. . .

سنایی

  1. Alex

    شعر غزلیات سنایی

    احسنت و زه ای نگار زیبا آراسته آمدی بر ما امروز به جای تو کسم نیست کز تو به خودم نماند پروا بگشای کمر پیاله بستان آراسته کن تو مجلس ما تا کی کمر و کلاه و موزه تا کی سفر و نشاط صحرا امروز زمانه خوش گذاریم بدرود کنیم دی و فردا من طاقت هجر تو ندارم با تو چکنم به جز مدارا
  2. Alex

    شعر قصیده‌های سنایی

    ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف بزرگ و نامدار نیمهٔ دوم سده پنجم و نیمهٔ اول سدهٔ ششم هجری است. وی در سال ۴۶۳ یا ۴۷۳ هجری قمری در غزنین دیده به جهان گشود. چنانچه ازشعر سنایی برمی‌آید او به تمام دانشهای زمان خود آگاهی و آشنایی و در برخی تبحر و استادی داشته است. وی در سال ۵۲۵ یا...
بالا پایین