. . .

تمیزی چه خوبه

  1. Alex

    متن قصه تمیزی چه خوبه

    یک روز کلاغ کوچولو روی شاخه‌ی درختی نشسته بود که یک‌ دفعه دید کلاغ خال‌خالی ناراحت روی شاخه‌ی یک درخت دیگر نشسته است. کلاغ کوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خال‌خالی جون؟ چرا این‌قدر ناراحتی؟» خال‌خالی با ناراحتی سرش را تکان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو...
بالا پایین