انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
سلام نویسندهی عزیز، یک نکتهی خیلی مهمی رو لازمه بدونی و اون هم اینه که در فرایند
رصد،
طراحی،
نقد،
ویراستاری،
کپیست،
و ... اگر ایرادی میبینی همون زمان به تیم مربوطه اطلاع بده. بعد از تایید شدن، هیچ تغییری در مرحلهی قبل داده نمیشه.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
ترجمه
تایپ رمانهای در حال ترجمه
ترجمه رمان ملکه نور و خاکستر | سودا محمدی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ستاره سودا" data-source="post: 111286" data-attributes="member: 3794"><p>پارت هجدهم </p><p>میاب:« "آرامش بخش است که بدانید خانواده و دوستان شما همیشه با شما هستند." "من به پادشاهان از نسل اول و دوم که وجود داشته اند فکر می کنم آنجا هم پس آنقدرها هم خوب نیست.»</p><p>رایدن:« "چه اتفاقی افتاد که نسل دوم پادشاهان را اینقدر فاسد کرد؟"»</p><p>میاب:« "هیچ نظری ندارم. سیاست های اتروسی قبل از اینکه من تاج و تخت را به دست بگیرم دچار پیچیدگی شده بود. من والدین در مورد آنچه در اتاق پنج پادشاه اتفاق افتاد صحبت نکردند. من فرض کنید اگر بازسازی من در شب تاجگذاری من اتفاق نمی افتاد، متوجه می شدم.»</p><p> رایدن هنوز سرش را دور پدربزرگش حلقه کرده بود مادربزرگ به سر بریدن میاب رای داد. این یک مجازات بی رحمانه بود، اما شاید برخی شرایط آنها را به این باور رساند که میاب یک تهدید است. مانند میاب، رایدن هم نمی دانست بین دیگر حاکمان چه اتفاقی افتاده است. حتی الان هم پادشاه بود رایدن از آنچه فراتر از مرزهایش می گذشت آگاه نبود. </p><p>رایدن:« "من حدس می زنم که ما ممکن است هرگز نمی دانم چرا اتروسیا در یک فاجعه سیاسی حل نشده قرار دارد. پشتش را به دیوار تکیه داد و دامنش را دور قوزک پاهایش پهن کرد.»</p><p>میاب:«"من نمی دانم شاید تاریکی زنگ بیداری باشد و پنج پادشاهی بالاخره با هم کار خواهند کرد.»</p><p>رایدن:« در دوران پادشاهی دارین هرگز با خشایارکس برخورد خوبی نداشتم یا پادشاه فعلی زائریوس. پادشاه ماکسیم اکنون بر ریورفولد حکومت میکند، و اینطور نیست او خودش را نگه می دارد و در جلسات پنج پادشاه ما زیاد صحبت نمی کند. شاه بالتازارخیلی بد و نفرت انگیز است. من واقعاً نمی توانم این مزخرفات مطلق را توصیف کنم رایدن یک بار به پادشاهان پیشنهاد کرد که تمام طلاهای خود را در یک خزانه طلا قرار دهند و سپس به توزیع آن رأی دهید. در تئوری، اگر ما بودیم، کار میکرد ملت متحد و هر پنج پادشاه در مورد همه چیز توافق داشتند، اما ما اینطور نیستیم. این کار را خواهد کرد فقط به خشایار شاه بهانه ای بدهید تا حرص و طمع خود را نشان دهد، و دزر یک مورد را پیدا خواهد کرد راهی برای بهره برداری از قدرت آنها خوشبختانه ماکسیم نیز موافقت کرد. با رای مساوی، آن رای هرگز تصویب نشد این یکی از مشکلات اصلی ماست. با عدد زوج آرا، دیگر تساوی وجود ندارد. پادشاهان اتروسی در آن زمان جلسه تشکیل نداده اند چند سال هرچه موانع طولانی تر باشند، روابط از هم دورتر می شوند بین پادشاهی تبدیل می شود.»</p><p> میاب سرش را به عقب خم کرد و چشمانش را بست. </p><p>میاب:«نمیدانم انزوا است یا نه پاسخ به حل مشکلات با خانواده سلطنتی آتروسیا.»</p><p>رایدن «اگر کسی گوش کند، رأیی را برای رفع موانع اجرا خواهم کرد. همانطور که گفتم، ما دیگر تساوی شکن نداریم. اعداد همیشه دو در برابر دو می شوند، یا دعوا می کنیم و هرگز چیزی برای رأی آوردن نمی آوریم. ما فقط راکد شدیم ودر نهایت، ما دیگر ظاهر نشدیم تا ایده هایمان را به طور کلی ترکیب کنیم.»</p><p> میاب چانه اش را پایین انداخت و چشمانش را باز کرد تا به او خیره شود.</p><p>میاب:« "تو می توانی روش انجام کارها در اتروسیا را تغییر دهید. پادشاه بودن یعنی همین داشتن این قدرت برای دسترسی نامحدود به مردم خود به جهان، به آنها خواسته ها پذیرفتن سرنوشتت به اندازه نوشتن قوانین وحشتناک بداست.»