یا عنوانی نداشت.. •• پسر فکر کرد که حتما دوست هاش میخوان سربه سرش بذارن به همین دلیل دی وی دی رو برداشت و رفت تا دوست هاش رو پیدا کنه.. •• موقعی که به خونه ی دوستاش رسید، از اونا درباره ی دی وی دی مرموز پرسید ولی دوستاش هم خبری از دی وی دی نداشتن پس پسر رو دعوت کردن تا به داخل بیاد و دی وی دی رو با اونها ببینه و وقتی که روی موبل نشستند و دکمه اجرا رو زدن از چیزی که دیدن خیلی تعجب کردن!! •• دی وی دی داشت یک دلقک عجیب و ترسناک رو نشان میداد که وسط یک اتاق ایستاده بود؛ یک تخت در سمت چپش و یک کمد لباس در سمت راستش قرار داشت. •• اون دوتا بادکنک قرمز رو نگه داشته بود و به دوربین زل زده بود . بعد ، موسیقی عجیبی به گوش رسید و دلقک شروع کرد به رقصیدن و پریدن به اینور اونور و بدنش رو به طور شدیدی تکون میدادو در همون حال صورتش با یک نیشخند بزرگ تهدیدکننده پر شده بود ••دوتا از پسر ها فکر کردن که این دلقک خنده دار هست و شروع کردن به بلند خندیدن ولی بعد یه مدت،اون دوتا پسر متوجه شدن که سومین پسر خیلی ساکت هست.. •• وقتی اونا برگشتن تا به پسر نگاه کنن دیدن که صورتش مثل یک کاغذ سفید شده بود و چشماش از ترس درشت شده بود. دوستاش ازش پرسیدن:چته؟ چرا نمیخندی؟ پسر سوم با صدایی آروم گفت: اون اتاق منه…(:! [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
عمومی
سایر تالارهای عمومی
تالار وحشت
ماوراء
داستان ترسناک دلقک رقصان
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین