انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
سلام نویسندهی عزیز، یک نکتهی خیلی مهمی رو لازمه بدونی و اون هم اینه که در فرایند
رصد،
طراحی،
نقد،
ویراستاری،
کپیست،
و ... اگر ایرادی میبینی همون زمان به تیم مربوطه اطلاع بده. بعد از تایید شدن، هیچ تغییری در مرحلهی قبل داده نمیشه.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
کتابدونی
ترجمه
تایپ رمانهای در حال ترجمه
ترجمه رمان ملکه نور و خاکستر | سودا محمدی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="ستاره سودا" data-source="post: 103511" data-attributes="member: 3794"><p>پارت دوم </p><p>پادشاه رایدن حرف ایر را نمی توانست باور کند که ملکه میاب راونا را در لبه مرز پادشاهی او،هیچ موجودی نمی تواند بیش از دو هزار سال زندگی کند، یا اینطور فکر می کرد. او در اینجا بود که دو نسل از موجودات اتروسی را زنده کرد و حداقل چهار هزار سال قدمت دارد. او نمی توانست حدس بزند که او چگونه موفق شد</p><p> دور زدن طول عمر طبیعی همه موجودات روی زمین، اما آخرین بار او ملکه میاب را دید، او کودک بود. هزار سال از روزی که گذشت پادشاهان به جدایی پنج پادشاهی اتروسیا رأی دادند و ملکه را زندانی کردند</p><p> میاب.</p><p> اجازه دادن ملکه میاب به یک پادشاهی اتروسی دیگر، خیانت بود</p><p> قبلاً یک بار برای آن حماقت زجر کشیده بود. پدرش در تلاش برای نجات او مرده بود</p><p> از زندان و به او برچسب خیانت زدند، سپس با ریشه باتلاق به قتل رسید</p><p> سم رایدن در میان دیگر پادشاهان اتروسیا با ذلت زندگی کرده بود</p><p> شورای نجیب ایر از زمانی که او تاج را در هزار سال پیش گرفت. رایدن نمیتوانست خطر کند که پادشاهان دیگر متوجه شوند او یک خانواده سلطنتی فراری را در خود جای داده است، اما بخشی از او همچنین می خواست بداند در طول نسل دوم پادشاهان چه اتفاقی افتاده است.</p><p> او یک آس در آستین خود داشت و اگر فکر می کرد که او مرده است، چهار تای دیگر پادشاهی ها نیز ممکن است این را باور کنند. رایدن فقط مجبور شد او را در ایر مخفی نگه دارد،</p><p> و هیچ کس نمی دانست که پیمان شکسته شده است.</p><p> ملکه میاب نفس نفس زد و یک لقمه لجن بیرون آورد. "کمکم کنید."</p><p> چشمانش هنوز بسته بود. کلمات او به سختی منسجم بودند.</p><p> رحمت قلب او را برانگیخت تا قوانین معاهده را که هر یک از آنها الزام آور است، تجدید نظر کند</p><p> پادشاهی، هرگز موانع جادویی را باز نکنید، هرگز اجازه ندهید ملکه میاب از او فراتر رود</p><p> مرزهای راونا، و هیچ کس هرگز پا به پادشاهی او نمی گذاشت. رایدن</p><p> او را با ژاکتش پوشاند اما نمی دانست او را کجا ببرد. هم بودند</p><p> بسیاری از چشم ها و حتی زبان های شایع تر در قلعه زمرد در پایتخت از ایر. </p><p>ایر دومین پادشاهی منفور در اتروسک بود که راونا آن را در دست گرفت نقطه شماره یک تسلیم ملکه خیانتکار، لطف از دست رفته را پس خواهد گرفت</p><p> هنگامی که پادشاه سیسیلیدور، پدر رایدن، در برابر نسل دوم ایستاد</p><p> پادشاهان اتروسی برای نجات ملکه میاب شورای نجیب ایر ممکن است از این استفاده کند</p><p> فرصتی برای به دست آوردن اهرم سیاسی با پادشاهی های دیگر. اتروسیا بود</p><p> آشفتگی، اما ایر در هرج و مرج مطلق به دلیل علامت گذاری خائنان بود. رایدن سعی داشت</p><p> تا سیاست خود را خوب بازی کند یا تاج و عنوان خود را برای همیشه از دست بدهد.</p><p> او راونا را از کنار مرز برای سایر بازماندگان معاینه کرد. او</p><p> از سد جادویی که قرار بود او را مهار کند شکسته بود.</p><p> فقط آب، خاک و ساختمان باقی مانده بود که نشان می داد او باید شفا یابد</p><p> ملکه اگر می خواست جواب بدهد. رایدن نمی دانست چه چیزی باعث پادشاهی او شده است</p><p> تخریب. یک احساس تهدیدآمیز در فضا وجود داشت و او شک کرد</p><p> ملکه میاب علتش بود. در هر صورت، او به اعتماد به نفس او نیاز داشت، بنابراین اورا به ملک شخصی خود برد و منتظر ماند تا بیدار شود.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="ستاره سودا, post: 103511, member: 3794"] پارت دوم پادشاه رایدن حرف ایر را نمی توانست باور کند که ملکه میاب راونا را در لبه مرز پادشاهی او،هیچ موجودی نمی تواند بیش از دو هزار سال زندگی کند، یا اینطور فکر می کرد. او در اینجا بود که دو نسل از موجودات اتروسی را زنده کرد و حداقل چهار هزار سال قدمت دارد. او نمی توانست حدس بزند که او چگونه موفق شد دور زدن طول عمر طبیعی همه موجودات روی زمین، اما آخرین بار او ملکه میاب را دید، او کودک بود. هزار سال از روزی که گذشت پادشاهان به جدایی پنج پادشاهی اتروسیا رأی دادند و ملکه را زندانی کردند میاب. اجازه دادن ملکه میاب به یک پادشاهی اتروسی دیگر، خیانت بود قبلاً یک بار برای آن حماقت زجر کشیده بود. پدرش در تلاش برای نجات او مرده بود از زندان و به او برچسب خیانت زدند، سپس با ریشه باتلاق به قتل رسید سم رایدن در میان دیگر پادشاهان اتروسیا با ذلت زندگی کرده بود شورای نجیب ایر از زمانی که او تاج را در هزار سال پیش گرفت. رایدن نمیتوانست خطر کند که پادشاهان دیگر متوجه شوند او یک خانواده سلطنتی فراری را در خود جای داده است، اما بخشی از او همچنین می خواست بداند در طول نسل دوم پادشاهان چه اتفاقی افتاده است. او یک آس در آستین خود داشت و اگر فکر می کرد که او مرده است، چهار تای دیگر پادشاهی ها نیز ممکن است این را باور کنند. رایدن فقط مجبور شد او را در ایر مخفی نگه دارد، و هیچ کس نمی دانست که پیمان شکسته شده است. ملکه میاب نفس نفس زد و یک لقمه لجن بیرون آورد. "کمکم کنید." چشمانش هنوز بسته بود. کلمات او به سختی منسجم بودند. رحمت قلب او را برانگیخت تا قوانین معاهده را که هر یک از آنها الزام آور است، تجدید نظر کند پادشاهی، هرگز موانع جادویی را باز نکنید، هرگز اجازه ندهید ملکه میاب از او فراتر رود مرزهای راونا، و هیچ کس هرگز پا به پادشاهی او نمی گذاشت. رایدن او را با ژاکتش پوشاند اما نمی دانست او را کجا ببرد. هم بودند بسیاری از چشم ها و حتی زبان های شایع تر در قلعه زمرد در پایتخت از ایر. ایر دومین پادشاهی منفور در اتروسک بود که راونا آن را در دست گرفت نقطه شماره یک تسلیم ملکه خیانتکار، لطف از دست رفته را پس خواهد گرفت هنگامی که پادشاه سیسیلیدور، پدر رایدن، در برابر نسل دوم ایستاد پادشاهان اتروسی برای نجات ملکه میاب شورای نجیب ایر ممکن است از این استفاده کند فرصتی برای به دست آوردن اهرم سیاسی با پادشاهی های دیگر. اتروسیا بود آشفتگی، اما ایر در هرج و مرج مطلق به دلیل علامت گذاری خائنان بود. رایدن سعی داشت تا سیاست خود را خوب بازی کند یا تاج و عنوان خود را برای همیشه از دست بدهد. او راونا را از کنار مرز برای سایر بازماندگان معاینه کرد. او از سد جادویی که قرار بود او را مهار کند شکسته بود. فقط آب، خاک و ساختمان باقی مانده بود که نشان می داد او باید شفا یابد ملکه اگر می خواست جواب بدهد. رایدن نمی دانست چه چیزی باعث پادشاهی او شده است تخریب. یک احساس تهدیدآمیز در فضا وجود داشت و او شک کرد ملکه میاب علتش بود. در هر صورت، او به اعتماد به نفس او نیاز داشت، بنابراین اورا به ملک شخصی خود برد و منتظر ماند تا بیدار شود. [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
کتابدونی
ترجمه
تایپ رمانهای در حال ترجمه
ترجمه رمان ملکه نور و خاکستر | سودا محمدی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین