انتشار یافتهها
تالارها
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
جدیدترینها
نوشتههای جدید
آیتمهای جدید
آخرین فعالیت
کاربران
کاربران ثبت نام شده
بازدیدکنندگان فعلی
بوفه
مدالها
حمایت مالی
اشتراک ویژه
بازیها
بازی 2048
مار بازی
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
نوشتههای جدید
جستجو در تالارها
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
★پیدا کردن رمانهای بینام★
سلام مهمون عزیز امیدوارم حالت خوب باشه. تا حالا شده خلاصهی یه رمانی که قبلاً خوندیش یادت باشه؛ اما اسم اثر رو فراموش کرده باشی؟! اگه این مشکل رو داری اصلاً نگران نباش، کافیه توی انجمن رمانیک ثبت نام کنی و خلاصه رمان رو توی این تاپیک بگی. اینطوری با یه تیر دو نشون زدی هم اسم رمانی که دنبالش بودی و پیدا میکنی، هم به خانواده بزرگ رمانیک میپیوندی و حالا میتونی کلی رمان جدید بخونی و اگه خواستی هم خودت دست به قلم بشی.
دوست داری اخبار طنز بنویسی؟ و باعث خندوندن کاربرا بشی؟ برای خبرنگار شدن بپر اینجا.
علاقه داری به نویسندهها کمک کنی تا اشکالات نگارشی خودشون رو برطرف کنن؟ برای ویراستار شدن کلیک کن.
به نظارت علاقه داری؟ دوست داری به نویسندهها توی پیشبرد اثرشون کمک کنی و ناظرباشی؟ آموزش هم داریم. کلیک کن^^
تو هم میتونی وبتون و مانگا و مانهوا ادیت بزنی! برای ادیتور شدن کلیک کن
برای پیوستن به تیم تدوین کلیک کن تا توی ساخت کلیپ حرفهای بشی.
برای اعلام آمادگی رنک بازرس کلیک کن تا توی حفظ و رعایت قوانین بهمون کمک کنی.
به طراحی جلد علاقه داری؟ دوست داری برای آثار یه جلد با خلاقیت خودت طراحی کنی؟ کلیک کن
. . .
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
شعرکده
اشعار شاعران پارسی
اشعارخسرو گلسرخی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="خآنومِاَلف؛" data-source="post: 111486" data-attributes="member: 4240"><p>در رودهای جدایی</p><p>ایمان سبز ماست که جاری است</p><p>او میرود در دل مردابهای شهر</p><p>در راه آفتاب</p><p>خم میکند بلندی هر سرو سرافراز</p><p></p><p>۲</p><p>از خون من بیا بپوش ردایی</p><p>من غرق میشوم</p><p>در برودت دعوت</p><p>ای سرزمین من</p><p>ای خوب جاودانهی بـر×ه×ن×ه</p><p>قلبت کجای زمین است</p><p>که بادهای همهمه را</p><p>اینک صدا زنم</p><p> در حجرههای ساکت تپیدن آن؟</p><p></p><p>۳</p><p>در من همیشه تو بیداری</p><p>ای نشستهای به تکاپوی خفتن من</p><p>در من</p><p>همیشه تو میخوانی هر ناسروده را</p><p>ای چشمهای گیاهان مانده</p><p>در تن خاک</p><p>کجای ریزش باران شرق را</p><p>خواهید دید؟</p><p>اینک</p><p>میان قطرههای خون شهیدم</p><p>فوج پرندگان سپید</p><p>با خویش میبرند</p><p>غمنامهی شگفت اسارت را</p><p>تا برج خون ملتهب بابک خرم</p><p>آن برج بیدفاع</p><p></p><p>۴</p><p>این سرزمین من است که می گرید</p><p>این سرزمین من است</p><p>که عریان است</p><p>باران دگر نیامده چندی است</p><p>آن گریههای ابر کجا رفته است؟</p><p>عریانی کشتزار را</p><p>با خون خویش بپوشان</p><p></p><p>۵ این کاجهای بلند دست</p><p>که در میانهی جنگل</p><p>عاشقانه میخواند</p><p>ترانهی سیال سبز پیوستن</p><p>برای مردم شهر</p><p>نه چشمهای تو ای خوبتر ز جنگل کاج</p><p>اینک بـر×ه×ن×هی تبرست</p><p>با سبزی درخت هیاهوست</p><p></p><p>۶</p><p>ای سوگوار سبز بهار</p><p>این جامهی سیاه معلق را</p><p>چگونه پیوندی است</p><p>با سرزمین من؟</p><p>آنکس که سوگوار کرد خاک مرا</p><p>آیا شکست</p><p>در رفت و آمد حمل این همه تاراج؟</p><p></p><p>۷</p><p>این سرزمین من چه بیدریغ بود</p><p>که سایهی مطبوع خویش را</p><p>بر شانههای ذوالاکتاف پهن کرد</p><p>و باغها میان عطش سوخت</p><p>و از شانهها طناب گذر مرد</p><p>این سرزمین من چه بیدریغ بود</p><p></p><p>۸</p><p>ثقل زمین کجاست؟</p><p>من در کجای جهان ایستادهام؟</p><p>با باری ز فریادهای خفته و خونین</p><p>ای سرزمین من</p><p>من در کجای جهان ایستادهام… ؟</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="خآنومِاَلف؛, post: 111486, member: 4240"] در رودهای جدایی ایمان سبز ماست که جاری است او میرود در دل مردابهای شهر در راه آفتاب خم میکند بلندی هر سرو سرافراز ۲ از خون من بیا بپوش ردایی من غرق میشوم در برودت دعوت ای سرزمین من ای خوب جاودانهی بـر×ه×ن×ه قلبت کجای زمین است که بادهای همهمه را اینک صدا زنم در حجرههای ساکت تپیدن آن؟ ۳ در من همیشه تو بیداری ای نشستهای به تکاپوی خفتن من در من همیشه تو میخوانی هر ناسروده را ای چشمهای گیاهان مانده در تن خاک کجای ریزش باران شرق را خواهید دید؟ اینک میان قطرههای خون شهیدم فوج پرندگان سپید با خویش میبرند غمنامهی شگفت اسارت را تا برج خون ملتهب بابک خرم آن برج بیدفاع ۴ این سرزمین من است که می گرید این سرزمین من است که عریان است باران دگر نیامده چندی است آن گریههای ابر کجا رفته است؟ عریانی کشتزار را با خون خویش بپوشان ۵ این کاجهای بلند دست که در میانهی جنگل عاشقانه میخواند ترانهی سیال سبز پیوستن برای مردم شهر نه چشمهای تو ای خوبتر ز جنگل کاج اینک بـر×ه×ن×هی تبرست با سبزی درخت هیاهوست ۶ ای سوگوار سبز بهار این جامهی سیاه معلق را چگونه پیوندی است با سرزمین من؟ آنکس که سوگوار کرد خاک مرا آیا شکست در رفت و آمد حمل این همه تاراج؟ ۷ این سرزمین من چه بیدریغ بود که سایهی مطبوع خویش را بر شانههای ذوالاکتاف پهن کرد و باغها میان عطش سوخت و از شانهها طناب گذر مرد این سرزمین من چه بیدریغ بود ۸ ثقل زمین کجاست؟ من در کجای جهان ایستادهام؟ با باری ز فریادهای خفته و خونین ای سرزمین من من در کجای جهان ایستادهام… ؟ [/QUOTE]
درج نقلقولها...
پاسخ دادن
تالارها
امور فرهنگی
ادبیات
شعرکده
اشعار شاعران پارسی
اشعارخسرو گلسرخی
سلام
دوست عزیز
جهت انتشار آثار و یا حمایت از نویسندههای انجمن، اکنون به خانوادهی رمانیک بپیوندید.
با ما اوقات خوشی را تجربه خواهید کرد. 🌹
تالار
فراخوانها
آموزش
کار با انجمن
قوانین
کلی
قوانین
فرستادن موضوع و نوشته
بالا
پایین