</p><p> رایدن تجربه میاب را در نظر گرفت. او دو هزار و پانصد سال از رایدن بزرگتر بود.</p><p>رایدن:« "حق با شماست. فکر بدون عمل به همان اندازه بد است مثل عمل کردن بدون فکر کردن.»</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ستاره سودا, post: 111286, member: 3794"] پارت هجدهم میاب:« "آرامش بخش است که بدانید خانواده و دوستان شما همیشه با شما هستند." "من به پادشاهان از نسل اول و دوم که وجود داشته اند فکر می کنم آنجا هم پس آنقدرها هم خوب نیست.» رایدن:« "چه اتفاقی افتاد که نسل دوم پادشاهان را اینقدر فاسد کرد؟"» میاب:« "هیچ نظری ندارم. سیاست های اتروسی قبل از اینکه من تاج و تخت را به دست بگیرم دچار پیچیدگی شده بود. من والدین در مورد آنچه در اتاق پنج پادشاه اتفاق افتاد صحبت نکردند. من فرض کنید اگر بازسازی من در شب تاجگذاری من اتفاق نمی افتاد، متوجه می شدم.» رایدن هنوز سرش را دور پدربزرگش حلقه کرده بود مادربزرگ به سر بریدن میاب رای داد. این یک مجازات بی رحمانه بود، اما شاید برخی شرایط آنها را به این باور رساند که میاب یک تهدید است. مانند میاب، رایدن هم نمی دانست بین دیگر حاکمان چه اتفاقی افتاده است. حتی الان هم پادشاه بود رایدن از آنچه فراتر از مرزهایش می گذشت آگاه نبود. رایدن:« "من حدس می زنم که ما ممکن است هرگز نمی دانم چرا اتروسیا در یک فاجعه سیاسی حل نشده قرار دارد. پشتش را به دیوار تکیه داد و دامنش را دور قوزک پاهایش پهن کرد.» میاب:«"من نمی دانم شاید تاریکی زنگ بیداری باشد و پنج پادشاهی بالاخره با هم کار خواهند کرد.» رایدن:« در دوران پادشاهی دارین هرگز با خشایارکس برخورد خوبی نداشتم یا پادشاه فعلی زائریوس. پادشاه ماکسیم اکنون بر ریورفولد حکومت میکند، و اینطور نیست او خودش را نگه می دارد و در جلسات پنج پادشاه ما زیاد صحبت نمی کند. شاه بالتازارخیلی بد و نفرت انگیز است. من واقعاً نمی توانم این مزخرفات مطلق را توصیف کنم رایدن یک بار به پادشاهان پیشنهاد کرد که تمام طلاهای خود را در یک خزانه طلا قرار دهند و سپس به توزیع آن رأی دهید. در تئوری، اگر ما بودیم، کار میکرد ملت متحد و هر پنج پادشاه در مورد همه چیز توافق داشتند، اما ما اینطور نیستیم. این کار را خواهد کرد فقط به خشایار شاه بهانه ای بدهید تا حرص و طمع خود را نشان دهد، و دزر یک مورد را پیدا خواهد کرد راهی برای بهره برداری از قدرت آنها خوشبختانه ماکسیم نیز موافقت کرد. با رای مساوی، آن رای هرگز تصویب نشد این یکی از مشکلات اصلی ماست. با عدد زوج آرا، دیگر تساوی وجود ندارد. پادشاهان اتروسی در آن زمان جلسه تشکیل نداده اند چند سال هرچه موانع طولانی تر باشند، روابط از هم دورتر می شوند بین پادشاهی تبدیل می شود.» میاب سرش را به عقب خم کرد و چشمانش را بست. میاب:«نمیدانم انزوا است یا نه پاسخ به حل مشکلات با خانواده سلطنتی آتروسیا.» رایدن «اگر کسی گوش کند، رأیی را برای رفع موانع اجرا خواهم کرد. همانطور که گفتم، ما دیگر تساوی شکن نداریم. اعداد همیشه دو در برابر دو می شوند، یا دعوا می کنیم و هرگز چیزی برای رأی آوردن نمی آوریم. ما فقط راکد شدیم ودر نهایت، ما دیگر ظاهر نشدیم تا ایده هایمان را به طور کلی ترکیب کنیم.» میاب چانه اش را پایین انداخت و چشمانش را باز کرد تا به او خیره شود. میاب:« "تو می توانی روش انجام کارها در اتروسیا را تغییر دهید. پادشاه بودن یعنی همین داشتن این قدرت برای دسترسی نامحدود به مردم خود به جهان، به آنها خواسته ها پذیرفتن سرنوشتت به اندازه نوشتن قوانین وحشتناک بداست.» رایدن تجربه میاب را در نظر گرفت. او دو هزار و پانصد سال از رایدن بزرگتر بود. رایدن:« "حق با شماست. فکر بدون عمل به همان اندازه بد است مثل عمل کردن بدون فکر کردن.» [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
ترجمه
تایپ رمانهای در حال ترجمه
ترجمه رمان ملکه نور و خاکستر | سودا محمدی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین