خلاصه داستان:
باشو به دنبال بمباران هوایی و کشته شدن پدر و مادرش به درون کامیونی میپرد و از زادگاهش، جنوب، میگریزد. وقتی چادر بار کامیون را کنار می زند خود را در شمال می بیند و به مزرعه زنی به نام نایی پناه میبرد و رفته رفته رابطه عاطفی میان آن دو برقرار میشود…
نمی شود لیستی از بهترین فیلم های...